گروه گزارش/
به تازگی ؛ « الهام یاوری » رئیس سمپاد یا رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان چنین گفته است : ( این جا )
« تنها درصد کوچکی از این بچهها که بنابر عرف بین المللی ۲ درصد کل جمعیت حساب میشوند واجد استعداد با ضریب هوشی شناخته میشوند.
سمپاد ادعای شناسایی و حمایت از این ۲ درصد را دارد البته طبیعتاً بیش از این ۲ درصد استعداد برتر در کشور وجود دارد اما امکانات سمپاد خیلی محدود است و توانایی پوشش تمامی آنها را ندارد.
رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با بیان اینکه به جزء ضریب هوشی شاخصهای دیگر استعدادی مانند استعدادهای ورزشی و هنری نیز وجود دارد ادامه داد: سمپاد این عده را پوشش نمیدهد و اصلا چنین ماموریتی هم ندارد.
یاوری درباره سازگاری مدارس سمپاد با عدالت آموزشی گفت: در شرایطی که بخشی از جامعه ، قشر برخوردار است و دسترسی آنها به آموزشهای خریدنی وجود دارد و آموزشها در مدارس غیرانتفاعی و کلاسهای خصوصی و شبکههای مختلف برای قشر برخوردار در دسترس است، لازم است جایی به بچههای کم برخوردارتر کمک شود تا عقب افتادگی آنها جبران شود که سمپاد این کار را انجام میدهد.
وی با بیان اینکه اگر به نتایج رتبههای تک رقمی کنکور نگاه کنید از ۳۰ نفر، ۱۵ نفر مربوط به مناطق دو و سه آموزشی یعنی مناطق کمتر برخوردار هستند افزود: از این ۱۵ نفر، ۱۲ نفر دانش آموز سمپاد هستند و این کمک میکند دانش آموز مناطق محروم مانند اسفراین، فردوس، رشت و بندرعباس که در حالت عادی توانایی رقابت با مدارس غیرانتفاعی پولدار تهران را ندارند، فضایی برای رشد داشته باشند تا به وضعیت مطلوب تحصیلی برسند » .
این که عملکرد و بهتر بگوییم دستاورد و بازده یک نظام آموزشی در مقیاس کلان با « نتایج حاصل از کنکور » سنجیده می شود و البته در مقیاس محدودتر ؛ رئیس یک گونه از « مدارس خاص » سعی می کند به دنبال ارائه دلیلی منطق پسند برای فعالیت و ادامه حیات « مدارس تیزهوشان » باشد جای بسی پرسش و البته تاسف است .
پرسش بنیادین این است که آورده مدارس سمپاد و البته سایر مدارس خاص در این چند دهه برای نظام آموزشی و کشور به صورت دقیق و مستند چه بوده است ؟
آیا به عنوان مثال ؛ عملکرد و رویکرد خروجی های این مدارس خاص کمکی به آشنایی و رشد « تفکر نقادانه » در نظام آموزشی و جامعه ایران کرده است ؟
در آبان ماه 1401 جمعی از دانشآموزان نخبه مدارس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد ) با « محمد باقر قالیباف » رئیس مجلس شورای اسلامی نشستی برگزار می کنند . ( این جا )
دانش آموزی از علامه حلی 10 که خانم یاوری هم در آن حضور داشته چنین می گوید : « مدرسه ما خیلی خوب است اما کسی حرفی نمی زند و بنای حرف زدن ندارند . »
خانم یاوری در پاسخ به پرسش های « صدای معلم » در شهریور 1401 که آخرین حضور این رسانه مستقل و منقتد در حوزه عمومی آموزش ایران در « نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش » است عنوان می کند : ( این جا )
« بچه های سمپاد در این کشور دارند چرخ این کشور را می چرخانند » .
