سبزه های سفره هفت سین بالا آمده اند. دست می کشم. حسّ خوبی دارد. می گویم: پروین اینها خیلی زود بالا آمدند،نه؟ چیزی می گوید که من نمی شنوم.لابد باز هم دارد توی آشپزخانه چیزی را تمیز می کند.بلند تر می گویم:خوب است. وقتی سبزه ها رشد کنند همه چیز مرتب است.او توجهی ندارد، به کار خودش مشغول است .به یاد مادرم می اُفتم که این ساعت های رسیدن به سال تحویل که می شد بیشتر وسواس نشان می داد می گفت:"نکنه چیزی رو فراموش کنیم" می گفتم مادر دلشوره نداشته باش همه چیز درست است. به طرف سینی سبزه می رفت و آن را با دقت برای چندمین بار جابه جا می کرد.
برای لحظه ای دستان پر مهرش ،ذهنم را گرم می کرد. کاش بود. کاش همه بودند،سر سفره ای که انتظار یک سال سبز را می برد.اگر این انتظار هم نبود،می پوسیدیم. اما با آمدن بهار پوست می اندازیم،دوباره سبز می شویم،جوانه می زنیم به شرطی که مانند سبزه ها رو به نور، رشد کنیم،رو به بالا.
زیبایی سینی سبزه ها به این است که کچلی نداشته باشد همه رشد کرده باشند....
بهار که بیاید آرزو می کنم که همه سبز باشند و تندرست. نور امید در دلشان تابنده باشد،کسب و کارشان عشق و روزی شان پر برکت و سایه مهرشان گسترده باشد.
اما در پایان:
امیدوارم که خوانندگان فهیم "سخن معلم "سالی پر پرکت و روزهایی کامروا در پیش داشته باشند.
برای دوست فرهیخته و اندیشمندم جناب پور سلیمان و سایر نویسندگان "سخن معلم"بهترین ها را آرزومندم.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.