« محمدعلی رامین » معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم و مشاور مطبوعاتی محمود احمدینژاد در دولت نهم در اوایل مهر ۱۳۸۹ در یک برنامه زنده رادیویی در رادیو گفت و گو با حضور محمد تقی رهبر نماینده مردم اصفهان در مجلس، خطاب به مجری برنامه که از وی درباره اظهاراتش درباره روحانیت و مساجد سوال کرد، به تندی گفت: قبل از پاسخ به سلام شما باید بگویم شما چرا این اراجیف را مطرح می کنید. شما غلط می کنی که اینها را مطرح می کنی!
رامین در این مصاحبه رادیویی چندین بار با ادبیاتی دور از انتظار به مجری و دستاندرکاران این برنامه و رسانههایی که سخنان وی را منتشر کردهاند توهین کرد.
مشابه این اظهارات معاون سابق مطبوعاتی وزارت «فرهنگ» و ارشاد اسلامی ؛ حمیدرضا حاجیبابایی وزیر آموزش و پرورش دولت احمدی نژاد است که در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران از محل هزینه افطاری آن وزارتخانه خطاب به آن خبرنگار گفته بود:
" از قبر جنابعالی " !
نمونه های دیگر این نوع ادبیات دو مدیر ارشد دولتی دولت دهم که مسئولیتهایی در حوزه فرهنگ و آموزش کشور داشتندو بدون پروا از چنین ادبیاتی استفاده کردند در دولت های نهم و دهم وجود دارد .
در جریان مناظره های انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ حسن روحانی با جمله معروف « من سرهنگ نیستم من حقوق دانم .» توانست محبوبیت بسیاری در بین رای دهندگان کسب کند .
یکی از شعارهای اساسی حسن روحانی جایگزین کردن امنیت فرهنگی به جای فرهنگ امنیتی بود. با روی کار آمدن دولت اعتدال گرای حسن روحانی فضای سیاسی و رسانه ای کشور کمی تلطیف تر شد و آرامش نسبی در جامعه ی سیاسی کشور حاکم شد . این تغییرات در بخش های فرهنگی هم به شکل نسبی نمود داشت.
بر خلاف دولت اصلاحات که اولویتش ، سیاست داخلی و حمایت و تقویت نهادهای مدنی و فرهنگی بود اولویت اصلی دولت روحانی مساله اقتصاد و حل مساله ی هسته ای ایران بوده است .
ولی آنچه که تا حدودی مشهود است سیاست مداران و مدیران ایرانی آن چنان که شایسته و لازم است اهالی فرهنگ و رسانه را جدی نمی گیرند و با توجه به فضای کلی کشور با آنها تعامل می کنند .
در دولت حسن روحانی تعامل با رسانه های حوزه ی آموزش و پرورش تابع فضای سیاسی کل کشور بوده است. در این دوره رویکرد مدیران آموزش و پرورش تا حدودی دوگانه و قابل نقد است .
این مدیران به خاطر ترس از قدرت رسانه های منتقد دولت و در امان بودن از تیغ تند نقد آنها با آنها مهربانانه برخورد می کنند ، با آنها مصاحبه می کنند ، جوابیه برایشان می فرستند ولی با رسانه های مستقل و اهالی رسانه نزدیک به دولت، مدارای نسبی می کنند و البته انتظار حمایت هم دارند !
یکی از نقدهای اصلی که بر مدیران حوزه ی آموزش و پرورش وارد می شود این است که آنها تلاش کردند فعالین، منتقدان و اهالی رسانه را از جایگاه نقد مدیریت به جایگاه ساختار مدیریت بکشند.
با این کار مدیران، جامعه مدنی و مطبوعاتی که بسیار ضعیف و نوپا بود ضعیف تر شد . این کار در یکی دو سال اخیر سرعت بیشتری به خود گرفت . نتیجه این کار در دراز مدت به ضرر کل جامعه مدنی و فرهنگی خواهد بود، همین طور می تواند به رواج بی اخلاقی های بیشتر در فضای رسانه ای و کاهش سطح کیفیت این فضا بیانجامد.
مدیران ، تشکل ها و فعالین حوزه ی آموزش و پرورش جایگاه و نقش رسانه ها را به رسمیت نمی شناسند و بر حسب منافع خود سعی در بهره گیری از آنها را دارند و به همین دلیل به رسانه و اهالی رسانه نزدیک یا دور می شوند و بیشتر به چشم تریبونی برای تبلیغ به رسانه ها می نگرند !
در یک اتفاق نادر در حوزه ی رسانه ای چندی پیش علی پورسلیمان مدیر سایت صدای معلم از طرف روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به مجلس دانش آموزی دعوت می شود .
او پس از شرکت در روز اول اجلاس گزارش آن را در سایت صدای معلم بازتاب می دهد و در روز دوم این اجلاس برگه های مکتوب این گزارش را که قبلا در صدای معلم منتشر شده است را بین دانش آموزان توزیع می کند .
در حین پخش این برگه ها در بین دانش آموزان تعدادی از عوامل حراستی جلسه سراغ او آمده و با ضبط کارت دعوت وی او را به شکل زننده ای از جلسه اخراج می کنند .
در مورد درستی یا نادرستی عمل علی پورسلیمان قضاوت نمی کنم ولی قطعا نحوه ی برخورد عواملین جلسه محکوم است و جای تاسف بیشتر آنجاست که علی رغم انتشار گسترده خبر هیچ یک از مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش و حتی تشکل ها نسبت به آن واکنشی نشان ندادند !
مدیران فعلی که مدعی مدیریت در دولت یک حقوق دان هستند و تشکل های معلمی نزدیک به دولت باید بدانند که جامعه از آنها انتظار واکنشی در خور و رفتاری یکسان با این نوع مسایل را دارند و رفتارهاری دوگانه در خصوص این مسایل بیشتر از همه به اعتبار خودشان صدمه خواهد زد.
نظرات بینندگان