وقتی اعتقاد آموزش و پرورش بر این محور نهاده شده است که با حداقل حداقل امکانات می توان قشر قانع، متواضع و بی ادعای فرهنگیان را با اسکان تابستانی ، راضی ساخت ، دیگر چه حاجت به خانه معلم.
خانه قاضی یا خانه کارمندان آب و برق و گاز و نفت و....نشانگر دارندگی و برازندگی آنهاست. ما فرهنگیان چه داریم که برازنده ی داشتن مأوایی برای سفرهای خودمان و اهل و عیالمان باشد؟
آنقدر مظلوم و آنقدر متواضع هستیم که اگر حقوق هم ندهند در خدمت هستیم ، مگر مطالبات را تا یک دهه ثبت و ضبط نکرده اند؟
کدام حق و حقوق ؟ مگر همکاران ما خودشان با رفتن به اسکانهای تابستانی مدارس ، خفت و خواری را نپذیرفته اند؟ مگر انسان ،لاجرم باید به هر نوع خواری تن در دهد؟
اهانت را من به آنان نمی کنم ، بلکه اهانت را مجموعه این سفر رفتگان به ما کرده اند. اگر وا می ایستاده ایم و طلب حق خود یعنی ، اسکان در مراکز خانه معلم شهرهای گوناگون را می کرده ایم، امروز دیگر اندک داشته هایمان را نیز از دستانمان نمی ربائیدند و خانه معلم کرمانشاه را به مدرسه شبانه روزی تبدیل نمی کردند، امروز کرمانشاه، فردا تبریز و پس فردا جرأت دارند خانه معلم تهران را (که بنده توفیق اسکان طی مأموریتی را داشته ام ،هم بزرگ است و هم در خور شأن معلمین)، تغییر کاربری دهند. (حتما آقای نجفی شهردار تهران که زمانی وزیر آموزش و پرورش بوده اند تغییر کاربری را به وزیر آموزش و پرورش جدید پیشنهاد داده اند. )(حال شوخی یا جدی).
البته در عکس های مربوط به گزارش شما ، ظاهر ساختمان از داخل آن زیباتر است که خدا را شکر ما نرفته ایم که خرابش کرده باشیم و این هم یکی از بیماری های ما ایرانیان است که کشورهای خارجی از این پُز غیرمنطقی ما در شگفت اند. از چه چیز نیستند.
یقین دارم که می خوانند اما سیاست مدیریتی شان اجازه پاسخگویی نمی دهد جناب آقای پور سلیمان ؛ شما نگران از دست رفتن کدام حق معلمین هستید؟ مگر قبلا ما اجازه اسکان در مراکز خانه معلم های شهرهای گوناگون را داشتیم؟ که یا کارمندان مأموریت رفته از آنها استفاده می کردند و یا سمینارهای بین استانی در آنها برگزار می شد. ما که از اول نه سر پیاز و نه ته پیاز و در نتیجه نه خود پیاز هم نبوده ایم.
چه زمانی به ما با دیده ی حرمت و منزلت نگریستند که این بار دومش باشد؟ حداقل ما استفاده نمی کنیم ، ثوابش به حساب همه ی ما فرهنگیان . بگذارید محلی برای آسایش دانش آموزان بینوایی باشد که مأوایی راحت برای خود ندارند.
جناب آقای پورسلیمان!
مگر دکتر شریعتی نمی گفت: آنانی که زیاد می دانند یا می فهمند ، درد و رنج زیادی هم متحمل می شوند؟ شما این سوز خود را به همان حساب بگذارید، و گرنه تا عزم همه معلمین برای اعتراض به مسأله، یعنی تبدیل بی سرو صدای خانه های معلم به مدارس شبانه روزی یا روزانه وجود نداشته باشد ، امروز آغاز و فردا بی سرو صدا با کودتایی موفقیت آمیز تسخیر می کنند.
من و شما به نظرات همکاران محترم ، با احساس مسئولیت و احترام ، پاسخ می دهیم، در طی 34 روز که بنده با سایت شما همکاری می نمایم کدام مسئول ، پاسخی به غمنامه ها و ضَجه ها ی ما داده اند؟
یقین دارم که می خوانند اما سیاست مدیریتی شان اجازه پاسخگویی نمی دهد. برای حفظ آرامش و امنیت جامعه فرهنگی. مایی که 30 سال به پیروی از حضرت فاطمه ی زهرا"س" به کرات پاسخ سئوال واحد فرزندان این مرز وبوم را با صبوری هر چه تمام به جهت یادگیری آنان داده ایم ،لیاقت یک پاسخگویی محترمانه از سوی مسئولین وزارتخانه را نداریم ؟! (اخیرا فقط شاهد دو پاسخگویی بودیم)
ما معلمینی که با تارو پود این جامعه عجین هستیم و سازندگان احساسات و عواطف و ادراکات فرزندان این مرز و بُومیم ، مایی که آنقدر مقدس و امین هستیم که شماها فرزندانتان را 9 ماه به امانت در پیشمان می گذارید، مایی که همه شما را عبد و بنده خود ساخته ایم ، مایی که شمع سوزان و فروزان محفل آموزشی کشوریم ، لایق چیستیم؟
بی مهری و بی توجهی شما ناپدری ها و نامادری ها (یعنی مسئولین) ما را به کجای این جهان هستی سوق خواهد داد؟ شمایی که وقتی فرزندتان از اطاعتتان بیرون می رود عاق اش می کنید ما شما را چه کنیم؟
آری !
جناب آقای پورسلیمان
اینجا ایران است ، حال کرمانشاه یا قزوین یا شیراز یا .... اینجا ایران است و حق معلم ، بیشتر از این نیست. اینجا ایران است و ما قربانیان شغلمان هستیم. آموزش دهندگان فرهنگ از امکانات فرهنگی بی نصیب اند. اینجا ایران است. ما فرهنگی ها همانند سوزنیم که همه را می آرائیم و خودمان عاری از هر امکانی به لولیدن ادامه می دهیم.
اینجا ایران است....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
می کاهد.
تنها کاری که واقعا از عهده اش برمی ایند بله قربان گفتن و تعامل با سایر عوامل اداری جهت فاکتورسازی و دزدیدن اموال بیت المال است
از ماست که بر ماست !!!
روز معلم با شهادت آغاز می شود و شغل هم شغل انبیاست !!! به غیر از آقایان بی سواد مسول که به آنها قبولا نداند که شما تعداد تان زیاد و زیادی هستید و آنها هم همان را به ما دیکته کرده اند . وحقیقتا اگر امروز شریعتی و شهیدمطهری زنده بودند ، در مقابل اجحافی که به معلمان میشود سکوت را اختیار می کردند وجرأت نام معلم وشغل معلم را که به زبان بیارند نداشتند ، خداوند معلمان را عزت ومسولان بی غیرت ما را که کاری به رفع مشکلات ندارند رسوا وخوار نماید .
انشاا...که گوش شنوا و چشم بینا هم در بین مسولین ا.پ و موثرین دیده شود
هندم مگه فوتبال داره؟؟؟؟؟؟؟
چه خیال کرده اید؟ اگر خیالتان این است که به فکر نیستند سخت در اشتباهید چرا که آن پشت میز نشین ها و مسئولین از رنج و غم و درد معلمان کشور لقمه بر روی زبانشان گیر نمی کند!!!
حال اگر قوت لایموت ما و آنها فقط اندکی واژه تفاوت دارد مثلا آنها آنقدر دارند و میخورند تا سیر شوند ولی ما هم آنقدر خورده ایم که پیر شده ایم!!!
ناگفته ها زیاد است ولی گفتن ها را چه حاصل ؟؟!!
روز و روزگارتان پایدار
راه حل مشکلات غر زدن نیست اولین گام تغییر و بهبود شرایط تغییر در رفتار و کردار خودمان است .
من در انتخابات گذشته معلمانی را دیدم که ادعای دیوار کشی در خیابان را ساده لوحانه و عوامانه باور کرده بودند ، من معلمانی را دیده ام که ساعتها برای برای دیدن یک بازی فوتبال وقت میگذارند و بلیط تماشای مسابقه آبی و قرمز را به بهای گزافی میخرند اما برای خواندن یک کتاب میگویند نه وقت داریم نه پولش را ، من معلمانی را دیده ام که نه تنها از فرهیختگی هیچ نشانی نداشته اند بلکه از در برخی موارد حتی از عوام هم سطحی متنزل تر داشته اند ، حتی در نوشتن یک نامه ساده اداری با مشکل مواجهند ، حال شما بگویید کدام مسئول در قبال چنین افرادی میتواند احساس مسئولیت کند ؟ وقتی افراد برای خود شأنی قائل نیستند انتظار تکریم و احترام از دیگران توقعی عبس ، بیهوده و زیاده خواهانه است .
وضعیت مافرهنگیان تازمانی که عملاً اقدامی نکنیم با این اظهارعجز ولابه ها تغییری نخواهد کرد وهیچ مسئولی دلش به حال مانخواهد سوخت باید متحد شویم وبرای گرفتن حق خود به میدان بیاییم یابسوزیم وبسازیم.