اول: آنطور که ایرنا گزارش کرده، مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان زنجان گفته که «از 16هزار و 814 (حلقه) چاه ( آب) استان زنجان هفت هزار و 369 حلقه، چاه غیرمجاز است. 464 میلیون مترمکعب از چاههای آب استان اضافه برداشت میشود. به طور متوسط سطح آبهای زیرزمینی در این استان سالانه 77 سانتیمتر پایین میرود.»
برای درک بهتر مسئله کافیست تصور کنید که 464میلیون متر مکعب آب یعنی معادل 44 درصد کل ذخیره آبی سد سفیدرود (همان سد منجیل) - در فروردین امسال. این یعنی تقریبا طی 2 سال، چاههای آب مجاز و غیرمجاز استان روی هم، به اندازه ذخیره کل سد سفیدرود، بیشتر از حد مجاز، آب از دل زمین بیرون میکشند. این یعنی در هر 1.3 کیلومتر مربع مساحت کل استان (شامل کوهها و تپهها و دشتها و جادهها و خانهها و خیابانها و مزارع) یک حلقه چاه حفر شده که از این تعداد نزدیک نیمی از آنها غیرمجاز است و تازه مجازها هم میتوانند بیشتر ازحد مجاز دل زمین را از آب خالی کنند.
دوم: مشکل ما این نیست که نمیدانیم اوضاع منابع آب کشور بحرانی است؛ مشکل ما این است این بحران را «باور» نکردهایم؛ نه دولت و نهادهای حاکمیتی باور کردهاند و نه مردم. باور اقتضائاتی دارد؛ کسی که صدای ویرانی را میشنود و باور میکند، منتظر ریختن آوار نمیماند؛ این واضح نیست واقعا؟! اقتضای باور بحران آب چیست؟ ارزان نگاه داشتن قیمت آب؟ شستن ماشین و حیاط و دمِ در خانه و اداره با آب؟ ادامه استفاده نادرست از آب در کشاورزی؟ آب را راهی جالیزهای هندوانه و خیار و خربزه کردن؟ ادامه کاشت و آبیاری چمن توسط شهرداریها؟
بعد گزارش بدهند که «93 درصد فضای سبز شهر زنجان با آب خام آبیاری میشود»؟ آب خام از مریخ وارد میشود یا از زمره همان آبهای زیرزمینی همین مملکت و استان است؟!
چرا با وجود نهی و نفی چمنکاری توسط کارشناسان، هنوز شهرداریها کلی هزینه میکنند برای کاشت و نگهداری چمن که سودی برای تصفیه هوای شهرها هم ندارد («اشراف فرانسه برای اولین بار ایده ایجاد فضای سبز با چمن را رواج دادند، آنها در قرن هجدهم در اطراف زمینهای کشاورزی خود چمن میکاشتند تا این پیام را بدهند که هم بیش از نیازشان زمین دارند و هم میتوانند (با کاشت چمن) مقداری از زمین خود را هدر بدهند و بلا استفاده بگذارند تا قدرت خود را نشان بدهند. در حالی که دهقانان فرانسوی به علت نداشتن قطعه زمینی برای کشاورزی از گرسنگی می مردند.»)
سوم: طبیعی است بهترین راه برای مقابله با بحران، آموزش و جلب مشارکت مردم است و این مهم، تا زمانی که نهادهای حاکمیتی باور خود را به این بحران، صادقانه ثابت نکنند، محقق نخواهد شد. در حالت عادی، بارندگی در همه ایران، ثلث میانگین بارندگی در همه جهان بوده است؛ مدیریت غلط منابع به خصوص در طی سی سال گذشته، بر عمق این «فقر» افزوده است.
محیطزیست هم، جناح و انقلابی و ضدانقلابی نمیشناسد؛ از بیتعارفترینهاست.
کمتر از یک ماه پیش رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس آشکارا اعلام کرد: «بحران آب عملا وارد مقوله امنیتی شده است و ما ناگزیر شدیم در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی کمیته امنیت آب را تشکیل دهیم.» تا همین حالا خیلی دیر شده.
«باور کنیم» شرایط بحرانی است، باور کنیم افت سالانه 77 سانتیمتر منابع آب زیرزمینی یعنی شمارش معکوس برای ویرانی و خشم.
روزنامه مردم نو
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.