گروه مدرسه اعتماد| ١٢ سال از عمر كودكان و نوجوانان ما در مدارس سپري ميشود. هر روز در طول سال تحصيلي چند كتاب را زير بغل ميزنند و روانه مدرسه ميشوند. پايان سال هم كه ميشود با تنفر پس از آخرين امتحان كتابها را به گوشهاي پرت ميكنند. آنها كه دل پري دارند جشن كتاب سوزان هم ميگيرند. معدود دانشآموزاني هستند كه كتابهاي خود را مرتب و تميز و جلد كرده يادگاري نگه ميدارند.
اين حجم و عمق تنفر از كتاب به روشني خود را در سرانه مطالعه جامعه ما نشان ميدهد؛ سرانهاي كه از ميانگين جهاني آن فاصله شرمآوري دارد. تيراژ پايين كتاب و بازار كمرونق آن كه داد نويسندهها و ناشران را درآورده ريشه در اين درد تاسفبار دارد.
اينكه مشكلات جامعه ما در ابعاد مختلف ريشه فرهنگي دارد جاي ترديدي ندارد و اينكه مهمترين ابزار فرهنگسازي كتاب است امري است بديهي اما اينكه چرا چارهاي براي آن انديشيده نميشود پرسشي است كه پاسخ آن را بايد مسوولان بدهند.
در فرصتي كه يك بار ديگر نمايشگاه كتاب به وجود آورد و كمي جامعه را به تحرك واداشت و بازار كتاب تكان كوچكي خورد ما به دليل اهميت و ضرورت مطالعه و فرهنگ كتابخواني بر آن شديم تا در گروه مدرسه «اعتماد» به اين موضوع بپردازيم و اينكه آموزش و پرورش چه رسالتي در اين راستا دارد و خانواده و مدرسه چگونه ميتوانند همگام با ساير فعاليتهاي خود به فرهنگسازي در زمينه مطالعه بپردازند و كودكان و نوجوانان ما را با كتاب آشتي دهند و آنها را به مطالعه تشويق كنند.
چرا ترويج كتابخواني اهميت دارد؟
دوران، دوران جهاني شدن و انفجار اطلاعات است. كودكان و نوجوانان با حجم عظيمي از اطلاعات كه به شكل غيرفعال دريافت ميكنند، روبهرو هستند. براي كودك امروزي فضا و امكانات كافي براي استقلال فكري وجود ندارد، امكان آشنايي حسي با طبيعت يا نيست يا كم است، بازيها بيشتر آمادهاند و كودك مانند گذشته هنگام بازي، نظمپذيري، سازماندهي، اداره كردن و اداره شدن از سوي ديگران و مهارت تصميمگيري را نميآموزد. بنابراين به دنبال دست يابي به گونهاي استقلال دروني است.
كودك امروزي خيلي زود دنياي كودكي را ترك ميكند، پرده از رازها برايش كنار ميرود و احساس دانستن همهچيز، تمام احساس شگفتي و كنجكاوياي كه او را به سوي علم و خلاقيت راهنمايي كند، راه را براي پيشرفتهاي بيشترش ميبندد.
اين بيتفاوتي ناشي از دانستن همهچيز براي زندگي او زيانبار است. تلاش خانوادهها، مربيان و آموزگاران، از مهد كودك تا دبيرستان، در انباشت اطلاعات علمي در ذهن كودكان و نوجوانان از يكسو و نقش كامپيوتر و دنياي مجازي از سوي ديگر ارتباط كودكان و نوجوانان را با دنياي واقعي به ويژه جامعه انساني محدود كرده است.
آنها كه به وضعيت زندگي و نيازهاي كودك و نوجوان امروزي آگاهي دارند، ميدانند كه كتاب امنترين پناهگاه كودك و نوجوان است. اهميت كتاب وقتي روشنتر ميشود كه بدانيم اگر عشق به مطالعه از كودكي در انسان پديد نيايد و مطالعه به يك نياز معنوي در زندگي او تبديل نشود، ذهن او در جواني تهي خواهد بود و آن وقت است كه سادگي و بيتجربگي جواني راه را براي نفوذ بديها باز ميكند و گوشههاي زشت طبيعت انسان آشكار ميشود.
سعادت فرد و جامعه در گروي احساس مسووليت نسبت به نسل آينده است. پدر و مادرها و آموزگاراني كه درك درستي از وظايف خود براي بناي زندگي آينده كودكان دارند، ايجاد عادت به مطالعه و انگيزه خواندن را راهي غيرمستقيم براي پاسخ به نيازهاي روحي و پر كردن خلأ موجود در زندگي كودك امروزي ميدانند و از اين راه به پرورش نسل آينده ميپردازند.
شروع كتابخواني ازخانواده و تقويت آن در مدارس
ترويج كتابخواني ميان كودكان و نوجوانان به معناي تلاش براي علاقهمند كردن آنها به مطالعه و ايجاد عادت به مطالعه به عنوان يك برنامه روزانه است.
توسعه و ترويج كتابخواني در دهههاي ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ (١٣٦٠-١٣٥٠) مورد توجه يونسكو قرار گرفت و اكنون از موضوعها و دغدغههاي بزرگ كشورهاي در حال توسعه است. پژوهشهاي يونسكو جايگاه مهم كتابخواني و اهميت آن را براي توسعه اقتصادي كشورها روشن ساخته است.
ترويج كتابخواني موضوعي چند وجهي است و شامل سطح خرد و كلان است. اگر از سطح كلان به آن نگاه كنيم، راهبردي ملي و نيازمند توجه و برنامهريزي براي حلقههاي گوناگون كتاب و كتابخواني است. اين حلقهها شامل تاليف، نشر، برپايي و تجهيز كتابخانههاي عمومي و... است. يك سوي اين حلقه، دسترسي به كتابهاي مناسب و ارزان و سوي ديگر آن، ايجاد انگيزه براي كتابخواني است.
اگر ازسطح خرد به كلان حركت كنيم بايد كتابخواني را از خانواده شروع كرد ، زيرا بنيادهاي عادت به مطالعه در خردسالي و نخست در خانواده شكل ميگيرد و سپس در آموزشگاهها و با همكاري مربيان... .
بايد دانستهها و تجربههاي ايران و جهان در اين زمينه در اختيار مخاطبان گذاشته شود تا باب انديشيدن، گفتوگو و بيان ديدگاهها درباره اين مساله ملي بازشود و با برخوردار شدن كتابخواني از اعتبار اجتماعي و بالا رفتن انگيزههاي مطالعه، ديگر نگران نرخ بسيار اندك كتابخواني در كشور نباشيم.
كتابخانه را بايد يك كلاس يا يك واحد آموزشي فعال در مدرسه دانست
چند وقتي است كه از طرف مسوولان آموزشوپرورش توجه و تاكيد فراواني براي برپايي و فعال بودن كتابخانههاي مدارس شده است بهطوري كه حداقل تابلويي به عنوان كتابخانه مدرسه ديده ميشود ولي متاسفانه مسوولان ذيربط بهاي چنداني نميدهند و توجه زيادي ندارند و به همان نصب تابلو در مدرسه بسنده كردهاند. شايد اين به دليل ندانستن اهميت كتابخانه براي پيشرفت دانشآموز و معلم باشد.
كتابخانه را بايد يك كلاس يا يك واحد آموزشي فعال در مدرسه دانست و تبديل كرد زيرا نقش بسيار مهمي در آموزش و پرورش دانشآموز دارد چرا كه تلقياي كه معلمان از درس و تدريس و كلاسشان دارند فقط انتقال مطالب كتابهاي درسي و اندوختههاي ذهني معلم به دانشآموز است. كتابخانه را بايد يك مركز يادگيري و نيز مركز مطالعه و منابع اطلاعاتي دانست.
يكي از دلايل افت تحصيلي دانشآموزان، غيرفعال بودن كتابخانهها و نبودن انگيزه مطالعه در بين معلمان و دانشآموزان است.
مسوولان و مربيان و معلمان بايد براي برپايي و پويايي اين كتابخانهها تلاش كنند تا اين كتابخانهها به جايگاه واقعي خود در مدارس برسند.
ارزشهاي كتابخواني براي كودكان و نوجوانان
ادبيات، وسوسهانگيز، برانگيزاننده و آگاهيبخش است، درهاي اكتشاف را ميگشايد و اوقاتي جادويي از ماجراجويي و لذت فراهم ميآورد. كودكان نياز ندارند منتظر برنامههاي تلويزيون باشند يا در صف تئاتر بايستند تا موشي را كه از سوراخي بيرون ميآيد يا ميترسد و درون سوراخش ميخزد دنبال كنند. اين تجربهها هر لحظه در نزديكترين كتابخانه در دسترس آنهاست.
يكي از مهمترين ارزشهاي ادبيات، لذت و سرگرمي است. چه خوب است كودك عادت كند هر وقت حوصلهاش سر رفت، احساس تنهايي كرد و به دنبال راه گريزي بود تا سرگرم شود، به كتاب پناه ببرد و در لذت ماجراهاي آن سهيم شود.
كتاب بهترين وسيله انتقال ميراث ادبي از نسلي به نسل ديگر است و به كودك كمك ميكند ميراث فرهنگي خود را بشناسد و به آن ارج بنهد. ايجاد نگرش مثبت به فرهنگ خود و ديگر فرهنگها، هم براي رشد اجتماعي او ضروري است و هم براي رشد فردياش. درك و دريافت ارزشهاي خود بدون شناخت و احترام به ارزشهاي ديگران ممكن نيست. ادبيات ميتواند در ايجاد فضايي براي اين شناخت نقشي بهيادماندني بازي كند.
به دست آوردن تجربههاي گوناگون كه نه تنها به رشد فردي بلكه به احساس شادي و لذت ميانجامد، نيز از پيامدهاي مطالعه است. بدون ادبيات، كودكان نميتوانند هيجان و لذت كشف سرزمينهاي نو يا تنهايي و ترس ناشي از زندگي در جزيرهاي دورافتاده را تجربه كنند.
در داستانهاي تاريخي كودكان فرصتهاي استثنايي زندگي در گذشته را مييابند و داستانهاي علمي- تخيلي آنها را به تفكر و انديشه درباره آينده وا ميدارد.
با داستانهاي واقعگراي نو، كودكان به شناخت انسان امروزي و رابطهاش با محيط زيست و ديگر انسانها كنجكاو ميشوند. كودك به كمك ادبيات با شيوههاي برخورد انسانها با دشواريهاي زندگي آشنا ميشود و از شخصيتهاي داستان ميآموزد كه چگونه با گرفتاريها برخورد و احساسهاي ديگران را درك كند.
كتاب، درهاي دانش و اكتشاف و پيشرفت را روي جوانان ميگشايد. براي دست يابي كودكان به تجربههاي گوناگون و پركشش جهان، كتابهايي كه در موقعيتها و زمانهاي مختلف شكل گرفتهاند، مناسبند. كتابهاي اطلاعاتي يافتههاي تازه درباره تمامي موضوعها را ارايه ميدهند.
زندگي نامهها از راهي كه افراد موفق رفتهاند، سخن ميگويند؛ عكسها و تصويرها شگفتيها را به نمايش ميگذارند و به شرح روشهاي لازم براي كسب مهارت در انجام بازيها و سرگرميها ميپردازند و سبب رشد و پرورش شناخت، حتي در كودكان خردسال ميشوند.
كتابهايي كه شخصيتهاي آن به شيوههاي كليشه عمل نميكنند و به بيان الگوهاي رفتاري غيرقالبي ميپردازند، به كودكان فرصت ميدهند با الگوهاي ذهني خود برخورد كنند.
زندگي نامهها و همچنين برخي داستانهاي واقع گرا به كودكان و نوجوانان كمك ميكنند تا دريابند كه دشواريها تنها در زندگي آنها وجود ندارد و انسانهاي ديگر نيز با همين دشواريها يا دشواريهاي بزرگتر دست و پنجه نرم كردهاند. با خواندن اين كتابها كودكان و نوجوانان دچار آسيبهاي رواني به نوعي درمان ميشوند و ميتوانند خود را از زير بار فشارهاي عاطفي بيرون بكشند.
ادبيات در رشد و پرورش و نيز گسترش دامنه تخيل نقش بنيادين دارد. با الهام از كتابهاست كه كودكان به نوشتن يا بازگو كردن قصههايي ساخته و پرداخته ذهن خود و اجراي نمايش تشويق ميشوند.
به باور روان شناسان، كودكان سه تا ۱۰ ساله آمادگي فراواني براي پذيرش هنر دارند. از اين رو ادبيات، كودكان را هم به دنياي روابط انساني رهنمون ميكند و هم حساسيت آنها را به هنر و زيبايي افزايش ميدهد.
كتاب ميتواند كودك را به سوي واقعيت و فراتر از آن براند و در غني كردن روح و روان خوانندگان خود و آشكار كردن نياز آنها نقش اساسي دارد. آثار ژرف ادبيات در كودكان در بزرگسالي آشكار ميشود.
كتاب به كودكان فرصت ميدهد با شخصيتهايي به سن و سال خودشان همذاتپنداري كنند. كودكان دوست دارند درباره كساني بخوانند كه ميتوانند آنها را درك كنند و از اين راه به خود باوري ميرسند.
كتاب با گسترش علاقههاي كودكان، فراهم كردن امكان تجربه ماجراهاي جديد و نيز نمايش شيوههاي نگرش متفاوت و برخورد با كشمكشها و درگيريهاي زندگي خود آنها، افق ديد كودكان را گسترش ميدهد.
داستانهاي ورزشي، پررمز و راز و طنزآميز، گريزگاههايي لذتبخش براي كودكان و نوجواناناند.
كتاب با كمك به گسترش افق ديد كودكان و نوجوانان، شناخت ديگران و محيط اطراف، بينش آنها را انساني و همهجانبه ميكند.
كودكان با خواندن كتابهاي خوب كتاب به نيكي در جايگاه نياز و قانون باور پيدا ميكنند. در نتيجه هرگز بدبين و مردد نخواهند شد، بلكه به رويارويي با پديدههاي منفي خواهند پرداخت. نگرش منطقي به زندگي، به آنها هماهنگي دروني ميبخشد.
سرانجام آنكه ميتوان گفت كتاب به شيوههاي مختلف در رشد زباني، عاطفي، شخصيتي و اجتماعي كودكان تاثيرگذار است.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.