یعنی فقط به صِرف تصویب هیئت دولت جهت اجرای طرح رتبه بندی معلمان ، ما معلمان همانند اساتید دانشگاه ها مربی ، استادیار ، دانشیار و استاد ، نامیده خواهیم شد ؟ !
آنان برای رسیدن به این درجات ، سالها تلاش کرده اند و از جوانی خود مایه گذاشته اند. اما اکثر ما معلمان فقط در مقطعی ، تحصیلات دانشگاهی از سطح فوق دیپلم تا لیسانس ( به جز همکاران با تحصیلات عالی تر ) را پشت سرگذاشته ایم و به جز سنوات خدمت ، فاکتوری برای استادیار و دانشیار و استاد شدن نداریم . چون ما معلمان به حال خود رهاییم و تنها امکانات و پل های تقویت آموزشی را نیز از دست داده ایم. یعنی ما معلمان کانالی هموار و منحصر به فرد برای معلم شدن نداریم ، سطح دانشگاه فرهنگیان قادر به هماوردی با سطح علمی دانشگاه های سراسری نیست و آموزش ضمن خدمت معلمان عملا غیراستاندارد و بی حاصل است. گروه های آموزشی بلاتکلیف و ناکارآمد.
شما مجریان طرح رتبه بندی که اصراری جدّی برای شبیه سازی معلمان با اساتید دانشگاه را دارید برای حفظ وجهه معلمی ، کدام قدم ارزشمند را برداشته اید ؟ اگر قصد افزایش حقوق دارید کمافی السابق انجام دهید و باعث کم رنگی جامعه فرهنگیان در برابر دانشگاهیان نگردید.
بلی ، معلم شریف است و نجیب و سخت کوش و....... اما در عمل ، داده شما به این مجموعه چیست که دست به نام گذاری نوینی برای آنان زده اید؟ ابتدا دانش و مهارت تدریس و فن کلاس داری مرا متحول سازید و به روزرسانی کنید بعد انتظار پویایی داشته باشید. فقط با سندی مهجول الهویه به نام ارزشیابی یا مدرک تحصیلی آغاز استخدام و محک سنوات خدمت ، نمی توانید مرا مربی ، استادیار ، دانشیار و استاد ، خطاب کنید. ابتدا بین ظرف و مظروف رابطه منطقی برگزار نمایید.
در ضمن افزایش حقوق که پشت بند اصلی رتبه بندی معلمان از دیدگاه شما مجریان طرح است ، علاوه بر افزایش سالانه حقوق معلمان ، برقرار خواهد بود ؟ باور کنید که با اجرای این طرح نیز تبعیض مابین حقوق معلمان با شاغلان دیگر وزارتخانه ها ، از بین نخواهد رفت و فقط یک دلخوشی ظاهری برای فراموش کردن برخی از سوابق بدعهدی آموزش و پرورش در قبال مطالبات یک دهه ای ، برقرار خواهد شد. یک بی حسی سطحی برای تخفیف آلام . اما اساس فقر علمی و معیشتی و آموزشی ، همچنان پابرجا خواهد بود.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم
نظرات بینندگان
می دانم امثال بنده و حتی افراد باسوادتر و پژوهشگران بهتر از این حقیر در آ.پ بسیار زیادند. اما این تألیفات و اختراعات از نظر مسئولین آ.پ ما بی ارزش اند. در گذشته کمیسیون آثار و تألیفاتی هم در آ.پ وجود داشت که تاجایی که من اطلاع دارم آن هم حدود 10 سالی است که وجود عینی ندارد.
اساتید محترم دانشگاه هر چند سال مدتی را به عنوان فرصت مطالعاتی در خارج از کشور و با گرنت و هزینه وزارت علوم برای بروزرسانی معلومات خود در خارج از کشور و با هزینه بیت المال سپری می کنند. اما ما معلمان حتی اگر به خارج از کشور هم اعزام و مشغول به کار شویم باید ماه ها صبر کنیم تا حق و مزد خود را دریافت کنیم. پس با این رتبه بندی و امثال این ما هیچ گاه نمی توانیم مانند اساتید دانشگاه شویم. ضمنا اکثر ما می دانیم که در سند تحول بنیادی آمده که پس از رتبه بندی دریافتی هیچ معلمی نباید کمتر از 80% هیأت علمی همتراز دانشگاهیش شود. آیا این افزایش 200 تا 600 هزاری که شامل کسورات فراوان و مقرری ماه اول و... می گردد، با آنچه در قانون مجس سال 1392 تصویب شده بود، یکی است؟
پس با کمال احترام از شما همکار گرامی که بخش نامه های ارسالی این سامانه را جولانگاه افکار و عقاید خود نموده اید و می خواهید سطح مطالعات و سواد خود را نمایان کنید تقاضا دارم کمی منطقی تر و با در نظر گرفتن کلیه جوانب امر به ارسال نامه اقدام کنید. من می دانم که همه افرادی که نظیر بنده و شما در این سایت نظراتمان را ثبت می کنیم دلسوز کل نظام آ.پ هستیم و فقط در پی منافع خود نباید باشیم.
آنچه که حضرتعالی ذکر نمودید در نظریه " اثرمیتو " ی روبرت مرتون خلاصه می شود که برخی از اساتید از حاصل زحمات دانشجویان ، بهره نادرست اما شایسته به نفع خود می برند. اگر مایل بودید می توانید مطالعه نمایید.
به نظر بنده رتبه بندی باید حاصل موارد زیر باشد:
ابتدا کانال های تربیت معلم را استاندارد نموده و
گروه های آموزشی فعال و پویا گردند و سرگروه ها بر اساس توانمندی علمی ، انتخاب شوند.
و در نهایت آموزش ضمن خدمت ، به جریان طبیعی و صحیح خود جهت دانش افزایی و تقویت مهارت کلاس داری معلمان برسد.
مسئولان قصد خود را چنین مفروض داشته اند که رتبه بندی یعنی افزایش حقوق . که صد البته طی آن باز سطح حقوق معلمان ره بجایی نخواهد سپرد. اما از سویی قرار است معلمان عین اساتید دانشگاه طبقه بندی شوند. طبقه بندی بر اساس معیارهای واقعی ، بلامانع است اما بر اساس اوهام ، تأثیری بر کیفیت آموزش نمی گذارد.
پس رتبه بندی معلمان بر اساس درجات دانشگاهی باید ابتدا از سه اصل اساسی آموزش و پرورش تبعیت نماید و شیر بی یال و دُم نباشد.......
چرا احساس می کنید جا تنگ شده است ؟ تمامی مطالب بنده را نگاه کنید به نوعی به آموزش و پرورش و فرهنگ و رفتارهای اجتماعی مربوط می شود. تصور کنید مباحث فلان کانال است و با طیب خاطر مطالعه نمایید.
شاید چون سایت صدای معلم ، به طور رایگان در اختیار خوانندگان محترم است ، چنین برخوردهایی انجام می شود.
دانستن و نوشتن بر اساس آنها هرگز پایان پذیر نیست. بهتر نیست شما هم از منظر رشته خود ، گه گاهی جولان دهید و ما را از دانش خود بهره رسانید ؟
" دانسته هایتان را مانند یک ساعت مچی در دست کنید، نه صرفا به این خاطر که نشان دهید آن را دارید ، بلکه به این خاطر که اگر کسی از شما ساعت را پرسید ، برایش بگویید."
مشکل اساسی این است که طبق سنت دیرین ، من معلم تصور می کنم همه چیز را می دانم.
نیک به خاطر دارم در کلاس اول متوسطه ، تلاش می کردم تا تابوی این باور را بشکنم.....
پس باور کنیم که نوشتن و گفتن و پرداختن به برخی از مفاهیم ولو در حد تذکر و یادآوری بلامانع است.
گاه از یک جمله کوتاه بسیار بیشتر از یک کتاب دویست صفحه ای می توان یاد گرفت. همین یک جمله دیدگاه، نظر ، نگرش و حتی جهان بینی افراد را قادر است عوض کند اما چرا این همه مقاومت ، جای بحث دارد.
جناب آقای پورسلیمان
مدیر محترم سایت صدای معلم ،
با توجه به نظرات برخی از همکاران ، اگر نوشته های بنده از نظر حضرتعالی نیز دل آزار ،غیرمفید ، بدیهی و.......هست ، امر کنید قلم را غلاف خواهم کرد.
ظاهرا برخی از آلرژی ها در این جامعه اجتناب ناپذیر است و شاید برای همین من نوعی، بجز مشکل نان ، دغدغه ای دیگر ندارم.
به هر ترتیب ما خواسته و نخواسته اسیر سیاست هایی هستیم که بر ما اِعمال می گردد و ما اصلا مقصر نیستیم ، دیگری بجز من همیشه متهم ردیف اول است.
هر چند نفس درج مطالب بنده ، گویای تأیید شما از تلاش بنده هست ، اما باز در انتظار پاسخ قاطع حضرتعالی هستم.
آیا ضرورتی برای به خود آمدن ما فرهنگیان وجود دارد یا خیر ؟!
با سپاس و قدردانی از همت و اراده حضرتعالی در اداره سایتی با این همه تنوع سلایق.
درود
این موضوع را چندین بار نوشته ایم و گفته ایم .
در این رسانه ، کسی جای کسی دیگری را تنگ نمی کند .
افراد می توانند انتقادات خود را بیان کنند .
شما هم در ارائه پاسخ آزاد هستید .
پایدار باشید .
سپاس از حمایت و همراهی تان.
در خدمت هستم.
شرمنده من هم شما را درک می کنم و از این همه دلسوزی شما و جناب آقای استاد پورسلیمان تشکر می کنم.
خدا را شاهد می گیرم حب و بغضی در کار نیست.
فقط گریزی است از روزمرگی اعتراض و طغیان نسبت به چیزهایی که اجازه نمی دهند زورمان به آنها برسد. هدف استفاده بهینه از زمان و عمر است. لیاقت ما معلمان بسیار بیشتر از اسارت در
دور باطلی است که هر یک به نوعی در آن گرفتاریم.
ما نیازمند انجام فعلیم نه ماندن در گفتار و پندار.
برای همراهی و ابراز نظرتان بی نهایت ممنون.
هدف اصلی همین تبادلات افکار است . سپاس
می کند که جرمی مرتکب شود و یا خطایی
کرده باشد ، پس همکار محترم افق ، نیازی
به دفاع از خودتان نیست. کسانی که دوست
دارند بخوانند و گر نه از مطالب شما رد شده
بروند سر خط. موفق باشید.
دانش مرا روز رسانی کنند. حقیقتا اینها تصور
می کنند من دبیر با ۴۲۰ تا ۷۰۰/ ۸۰۰ هزار تومان
استاد و یا ...... خواهم شد. حق هیچ طرح را
را قادر نیستند بجا آورند چون توانمند نیستند.
بازنشستگان هم درخواست همترازی ومهمسانسازی حقوق با شاغلین هستند