اگر چنین باشد :
بر اساس همان سند تحول بنیادین که در آن به صراحت ذکر شده که در سال1404 می باید شاهد ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی ، علمی و فن آوری در سطح منطقه باشیم (این جا ) ؛ آیا این « مهم » به وقوع پیوسته و یا آن که طبق آمار صندوق بینالمللی پول، ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور جهان مقام اول را از آن خود کرده است ؟ ( 1 )
آیا این گونه حکمرانی حاصل مدیریت سمپادی ها بوده است ؟
این که نظام آموزشی ایران قادر به تربیت شهروند مسئول نیست را باید حاصل مدیریت سمپادی ها در کشور دانست ؟
( 1 )
وضعیت قرمز در منابع انسانی کشور
۱. مرداد ۱۳۴۴ نتایج بررسی مهاجرت که توسط سازمان ملل انجام شده بود، ایران را از لحاظ مهاجرت اتباع به کشورهای دیگر در ردیف پنج کشور آخر جدول نشان میداد (نزدیک به صفر).
۲. این بررسی ده سال بعد در سال ۱۳۵۴ نیز مجددا انتشار یافت که تغییری در رتبه ایران نشان نمیداد و مهاجرت ایرانیان نزدیک به صفر بوده است.
۳. در سال ۱۳۵۷ شمار ایرانیان مهاجرت کرده به زیر ۵۰ هزار نفر رسیده بود. از این آمارها چنین برمی آمد که ایرانیان تمایلی به مهاجرت به کشورهای دیگر نداشتند.
۴. اما این ارقام از سال ۱۳۵۷ به بعد به شکل ناباورانهای تغییر کرده است. ایران دیگر در رتبه انتهای جدول نیست و برعکس به صدر جدول رسیده است. ایرانیان سومین مردمان در جهان هستند که به دنبال مهاجرت هستند.
۵. در بین اتباع کشورهای مختلف، ایرانیها بیشتر متقاضی برای مهاجرت به استرالیا را دارند که سالانه دها نفر نیز جان خود را در این راه از دست میدهند.
۶. شمار جمعیت ایران ۲ برابر شده، اما میزان مهاجران ایرانی به عدد نزدیک به ۷ میلیون نفر یعنی ۱۴۰ برابر رسیده است.
۷. در این بین حجم خروج نخبگان از کشور نیز قابل تامل است. طبق آمار صندوق بینالمللی پول، ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور جهان مقام اول را از آن خود کرده است.
۸. سالانه تا ۱۸۰ هزار نفر با تحصیلات عالیه از ایران مهاجرت میکنند.
۹. بنیاد ملی نخبگان ایران اعلام کرد، ۳۰۸ نفر از دارندگان مدال المپیاد و ۳۵۰ نفر از برترینهای آزمون سراسری از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ به خارج مهاجرت کردهاند.
۱۰. همچنین هفته نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی نوشت است، ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کردهاند، هم اکنون در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند.
۱۱. طبق آمار صندوق بینالمللی پول هم اکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی در آمریکا هستند. طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۱۳۸۷ روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، ۴ دکترا و سالانه ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کردند.
۱۲. در سال ۱۳۹۱ حدود ۱۵۰ هزار دانشجو تقاضای خروج از کشور را کردهاند که بیشترشان دانشجوی دوره دکترا بودند. همچنین ۶۴ درصد دانشآموزان ایرانی مدالآور المپیاد طی ۱۴ سال گذشته از ایران مهاجرت کردهاند.
۱۳. حمید گورایی رئیس پژوهشکده رویان جهاد دانشگاهی نیز هشدار داد که دانشمندان رشته سلولهای بنیادین ایران هر روز بیشتر از گذشته جذب دیگر نقاط جهان میشوند.
۱۴. پروفسور عباس میلانی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا میگوید، فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است.
۱۵. اینها در حالی است که در کشور تقریبا کلامی درباره این "فاجعه ملی" سخن گفته نمیشود.
مهدی رباطی - ۱۳۹۶
منبع : کانال تلگرامی اندیشه و قلم ( با مدیریت احمد عابدینی معاون پیشین شورای عالی آموزش و پرورش )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان