در سوم مارس۱۸۹۳ «امیل دورکیم» (Emile Durkheim) از تز دکترای خود باعنوان «تقسیم کار اجتماعی» دفاعکرد. موضوع پایاننامه دورکیم مقایسه همبستگی اجتماعی در جامعه پیش مدرن و جامعه مدرن است.
در جامعه پیشمدرن، همبستگی اجتماعی متکی به شباهت افراد است. کسانیکه وابستگی خانوادگی، قبیلهای و نژادی دارند به همدیگر شباهتدارند، تواناییهای مشابهی دارند و کارهای مشابهی انجام میدهند. این شباهت و «همسانی» در تواناییها، وظایف، احساسات و طرز فکر، اعضای یک جامعه پیشمدرن را بههم نزدیک میکند.
در جامعه مدرن که نظام تولید روستایی جای خود را بهنظام تولید صنعتی میدهد، شهرها جای روستاها را میگیرند و مجتمعهای بزرگ صنعتی جایگزین کارگاههای کوچک خانگی میشوند. در چنین تجمعات بزرگ اجتماعی، اعضای جامعه نه از یک خانوادهاند، نه از یک قبیله و نه از یک فرهنگ. تفاوتهای وسیع در غریزه، عواطف و طرز تفکر باعثمیشود این افراد دچار تفرقه و جدایی باشند و احساس قرابت و الفت با هم نداشتهباشند.
امیل دورکیم میگوید:
اگر قرار است در چنین جامعهای افراد با هم متحد و همبسته باشند این همبستگی از راه شباهت و همانندی بهدست نخواهدآمد بلکه این همبستگی متکی به «سازمان کار اجتماعی» است. در یک جامعه صنعتی، افراد خود را نه بر مبنای هویت خانوادگی و فامیلی بلکه بر مبنای هویت شغلی تعریف میکنند و معنای بودن آنها وابسته است به انجام وظیفهای که در چرخه تولید دارند.
اگر در جامعهای پیوندهای ناشی از شباهت قطع شوند و پیوندهای جدید ناشی از وظیفه اقتصادی برقرار نشوند جامعهای متشتت، متفرق و آشفته خواهیم داشت. در چنین جامعهای تک تک افراد دچار احساس ناامنی میشوند. این ناامنی خود را بهصورت خشونت و پرخاشگری، اضطراب و بیقراری یا ناامیدی و بیانگیزگی نشانمیدهد.
سایت دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک
نظرات بینندگان
تعریف سوژه با "هویت شغلی" خیلی بهتر از " هویت قومی-قبیله ای " نیست!
چون در نهایت اولی مبدل به اوبژه ارزش-قدرت رئیس قبیله و دومی اوبژه نظام طبقاتی-انضمامی روابط تولید و تقسیم جامعه به دو طبقه اصلی فرادست و فرودست می گردد.
ظاهرا دومی یعنی " هویت شغلی" بخوانیم "طبقه اقتصادی-اجتماعی" بسیار فضاحت بار تر از اولی است! نیست؟