صدای معلم :
نظر شما در مورد وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش چیست؟
فاضلی :
من اصلا ایشان را نمی شناسم. اسمشان را شنیده ام ولی شناختی نسبت به ایشان ندارم که بخواهم نظر دهم .
صدای معلم :
به طور کلی نظرتان در مورد وزرای آموزش و پرورش که به این سبک و سیاق انتخاب می شوند چیست؟
فاضلی :
انتخاب همه وزرا در ایران یک ساز و کار پیچیده ای دارد و سیاسی و تا حدود زیادی غیرتخصصی انجام می شود. بعضی خوب از آب در می آیند بعضی بد از آب در می آیند اما نه کسی که خوب از آب در آمده نشانه سلامت وشایستگی سیستم است نه کسی که بد از آب در آمده نشان دهنده این است که او آدم بدی بوده یا این که شخصیتش مشکل داشته است.
مسئله برمی گردد به سیستمی که در این چهل سال در ایران وزرا انتخاب می شدند .
سیستم این است که رئیس جمهور ساز و کار شفافی در انتخاب وزرا ندارد و مردم و جامعه مدنی و حوزه عمومی نمی دانند که چطور دارد عمل می کند.
مثل جاهای دیگر این گونه نیست که حزب پیروز می آید و افرادی که انتخاب می شوند از هویت حزبی برخوردارند و آن حزب پاسخ گوی افکار عمومی باشد .
در نتیجه نه معیارهای شفافیت حوزه عمومی را دارند نه معیارهای حزبی پاسخگویی در حوزه عمومی .
فرضا در انگلستان اگر وزیری شکست بخورد و یا وزارتخانه ای موفق نباشد سازو کارهایی هست که دولت را دچار بحران می کند. یکی این که پارلمان در آن گفت و گویی که صورت می گیرد نمایندگان پارلمان دولت را به چالش می کشند و دیگر این که در حوزه عمومی رسانه ها این چالش را برای دولت ایجاد می کنند .
اما در ایران این گونه نیست .
اگر وزیری در برنامه های خودش شکست بخورد هیچ حزبی زیر سوال نمی رود چون همه وزرا می آیند و می گویند ما فراجناحی هستیم و راست هم می گویند چون به فرد مشخصی پاسخ گو نیستند.
از طرف دیگر در پارلمان دو حزب مسلط وجود ندارد که آن ها به نمایندگی از جامعه این وزرا را به چالش بکشند. در فقدان سازو کار سیستمی که انتخاب وزرا را بر اساس معیارهای شایستگی و شایسته سالاری بخواهد انجام بشود ؛ نبود آن باعث می شود که این چالش برای همه وزرا به وجود بیاید. این چالش هایی که می گویم هم برای وزیر است و هم برای جامعه. برای خود وزیر انواع حرف هایی زده می شود که بعضی از آنها موضوعیت ندارد. در رقابت ها وارد زندگی خصوصی وزرا می شوند و چیزهایی از وزرا نقل می کنند که اگر حتی وزیر آن را هم داشته باشد معنایش این نیست که برای وزیر بودن لایق نیست . اما چون حوزه عمومی شفاف نیست ، معیارهای مشخصی وجود ندارد ، کسانی که مخالف وزیر می شوند مخالف شخص می شوند ، مخالف آن معیارها نمی شوند ، مخالف آن استانداردهایی که وزیر بر اساس آن انتخاب شده است نمی شوند .
در مورد آموزش و پرورش بحث حتی کمی پیچیده تر از این است .این برای سیستم انتخاب کل وزرا است که چندان بر پایه ساز و کارهای شایسته سالار تعریف نشده است . گفتم معنایش این نیست که وزرا شایسته نیستند یا همه ی وزرا بد عمل کردند. بعضی ها خوب عمل می کنند ، بعضی ها بد عمل می کنند. ولی نه آنهایی که خوب عمل کردند نشان دهنده این است که سیستم شایسته سالاری وجود دارد نه آن هایی که بد عمل کردند.
در آموزش و پرورش مسئله پیچیده تر است.
آموزش و پرورش در ایران به عبارتی سیاسی ترین و ایدئولوژیک ترین دستگاه اداری ماست. به این معنا که نهاد آموزش و پرورش به نوعی دستگاه ایدئولوژیک دولتی ریشه اش آموزش و پرورش نیست بلکه وظیفه اصلی اش سازگار کردن دانش آموزان و نسل جوان با ارزش ها ، باورها و فلسفه سیاسی حکومت است . این هم در دوره پهلوی بود هم در دوره جمهوری اسلامی.
نظام آموزش و پرورش مدرن در ایران عموما بر پایه وظایف و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن شکل نگرفته است .
کارکرد اصلی آموزش و پرورش مدرن ، پرورش شهروندان خلاق و توانایی است که بتوانند در جامعه جدید فرد کارآمد اجتماعی بشوند. در آموزش و پرورش معاصر ایران به ویژه دوران بعد از انقلاب اسلامی رسما آن چیزی که در عمل اتفاق افتاده این است که دستگاه ایدئولوژیک دولتی باید این وظیفه پرورش نسل ایدئولوژیک و نسلی که با عقیده ها و باورهای سیاسی مشخص سازگاری دارند تربیت بکند.
خوب طبیعتا وقتی این می شود هدف اصلی آموزش و پرورش و سایر اهداف ، اهدافی که معطوف می شود به پرورش شهروند و پرورش فرد کارآمد اجتماعی در حاشیه قرار می گیرد.
طبیعتا در چنین شرایطی آموزش و پرورش به سیاسی ترین دستگاه دولت یا حاکمیت تبدیل می شود. این یک بعد قصه است ، یک بعد دیگر آن وزیری که در راس آموزش و پرورش قرار می گیرد باید بیش از وزیر نفت یا وزیر ارتباطات یا وزیر کشاورزی یا نهادها و وزارتخانه های دیگر ؛ بیش از اینها باید با قیدها ، ایده ها و محدودیت ها و معیارهای سیاسی ، خودش را تعریف بکند.
طبیعتا در چنین موقعیتی معیارهای مربوط به شایستگی ،عقلانیت ، کارآمدی و امثال اینها در حاشیه قرار می گیرند.
البته گاهی اوقات بعضی وزرا بهتر از آب در می آیند یعنی به دلیل پیشینه شخصیتی یشان یا در مقطع خاص زمانی ، شرایط جامعه و عوامل دیگر باعث می شود بعضی از وزرا بتوانند عملکرد نسبتا بهتری داشته باشند و بعضی ها در موقعیت هایی قرار می گیرند که کارنامه شان به هیچ عنوان قابل دفاع نیست . ولی به هر حال هیچ کدام از اینها بر اساس معیارهای عقلانی شایسته سالاری و هدف های آموزشی و پرورشی انتخاب نمی شوند.
مشکل نظام آموزش و پرورش علاوه بر این که نظام ایدئولوژیک دولتی است و محدودیت ایجاد می کند ، مشکلات ساختاری دیگری هم دارد که انتخاب وزرا را خیلی چالش برانگیز می کند . یکی این که انتخاب وزیر برای دستگاه اموزش و پرورش انتخاب فردی است که می خواهد به نوعی رابطه بین حاکمیت و ملت را در صورت انبوه یا همگانی اش نمایندگی کند چون آموزش و پرورش جایی است که حدود یک میلیون معلم و بیش از 14 میلیون دانش آموز دارد که همه خانواده ها و مردم از طریق آموزش و پرورش با حکومت ارتباط برقرار می کنند و این وزیر آموزش و پرورش کسی است که به طور نمادین رابطه حکومت را با همه مردم نمایندگی می کند. چین چیزی خیلی فرق می کند با مثلال وزیر کشاورزی. وزیر کشاورزی با دهقانان ، تولیدکنندگان و محصولات کشاورزی سر و کار دارند .آنها به طور عادی کمتر از 20 درصد جمعیت جامعه هستند ضمن این که کار کشاورزی کار تخصصی است و با طبیعت و تولید کالا سر و کار دارد اما آموزش و پرورش با تولید فکر سر و کار دارد .
این مسئله و این تمایز ساختاری آموزش و پرورش با وزارتخانه های دیگر تاثیر عمیقی می گذارد بر روی انتخاب فردی که می خواهد وزیر بشود و این تاثیر هم این است که فشار اجتماعی بر روی آموزش و پرورش خیلی زیاد است و همان طور که گفتم دستگاه ایدئولوژیک دولتی فشار سیاسی زیاد هست . این تلاقی دو فشار یعنی فشار سیاسی و فشار اجتماعی باعث می شود که به سادگی نشود برای چنین وزارتخانه ای فردی انتخاب کرد که بتواند این فشارها را مدیریت کند و به همین علت است که ما در 40 سال اخیر به معنای واقعی کلمه وزیر موفق کم داشتیم . ما وزیر ارتباطات موفقی داشته ایم ، وزیر نیروی موفقی داشته ایم ، وزارت دفاع موفق بوده اما آموزش و پرورش به سختی می توانیم به کسی نمره قبولی بدهیم چون دو فشار سنگین اجتماعی بالاترین فشار سیاسی و بالاترین فشار اجتماعی در آموزش و پرورش را داریم . دو فشار بالا و تلاقی و برخورد همزمان اینها با یکدیگر . این مسئله باعث می شود که فرد کارآمدی که بتواند این وزارتخانه را رهبری کند و نقطه تلاقی این فشارها را تنظیم بکند خیلی سخت باشد.
صدای معلم :
آقای دکتر فاضلی به عنوان آخرین سوال می خواستیم نقطه نظر شما انتظار شما از معلمان یا آن بخش جامعه مدنی در آموزش و پرورش چیست؟
فاضلی :
بدنه اجتماعی آموزش و پرورش دانش آموزان هستند و بعد معلمان قرار می گیرند. کاری که معلمان و اولیائ دانش آموزان می توانند انجام بدهند فرضا انجمن ها و نهادهایی که دارند این است که گفتمان شایسته سالاری را در نظام آموزش و پرورش ارتقا بدهند .
ادامه دارد
گفت و گو : علی پورسلیمان
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان