جاه طلبی در بین مردان ایرانی بیشتر از زنان است و در بین نیروهای ستادی و کارمندان همه نهادها و سازمانها بیشتر از معلمان است. تنها تحرک اجتماعی ممکن برای یک معلم و یا دبیر ، تحصیلات عالی تر است که الحمدا.....در این جامعه فعلا برای آنها حرام است ، و یا او می تواند به نحوی با اسم به در کردن و مشهور شدن صوری در بین تمامی مدارس و اولیا از کانال آموزشگاه های آموزشی و کنکور ، به تحرک اجتماعی دست یابد. اما چون ابزار تحرک اجتماعی برای معلمان ، قانونا وجود ندارد لذا یک معلم اول خدمت خود هم کلاس درس می رود ، آخر خدمت خود هم . یعنی اول و وسط و آخر خدمت برای معلمان و دبیران جامعه ما یکسان و همسان است.
اما در ادارات مختلف و در بین کارکنان آن ، جاه طلبی ابزار مهم عده ای است که تلاش می کنند با همسویی خود با اصول رایج و ساختار اداری ،فرصت تحرک عمودی و حرکت از قاعده هرم شغلی به رأس آن را داشته باشند. بیشتر معاونان ، تمام مدت خدمت را به هنگام تغییر هر رئیس و مدیر و مدیر کل محل خدمت خود ، با انتظار جانشینی مدیر قبلی ، سپری می سازند . اما همه چنین توفیق و شانسِ برجسته دیده شدن را ندارند لذا برخی از آنان با این حسرت ، به پایان مدت خدمت خود می رسند.
نکته مهم دیگر آن که ، اگر یک معاون و یا قائم مقام به گونه ای قلبی نپذیرد که مدیر مافوق او ، دانستهها و تجربههایش بالاتر از او است ، هرگز نمی تواند خدمتگزاری صادق و درست باشد. و چون در جامعه ما انتخاب مدیران بیشتر خارج از حد توان و تخصص و شواهد علمی و تجربی ، انجام می گیرد لذا می توان به عبارتی نتیجه گرفت که از دلایل ضعیف بودن کارآیی کارمندان برخی از ادارات ، عدم انتخاب اصلح است.
این روالی است که در کلاس درس هم وجود دارد . اگر دانش آموز به سواد و دانش و مهارت تدریس معلم خود ایمان نداشته باشد ، او را نمی پذیرد و با عناد در مقابل او مقاومت می کند لذا چیزی هم یاد نمی گیرد و یک سال تحصیلی را با شکنجه عمیق روحی سپری می سازد.
پس وزرای محترم ،
اگر می خواهید شاهد پویایی ،خلاقیت ، کارآمدی و نتیجه بخشی در زیر مجموعه خود باشید پس افراد شایسته ، توانمند و متخصص را در رأس امور قرار دهید تا مجموع کارکنان و کارمندان وزارتخانه شما ، فعالیتی مطلوب و ارزنده داشته باشند. این مهم در مورد شخص وزیر هم صادق است ، یعنی اگر وزیر فردی کاردان و متخصص در حیطه سازمانی خود نباشد ، معاونان او و همه ادارات و قائم مقام همه آنها ، همیشه با خود خواهند گفت : من با این همه شایستگی کارمند جز هستم و او وزیر شده است ، لذا تمام قوای خود را صادقانه به کار نخواهد بست و اهمال و کاستی و گلوگاه های بیشمار در آن وزارتخانه بوجود خواهد آمد و همه این موارد به عدم رضایت مردم در یک نظام بوروکراسی کهنه ، بسته و پیر منجر خواهد شد. همانند یک درخت کهنسال 500 ساله که شاخه و تنه و ریشه دارد اما سرسبزی و بار ندارد.
منِ معلم باید باور کنم که مدیر مدرسه ام فردی لایق و سزاوار مدیریت است.
منِ معلم باید باور کنم که رئیس و یا مدیر اداره محل خدمتم شایسته اداره جغرافیای وسیعی از جمعیت در حال آموزش است.
منِ معلم باید باور کنم که مدیر کل استانم ، فراتر از هر گزینه دیگر انتخاب شده است و در این استان توانمندتر و شایسته تر از او فردی دیگر لایق این انتخاب نبوده است.
منِ معلم باید باور کنم که وزیرم که برگزیده از سوی مجلس شورای اسلامی است ، تنهاترین و منحصر به فردترین و اصلح ترین ، انتخاب ممکن بوده است....
تا رضایت شغلی و اطمینان از حرکت و عمل خود داشته باشم و گر نه ، نگرانم که مبادا عمر و سی سال خدمت خود را باد هوا دادم و من نیز علیرغم میل و اراده خود در جریانی ناکارآمد و متزلزل ، مستحیل گشتم و شرمنده خلق و خدای مخلوقات گردیده ام.
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
نظرات بینندگان