هرکس توانست در برابر طنازی ها، عشوه گری ها و دلبری های قدرت، ثروت و شهرت، قلقلک نخورد و آزادگی را برای وصال آنها به حراج نگذارد، می توان به احترام او ایستاد و کف زد. هروقت آب وسوسه انگیز قدرت و شراب شیرین شهرت در دسترس ما بود اما درآن شیرجه نزدیم، آن گاه پرچم آزادگی را بر فراز فرمایش هایمان به اهتزاز درآوریم.
مردم درهنگامه انتخابات، دانه آرزوهای خود را می کارند تا روزی در میعان گدازه های زندگی، سایه ای شود بر سر نوباوگان خواسته هایشان. در این کنسرت بدون سانسور است که چاوه ها همه گوش نوازند و کام جان را با موسیقی متقارب کلام، شیرین می کنند.
شاکله اصلی مجلس یازدهم، بر دو ستون آشکار «جوانی» و «انقلابی» و پایه پیدا و پنهان سومی به نام «اصولگرایی» شیرازه بست و آجر به آجر این عمارت، برهم نهاده شد. سخن ها از مبارزه با فساد و دستگیری مردمی بود که گوی چوگان جدال های جناحی و فسادهای سیستمی شده اند. در لحظه لحظه این سور سیاسی، لقمه گوارای عدالت در سینی زرین ذلاقت، دست به دست وعده ها می شد؛ تازیانه سخن پیوسته بر تن متعفن اختلاس و رانت خواری، فرود می آمد و این حق شهروندی بود که بر صدر می نشست و قدر می دید.
سه ماه ازآغاز به کار مجلس یازدهم می گذرد. هنوز برای داوری، زود است اما در اندازه مفهوم «سالی که نکوست، ... »، می توان گفت : از بهاریه این دشتستان سیاسی، بوی زمخت «داد و دهش های جناحی» به مشام می رسد. هنوز دانه امیدهای مردم، جوانه نبسته و سر به خاک عملکرد مجلس نزده که کبست پویه های سیاسی، جلوه گری آغازیده است. باور کنید ذائقه های کرونازده نیز بوی سیاه آن را به راحتی می شنوند و سآمت آن بر سلامت نفس، ناخن چندش می کشد. عینک مصلحت از چشم بصیرت بردارید تا به عین الیقین ببینید که زندگی، تحت منشور سیاست های پردست انداز، دم به دم تازیانه هایش را بر تن نحیف زندگی اقشار آسیب پذیر، محکم تر می نوازد. قیمت زندگی که نه، بلکه نرخ دولتی زنده ماندن، چنان آزادانه می تازد که یورتمه گذر زمان هم به گرد پایش نمی رسد.
در سرسرای وعده هایی که مجلس یازدهم در ظرف چشم اندازهای نگارین برای بهبود کهنه دردهای مردم پخته است، زخم های ناسور بسیاری در صف انتظار درمان ایستاده اند. جراحت های مزمنی که نیش نشتر سیاست گذاری های ناصواب، تصمیمات ناروا و مدیریت های نابجا بر سینه سرنوشت مردم، رقم زده است، دستان طبیب صداقت و مسئولیت پذیری را جست و جو می کنند.
مبادا بازهم خیلی زود، دیری از گرد راه برسد، چنگ بر گلوی حقیقت بگذارد و نفس وعده ها به شماره بیفتد. مبادا صدای سُم سوار سرکش ثانیه ها، خواب از چشم اندیشه برباید تا ببیند که بازهم دانه در شوره زار افشانده و جز باد، محصولی برای درویدن ندارد.
اگر شما هم اسب همت را برای رسیدن به قصر قدرت، زین نکرده اید و درطریق حقیقت، عزم سلوکتان برآن است تا مردم را از وادهای صعب العبور «گرانی، تورم، بیکاری، ویژه خواری، موازی کاری، نظارت های یخ زده و سیاست گذاری های عافیت سوز» به سلامت عبور دهید، شعارهای رنگارنگ را وانهید و دست عمل را به دست اراده بگیرید که «دوصد گفته چو نیم کردار نیست.»
