صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

درسی از چوب دستی و جدّیّتِ ؛

قوچعلی ؛ دیوانه یِ عاقل

ودود فتحعلی زاده ملاباشی ( شاهین ) / دبیر زبان و ادبیات پارسی

داستان های کوتاه از ودود فتحعلی زاده قوچعلی دیوانه یِ عاقل در صدای معلم

زمستان سردی بود .

ما با فروشِ زمین های کشاورزی و دام هایمان شهر نشین شده بودیم و با بیکاری ، فقر ، بیماری ، و .... در پیکار .

من که تنها سیزده سال داشتم تابستانها در یک کارخانه یِ موزائیک سازی کار می کردم ، ولی پس اندازِ آن به نیمه هایِ زمستان هم نمی رسید .

یک روز که خودکار برای نوشتن نداشتم ؛ کتاب گلستان سعدی ام را برداشتم  تا ببرم و بفروشم . نزدیکی های چهار راه اردبیل ، کتاب فروشی « نور  » کتاب های کهنه خرید و فروش می کرد .

وارد مغازه شدم .

قوچعلی با آن پالتو سربازیِ یشمیِ بلند و چوب دستیِ خود در آنجا نشسته بود ؛ دست ها و گردن او می لرزید . بعضی ها او را « مرضیه » صدا می کردند ، چون عاشق مرضیه خواننده ی مشهور بود .

داستان های کوتاه از ودود فتحعلی زاده قوچعلی دیوانه یِ عاقل در صدای معلم

مثل بهلول حرفهای عجیبی می زد ... می گویند یک بار نام امام ها را شمرده بود ، سیزده تا شده بودند ؛ پرسشگر گفته بود دوباره بشمار ؛ دیده بود حضرت ابوالفضل را هم می شمارد . گفته بود ابوالفضل که امام نیست ! قوچعلی هم جواب داده بود : چطور علی النقی امامه ، ابوالفضل نیست !؟

به شوخی ها هم پاسخ دندان شکن می داد .

در یک شب تابستان یکی از پشت بام گفته بود : می دانی اکنون دست من رویِ ضریحِ حضرته؟ کاش خدا به شما هم قسمت کنه !

قوچعلی گفته بود ، پشت بام که امام زاده نمی سازند حتماً آن زریه ! زنِ طرف تا می توانست او را کتک زده بود .

به کتاب فروشی گفتم : این کتاب را می فروشم . ورق زد پشت جلد آن در صفحه یِ نخست این متن را دید :  « دانشمند نوجوان ؛ این کتاب برای شاگرد اول شدن تان به شما تقدیم می گردد/ محمد عقیلی رئیس دبیرستان ابومسلم  » .

کتاب فروش گفت : این یادگاریه نفروش . من گفتم : به پولش نیاز دارم . از او اصرار بود از من انکار که به پولش نیازمندم .

ناگهان قوچعلی یک مشت سکّه از جیب در آورد و رویِ شیشه یِ پیشخوان ریخت و گفت : بردار  ،میگه نفروش ، نفروش !

گفتم : من گدا نیستم . گفت : بردار وقتی که درسَت تمام شد و کار پیدا کردی میاری پس می دهی .

از چوب دستی و جدّیّتِ قوچعلی ترسیدم  ؛ پول را بر داشتم .

سالها بعد درسم تمام شد . به دانشگاه رفتم . فوق لیسانس گرفتم و حقوق بگیر شدم . سپس به اردبیل رفتم .

از همان کتاب فروش قوچعلی را پرسیدم که جبران کنم گفت : «  مُرد  » .

پرسشی دارم .

در این هستی که نیستی در آن نیست ، قوچعلی اکنون کجاست ؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

داستان های کوتاه از ودود فتحعلی زاده قوچعلی دیوانه یِ عاقل در صدای معلم

سه شنبه, 27 تیر 1402 12:02 خوانده شده: 555 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +2 -1 --
ناشناس 1402/04/27 - 16:51
قابل توجه بعضی هاکه سنشون از90هم گذشته ولی هنوزبه میزچسبیدن درعوض هیچ خاصیتی برای عامه مردم ندارن.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/12/22 - 22:28
قابل توجه بعضی ها ایشون علاف هستند که فقط به دیگران توهین کنند
پاسخ + 0 0 --
شهروز 1402/12/22 - 22:31
قابل توجه بعضی ها این ها آدمان علافی هستند که فقط بلدند به شاعران توهین کنند

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور