صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نجات بهرامی - کارشناس مسائل آموزش و پرورش

بايسته‌هاي فرهنگی و آموزشی توسعه در ايران (قسمت دوم )

bahramispecail آموزش و اهميت آن در عصر جهاني شدن

با ورود به عصر جهاني شدن يا به تعبير «مك لوهان» تأسيس دهكده جهاني اين عنصر بيش از پيش تقويت شده و نقش‌هاي بزرگ‌تري را بر عهده گرفته است. در اين دوران مكان و جغرافيا كاركردهاي قبلي خود را از دست داده و دچار فشردگي شده‌اند. ديگر نمي‌توان در محيطي خاص گونه‌اي از رفتارها و عملكردها را متناسب با آن محيط داشته باشيم و حُسن و قبح آن را نيز براساس مقتضيات آن محيط توجيه نماييم. امروزه هر عملي و هر اقدام اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و ... به طور هم‌زمان در تمام دنيا در معرض نگاه است و در هر گوشه‌اي از كره زمين تأثيرگذار. چارچوب‌ها و مرزهاي گذشته شكسته شده و هويت‌ها ديگر براساس شناسه‌هاي قديم شكل نمي‌گيرد. سياست‌هاي اقتصادي مستقل در يك كشور زير ذره‌بين جهانيان قرار دارد و اگر اين سياست‌ها باعث افزايش فقر و بيكاري شود بدون شك در تمام دنيا تأثيرگذار است و به همين خاطر دولت‌هاي ملي تا اندازه زيادي نقش و كاركرد خود را به سازمان‌هاي جهاني مانند صندوق بين‌المللي پول، سازمان تجارت جهاني و ... سپرد‌ه‌اند. در چنين دنيايي توسعه دانش و گسترش آموزش و چگونگي و كيفيت آن عنصر مهمي است كه مي‌تواند سرمايه‌هاي زيادي را از گوشه و كنار جهان جذب كند، باعث افزايش اشتغال و رفاه عمومي گردد، فرهنگ ملي و بومي را در سطح جهان مطرح و آن را تبليغ كند و سهم شايسته‌اي از مبادلات فرهنگي و اقتصادي را نصيب جامعه ما كند و غفلت و سستي در اين راه نيز مي‌تواند به سرعت كشور را به سمت فروپاشي اجتماعي، بحران اقتصادي، خلأ فرهنگي و هويتي، فرار مغزها و سرانجام تجزيه‌طلبي قومي و بن‌بست همه‌جانبه بكشاند.

جهاني شدن فرصت بسيار مهمي است كه كشور ما به مراتب بيشتر از ساير كشورها مي‌تواند از آن استفاده كند. به خاطر جوان بودن جامعه ايران، وسعت و اندازه آموزش و پرورش و آموزش عالي و تعداد زياد دانش‌آموز و دانشجو در ايران، وجود منابع عظيم طبيعي، ژئوپوليتيك مناسب، تاريخ و فرهنگ كهن و غني ايران و ديگر عوامل مهم و تأثيرگذاري كه كشور ما از آن برخوردار است مي‌توان با مديريت مناسب و كارآمد و آموزش گسترده و مناسب در تمام سطوح، موقعيت مناسبي را در عرصه جهاني به دست آورد و به دستاوردهاي بزرگي در عرصه اقتصاد و فرهنگ دست يافت، اما همواره بايد به اين نكته توجه داشت كه جهاني شدن ماراتن سخت و نفس‌گيري است كه در جاده‌اي به نام « تخصص و آموزش » در جريان است، شكست يا كناره‌گيري از مسابقه، به نابودي ما منجر مي‌شود.