بسیاری از هرزه گیاهان مشکلات کنونی، ریشه در قوانین ناکارآمد و متعارض، نظارت های فرمایشی و مدیریت های سهامدارانه و موروثی دارند. باورکنید لب های فروبسته، نه از خرسندی و رضا بلکه از غایت پریشانی و درماندگی، قصه پرغصه خاموشی را نجوا می کنند.
بازنشستگان را نه در مصاحبه یا نطق های پیش و پس از دستور، بلکه درعرصه عمل و در قالب اصلاح قوانین موجود یا تدوین قوانین جدید دریابید که از دستپخت مجلس ها و آشپزی دولت ها، بسیار برآنها تبعیض و بی عدالتی، تحمیل شده است.
قوانینی مانند قانون برنامه ششم توسعه و قانون مدیریت خدمات کشوری را به دور ازهرگونه تعصب، بررسی کنید تا ببینید همکاران شما با انشای ناپخته، مبهم و چندپهلوی برخی از مواد قانونی و تدوین برخی مواد تبعیض آفرین، در سالیان اخیر، چگونه خون به جگر انسان هایی نموده اند که جوانی خود را در راه انجام وظیفه تا قطره آخر، مصرف کرده اند.
همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان را با ترمیم کاستی های آن و با تجمیع مواد فصول دهم و سیزدهم قانون مدیریت خدمات کشوری و دیگر قوانین مرتبط، با عباراتی شفاف، صریح و غیرقابل تفسیر به ماده قانونی واحد و جامعی درخصوص حقوق و دستمزد تبدیل کنید تا هرمسئولی نتواند با تفسیر نت های آن، موسیقی دلخواه خود را به عنوان مارش عزای عدالت بنوازد.
مطابق اصول ۵۴ و ۵۵ قانون اساسی، دیوان محاسبات، تحت نظارت مجلس فعالیت می کند.آرای دوسه ساله اخیر این نهاد در خصوص بازنشستگان را مطالبه و تحقیق کنید که چرا احکام روشن و متقن این دیوان دراین زمینه، اجرایی نشده است؟
سخنگوی هر فرد یا نهادی، عملکرد اوست.
کانال آموزگاران اندیشمند
نظرات بینندگان
دست مریزاد
درصد سخن می راند.
بازنشسته کیست؟ ر
چرا تصور می کنید که بازنشستگان اقشاری کم حافظه ، بی مدافع ، ضعیف
و ناتوان هستند؟
چرا فردای خود را نمی بینید؟ بازنشستگان آینه تمام قد برای شمای
وزیر و وکیل و مدیران قدرت پرست
هستند تا شاید به خود آیید.
وضعیت بازنشستگان انعکاس رفتار
آحاد جامعه و تمامی مسئولان بالا بالا
تا رده های پایین هست که چگونه با پدران و مادران خود رفتار می نمایند.
من در این جایگاه ، افق فردای توی شاغل هستم. حال بیندیش ، آن را می پسندی یا خیر؟
ای شاغل، فردای تو منم. پس مرا که پیر خرد و تجربه ام با دروغ و نیرنگ،
رنگ نکن که شعور من ، رنگ تعلق
نمی پذیرد.
ای مسئول، امیدوارم به زودی به شعور لازم برای مدیریت تمامی بازنشستگان کشور دست یازی و عزت نفس هیچ بازنشسته ای را بازیچه سیاست نسازی.
دابوویتز و نیگل هدف از این سیاست را ایجاد شورشهای خیابانی در ایران و دامن زدن به ناآرامیهای داخلی عنوان کردهاند. آنها مینویسند: «این اقدام، اکسیژن مالی تهران را قطع کرده، باعث دامن زدن به تظاهراتها و اعتصابهای کارگری علیه رژیم شده و برای مذاکرات آتی، اهرم فشار ایجاد خواهد کرد.»
همشهری آنلاین
به نظر شما شرایط روحی و روانی ما
بازنشستگان از این همه اخبار کذب ،
چگونه باید باشد؟ این تناقض اخلاقی،
چگونه توجیهی دارد؟
یا این تناقض عمل مسئولان با مغزمایه
دین اسلام ، چگونه سنخیّتی دارد؟
شما کذّابین از دانش آموزان چه انتظاری دارید؟
واقعا تصور می کنید اگر هر روز خبر خوش همسان سازی بنویسید جلوی اعتراضات و تجمعات گرفته می شود؟
اگر کسی قدم برنمی دارد علتش ترس و محافظه کاری است نه رنگ حنای شما.
افزایش 327 درصدی متوسط حقوق بازنشستگان کشوری نسبت به سال 92/ همسانسازی کامل میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم
دولت برای جبران خسارتها و زیانهای وارد شده به زندگی مردم عنوان و مقرر کرد که وزارتخانههای رفاه، اقتصاد و بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه طرحهای جدیدی در خصوص تسهیلات خرید کالا برای حقوقبگیران، بازنشستگان و کسانی که درآمد ثابت و مشخص دارند را پیگیری و اجرا کنند.
آیا این ایجاد رفاه برای بازنشستگان شمرده می شود یا بدهکار کردن آنان است؟
آیا این حرکت در رده ارائه خدمات رفاهی سایر وزارتخانه ها می گنجد؟
یا نوعی تثبیت فلاکت زرآلود است؟
دادن و گرفتن که هنری نیست.
این چه جوری رفاهی است که
از جیب ما بازنشستگان هزینه
می کنید؟
بعدبرعهده ی مسئولان به نظرمن تفکیک بازنشسته وشاغل هم برای ایجاد تفرقه است همه هم صدا ویک دل بایدبه دنبال احقاق حقوق ازدست رفته خودباشیم
بازنشسته اضافه کارقبول نکند شاغل هم باتمام وقت نشدن وسایرمواردبیگاری ندهد تا پیروزشویم
سلام
1-نخست آن که باید انتقاد پذیر باشیم . با شلوغ بازی کردن و رگ گردن کلفت کردن کاری پیش نمی رود .
2- من هیچ گاه به کسی نگفته ام بروید رسانه بزنید هر چند به شدت با افزایش کمی و کیفی رسانه ها در آموزش و پرورش به منظور تقویت " حوزه عمومی " و " جامعه مدنی " موافقم .
به شرط آن که استمرار داشته باشد .
3- صدای معلم یک رسانه تخصصی است . این رسانه سایت صنفی محض نیست اما هر از گاهی به مسائل صنفی می پردازد اما این موضوع نباید موجب ایجاد " حق " و یا " توقع " برای کسی و یا گروهی شود .
این وضعیت نباید موجب طلبکاری کسی از این رسانه شود.
ضمنا از علایق خاص این رسانه ، آموزش تطبیقی است .
رسانه ی دولتی هم نیستیم که بخواهیم از بیت المال استفاده کنیم و به کسی هم پاسخ گو نباشیم !
پایدار باشید .
ذوق ادبی و یا هیجان خوانش
می میرد.
بازنشستگی بن بستی برای بی نصیبی
است. کل جامعه ما ، بِستری همانند خانه سالمندان برای بازنشستگان است که اصولا مورد بی مهری و فراموشی قرار می گیرد. نوعی طرد شدگی ناخواسته.
اگر به جوانان دل می سوزاند، با
نام های جعلی آنها را بکار نمی گرفت و آنان را استثمار نمی کرد.
تخت گاز سخن نگویید. قدری هم بیندیشید. متهم اصلی وزیر و وزارتخانه است نه بازنشستگان. آنان فقط نیازمندان روزگارند و بعد افرادی که به کار خود خُو گرفته اند و جدایی برای شان دشوار است.
استقبال سرد از بازگشایی مدارس
روحانی: مدرسه رفتن اجباری نیست.
بسیار بجا و عالی
لذت بردم
با تشکر از سایت وزین صدای معلم در نشر صدای بازنشستگان