درون انسان ، نیمه پنهان وجود اوست که خارج از آن همه چیز را قادر است ببیند اما ، ذات خود را خیر. دیگر نه رفیق شفیق وجود دارد که آئینه افراد گردد و حقایق درون و رفتار آنان را در لباس صمیمیت و مهر و محبت ، برایشان ابراز نماید و نه چنان تحملی در ما مانده است که شهامت شنیدن ضعف ها و ایرادات حرکات و رفتار ناشایست خود را داشته باشیم . به تعبیری ، انسان امروز صبر و وقار و بزرگ مَنشی انسان دیروز را از دست داده است. شاید به دلیل واقعیت وجود همین نکته ظریف است که بیشتر ما آستین بالا می زنیم تا تمام افراد پیرامون خود را تغییر دهیم . چون خود را بی نقص و بی عیب می یابیم . این بی عدالتی در قضاوت ما نسبت به کودکان و به تعبیری دانش آموزان ، بسیار زیاد است.
در قبال کودکان ، خود را چنان صاحب حق و متولی خردمندی و کمال مطلق تصور می کنیم که بدون دقت در نقاط ضعفِ خلقیات ذاتی و رفتار بیرونی خویش نسبت به دیگران ، بر آنان می تازیم ، تنبیه و سرزنش می کنیم ، اعتماد به نفس و طراوت و شادابی آنان را زیر تذکرات بالای نوک دماغِ خود و از ناحیه اقتدار ، نیست و نابود می سازیم و فراموش می کنیم که آنان در آغاز راه و مرحله یادگیری و الگوگیری اند ، اما ما که طی طریق کرده ایم و بزرگسال شمرده می شویم ، عمری برای تغییر ناپسندی ها در وجود خود فرصت داشته ایم .
پس قدری از سرعت تاخت خود در زندگی بکاهیم ، اینجا همین جا بایستیم و درون پنهان خود را بکاویم و رفتارها و عادات ناخوشایند خود را تشخیص دهیم و به زشت بودن آنها معترف باشیم ، تا شاید قبل از ایجاد تغییر در حال و احوال کودک و یا دانش آموز خود ، بخواهیم خویشتنِ خویش را متحول سازیم .
این نیمه آن چنان که متصوریم برای دیگران ، پنهان نیست ، چون آنان در تعاملات اجتماعی با ما به عنوان یکی از افراد فامیل و خویشاوند و یا همسایه و هم محله و همکار و..... با زشتی های درون ما در ارتباطند و از تحمل آنها رنجورند. پس باور کنیم که فقط برای خودِ ما این نیمه پنهان است چون جرأت و شهامت اعتراف به وجود آنها را در خود نداریم و با نادیده گرفتن هر یک ، آنها را در بخشِ ناخودآگاهِ مغزِ خود مدفون می سازیم . اما این کفن و دفن ، قادر به اصلاح و یا تغییر آنها نیست ، بلکه یک نوع خود ارضایی روحی - روانی در ندید گرفتن آنهاست.
عظمت زندگی کردن بسیار ارزشمندتر از دروغ کودکانه ما نسبت به خودمان است. امروز منِ نوعی ، نیازمند کدام تغییرات احساسی و ادراکی هستم ؟ چون اگر من ، در کاستی های خود تغییر مسیر و حالت دهم ، در محیط زندگی و اجتماعی خود نیز قادر خواهم بود تغییراتی ارزشمند و سازنده ای بوجود آورم . یعنی ایجاد تغییر در دو نهاد خانواده و مدرسه ، و برای کودکان و همسر و دانش آموزانم ، که مهمترین اند ، چون آنان اصلی ترین سرمایه زندگانی همه ماست.
پس قبل از اهتمام ورزیدن برای ایجاد تغییر در کودکان ، به تغییر دادن چیزهایی در وجود خود بپردازیم ، چون کودکان در حال شکل دهی به شخصیت فردی و اجتماعی خودشان هستند و نوع و عمق جوهر آن را ما بزرگتر ها ، مشخص می سازیم. همین امروز چنان شخصیتی پخته و سازنده و کامل در وجود آنان تعبیه سازیم که نیازی به ایجاد تغییرات بنیادین در بزرگسالی نداشته باشند. دانش آموزان ما نیز کودکان ملی ما شمرده می شوند ، این حق آنان را نیز فراموش نکنیم ، چون همه کودکان سرمنشأ ایجاد تغییرات در تمامی ابعاد زندگی هستند.
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.