لازمه پيروزي در اين مسابقه تغيير نگاه و نگرش ما به مقوله آموزش است و اين نگاه ما بايد از پايه‌اي‌ترين و ابتدايي‌ترين مرحله آن يعني آموزش و پرورش و سپس آموزش عالي شروع كنيم. به جرأت مي‌توان گفت كه هرگونه تغيير و اصلاحي در جامعه كه از آموزش و پرورش آغاز نشود و يا آموزش و پرورش در آن نقش اصلي را ايفا نكند، تغييري عقيم و ناقص خواهد بود كه از بدو شروع خود محكوم به بن‌بست و شكست است چرا كه برنامه‌هاي اجتماعي و اقتصادي نيازمند بستري از افراد جامعه است كه اولاً آن برنامه‌ها را نياز خود بداند و ثانياً ضروريات و شرايط تحقق آن‌ها را فهميده و براي ايجاد آن‌ها تلاش كند. به عنوان يك مثال تاريخي مي‌توان از اصلاحات اجتماعي و سياسي در دوره‌هاي مختلفي از تاريخ ايران اشاره كرد. مانند نهضت مشروطيت، ملي شدن نفت و... كه حركت هايي به شدت نخبه‌گرا بوده و در سطح عده معدودي از نخبگان مطرح شده و توده‌هاي مردم از ضرورت و ديگر جزئيات آن‌ها آگاه نبوده‌اند سرانجام به بن‌بست رسيده و نتوانسته‌اند آن گونه كه بايد اهداف از پيش تعيين شده خود را محقق سازند.

 

نياز به نگاه پراتيك در عرصه انديشه

نكته مهمي كه بايد به آن اشاره كرد ضرورت پرهيز از ذهني‌گرايي مفرط و حركت به سوي پراگماتيسم در عرصه علوم مختلف به ويژه علوم انساني است. جامعه ايران به خاطر شرايط مختلف تاريخي، جامعه‌اي است ذهني‌گرا و اين علاقه شديد به ذهني‌گرايي در كنار عاملي چون داشتن فرهنگ شفاهي و ساده‌سازي بيش از اندازه و نيز فقدان نگاه تخصصي به علوم ، مشكلات زيادي را در مسير توسعه انساني و همه‌جانبه يك جامعه به وجود مي‌آورد.

به عنوان مثال مي‌توان گفت بسياري از ايرانيان با وجود علاقه وگرايش به آخرين دستاوردهاي فكري و فلسفي غرب و ترويج و ترجمه آن در جامعه، در نهايت نمي‌توانند نتايج اين انديشه‌ها را در حوزه عيني جامعه به دست آورند و به هرمنوتيك و پست مدرنيسم و سوسياليسم و... به مثابه سرگرمي‌هاي فكري و ذهني خويش نگاه مي‌كنند كه بايد چند صباحي را با آن سپري كنند در حالي كه جامعه و توده‌هاي مردم هنوز هم با ابتدايي‌ترين دستاوردهاي فرهنگي غرب همچون مفهوم «شهروند» بيگانه‌اند.

گويي انزواطلبي و گوشه‌گيري مردم ايران كه به خاطر هزاران سال استبداد از نسلي به نسل ديگر منتقل شده است، مي‌رود تا بار ديگر خانقاه‌هايي (اين بار به شكل مدرن) بنا كند و نخبگان جامعه بي‌خبر از جامعه و مردم و نيازها و اقتضائات توسعه، در آن‌ها جمع شده و به تفنن فكري و روحي بپردازند. اين خصلت كه به گريز از پذيرش مسئوليت و عدم تأمين شرايط اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي لازم براي توسعه پايدار مي‌انجامد، به سرعت مراكز فكري ـ فرهنگي، دانشگاه‌ها و ديگر حوزه‌هاي توليد فكر را درمي‌نوردد و آن‌ها را از خاصيت اوليه و فلسفه وجودي خود تهي مي‌كند.

سؤال اينجاست كه با تمام شرايطي كه گفته شد آموزش معطوف به توسعه چه ويژگي‌هايي بايد داشته باشد؟

اگر بخواهيم محور اساسي آموزش را بر آموزش و پرورش و آموزش عالي بنا كنيم، آنگاه مي‌توان گفت در برنامه‌ريزي و اقداماتي كه در اين راه انجام مي‌شود، موارد زير را بايد در نظر داشته باشيم:

ادامه دارد ...

بخش اول

 

جمعه, 24 بهمن 1393 13:46 خوانده شده: 2197 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور