روزگاری دو نوع آزادی سلب شده در جهان داشتیم . حتی در کشورهایی که امروزه پیشرفته خوانده می شوند ، نبود این دو آزادی یعنی آزادی بیان و قلم ، به مبارزات زنان و مردانی منجر می شد که با قطرات خون خود آن گل واژه ها را بر در و دیوار محلات شهر و محل زندگی و یا اعتراض خود حک می کردند و در طول تاریخ هزاران نفر برای دستیابی به این حریم امن اندیشه و تفکر ، کشته
شده اند.
امروز جامعه ما با محروم نگه داشتن زنان از برخی از حقوق اجتماعی ، تنوع دامنه آزادی از دست رفته را برای آنان فزونی بخشیده اند.
مواردی چون عدم به کارگیری زنان در مدیریت های خرد و کلان و یا نبود مجوزی برای حضور زنان در ورزشگاه ها را می توان نام برد.
آنان قادر و مجاز نیستند سد تابوهای مذهبی را بشکنند تا اوقات فراغت خود را بنا به میل و اختیار خود مدیریت نمایند. در واقع ما به شعور زنان خود اعتماد نمی ورزیم و آن را در منظر قضاوت حقارتی ، زندانی می سازیم. آزادی حقی است شایسته برای انسان و ترجیح جنسیتی یعنی سلب عملی آن .
اگر یک طرف اخلاقیات و تعهد و اصول پایبندی به قانون و عرف و شرع ، زنان یک جامعه است ، در طرف دیگر این عهدنامه ، مردان جامعه قرار دارند که به همان اندازه زنان می بایست خط قرمزها را بشناسند و از خطاها و لرزش ها به دور مانند. شما سنگینی کفه ترازو را بر دوش دختران و زنان این جامعه می اندازید که این عادلانه نیست. ما نیاز به آموزش مهارت زندگی در مدارس و خانواده ها
بدون دخالت تفوق جنسی داریم.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.