هر ملتی و دولتی که پیام و پیامدهای دنیای پیش را را درک نکند محکوم به عقب ماندگی و شکست است.
شدت تحولات جهانی چنان زیاد است که از آن به عنوان انقلاب دیجیتال نام می برند.
در دنیای جدیدی که مردم جهان درحال تجربه کردن آن هستند منشا یا سرچشمه های قدرت به سرعت نور درحال تغییرو دگرگونی است و جابه جایی قدرت به شکل طبیعی و بدون هیاهو دارد صورت می گیرد.
در کشورهای درحال توسعه مثل ایران، نمودها و نشانه های هرسه موج تاریخی سنتی و صنعتی و فراصنعتی یا دیجیتال دیده می شود.
هرچه به پیش می رویم نشانه های دنیای سنتی یا انقلاب کشاورزی جز نمودهای فرهنگی که سرعت مرگ آن ها کند است درحال ناپدید شدن است.
حدود ۳۵ سال پیش آهنگری در شهرستان الشتر لرستان بود . مادانش آموز بودیم صبح ها که از درب آن آهنگری رد می شدیم با این که آهنگر، هنوز درب مغازه اش را باز نکرده بوداما صف ابزار تعمیری دنیای سنتی، حدود ۱۰ تا ۱۵ متر کشیده شده بود. هرکسی چیزی را برای تعمیر درصف گذاشته بود از تبر و تیشه و چاقو و میخ طویله و افسار و نعل اسب و زنجیر گرفته تا داس و داسک و داس دراز و خیش و....
بازار کار آهنگر چنان گرم بودکه درآن روزها دومی نداشت.این روزها به دیارخود گذرم افتاد و حال آهنگر را جویا شدم، آهنگر زنده یاد و آهنگری بازارش کساد شده بود.
درحقیقت مردم خود را چنان دیدم که به کمال و تمام از "دنیای سنتی" کوچیده و به "دنیای صنعتی" پا گذاشته اند اما نکته این است که هنگامی به "دنیای صنعتی"، رسیده اند که جهان توسعه یافته به تمام وکمال درموج سوم یا "دنیای فراصنعتی" مستغرق گشته است!
موج صنعت، موج اقتصاد مبتنی بر دودکش ها و صنایع سنگین و ثروت و پول است .
تافلر تغییر از دنیای صنعتی به فراصنعتی را "حرکت از اقتصاد مبتنی بردودکش ها به اقتصاد مبتنی بر کامپیوتر" می نامد.
آغاز انتقال قدرت از پول دودکشی به چیزی که می توان آن را پول فوق نمادین super symbolic money یا به تعبیر ژاپنی ها "اقتصاد نرم افزاری softnomics نامید.
وقتی صحبت از جابه جایی قدرت می شود ظالمانه است اگر ما هم مردم و هم دولت - به این فرضیه ها نگاهی ساده انگارانه و سطحی داشته باشیم.
جابه جایی قدرت را باید با گوشت و پوست خود درک کنیم و منابع کشور را در مسیری هزینه کنیم که سرچشمه یا منشاء قدرت تازه را بتوانیم از آن دریافت کنیم.
بی اعتنایی به جهان شناختی تافلرها و دیگر اندیشمندان و آینده پژوهانی که مسیر حرکت آینده را شناسایی کرده اند و تجربیات بشری دراین ۵ دهه می نماید که تیر به نشانه زده اند، درحقیقت تلف کردن منابع و سرمایه های ملی است.
ناگذیریم بپذیریم که زمان عوض شده است و مشتری ها نیز هم ذائقه و هم سلیقه هایشان دیگرگون شده است و ما به عنوان سیاست گذاران نسل های آینده وظیفه داریم درست تصمیم بگیریم.
هردوره ای سازو کارخود را می طلبد درعصر انقلاب کشاورزی خیش، واژه ای کلیدی و نشانه دار بود، دیروزدر دنیای صنعت گاوآهن نمود و نشانه بود و امروز کامپیوتر دروازه ی ورود به دنیای دیجیتال به حساب می آید.
جهان درحال گذراست و تعارضات و نمودهای ستیز، ناشی از برخورد تمدن های موج اول تا سوم، کاملن پیدا و هویدا شده است.
تافلر می گوید:
"جریان های متعارض ناشی از این امواج متحول در کار و زندگی خانوادگی و علایق جنسی و اخلاقیات فردی ما منعکس شده است"
"تافلر"دراین باره باریکترشده و در کتاب "به سوی تمدن جدید" می نویسد:
"این جریان ها در شیوه و سبک زندگی و رفتار انتخاباتی مان نیز، خود را نشان می دهند... تعارض بین گروه بندی های موج دوم و موج سوم اساسی ترین تنش های سیاسی است که درجامعه ی امروز ما راه یافته است.
درادامه ی بحث ضمن معرفی دنیای فراصنعتی و ویژگی های اساسی آن و سرچشمه های اختلاف سلیقه های سیاسی - اجتماعی و تنش های بین نسلی و برخورد تمدن های موج دوم و سوم به ماموریت های آموزش و پرورش خواهیم پرداخت...
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آموزش و پرورش زخم خورده افرادی امثال علی داد گودرزیان است که فقط بلدند سخنان قلمبه سلمبه بر زبان بیاورند و خودشان در عمل باعث و بانی ویرانی دستگاه تعلیم و تربیت هستند . جناب گودرزیان عزیز شما که در این 5سال دولت امید فقط ابلاغی صوری دارید و یک روز در مدرسه حاضر نشده اید . پس چرا این حرفهای الکی را می زنید . راحت باشید و مثل این چند سال به کار ساخت و ساز در استان اصفهان مشغول باشید و بگذارید آموزش و پرورش به درد خود بسوزد .
والله شک ندارم که شما به عیچ وجه از من خبر ندارید من در دبیرستان فرهنگ چهارراه فرهنگ خرم آباد درس می دهم و قصد دارم ازاین فضایی که امثال شما دروغگو های بهتان زن درآن نمود بیشتری دارند بازنشست بشوم
مانند روز روشن است که با رانت جنابعالی کورش اسدی به عنوان مدیر دبیرستان نمونه دولتی نواب منصوب و حمایت شد ،یا نورالدین کرمی به عنوان مدیر کانون ادب و یا امسال هم با رانت و حمایت جنابعالی عبدالرضا سپهوند به عنوان مدیر دبیرستان جدیدالتاسیس فرهنگ منصوب شده اند تا جنابعالی فقط ابلاغی صوری داشته باشی و به کار اصلی خودت یعنی ساخت و ساز در اصفهان بپردازی . برادر من شما مانند قطره ای در این دریای راکت آموزش و پرورش هستی و مانند جنابعالی هزاران مورد وجود دارد که نه تنها قدمی مثبت برنمی دارند بلکه روز به روز تعلیم و تربیت را بیشتر وارد حاشیه های کشنده می کنند . من از همین جا دوستان رسانه ای را دعوت می کنم تا بروند و حقیقت را پیدا کنند