سفره دل گسترانیدیم به وسعت دل های آفتابی، هم وطن کنار این سفره بنشین تا اسرار هفت گانه ی این وزارتخانه ی نه آموزش و نه پرورش را از سفره ی دل بر چینیم.
سقوط
هر کس چیزی مرا آموخت مرا بنده ی خود کرد.
زمانی که این جمله مشق زندگی مان شد ، غافل شدیم از سردمداران بی نشان که به زور و زر و تزویر بیرق معلم را زیر خواهند کشید تا خود بر اریکه ی قدرت سوار شوند.
سیاست
سیاست تحقیر ابزاری شد برای کنترل در آموزش و پرورش.
برای استیلا بر این خانواده ی بزرگ ما را زیادی خواندند تا با سیاست تحقیر کوچک جلوه کنیم اما زهی خیال باطل ، سیاست زدگان بی تدبیر نا آگاهند که وحدت در کثرت، راز بزرگی ماست این روزهای به یاد ماندنی ؛ معلم بودن تنها وجه اشتراک این خانواده ی بزرگ است ما نه چپ هستیم و نه راست و گفتمان غالب این روزهای ما وحدت در عین کثرت است.
سواد
برای یافتنش خود را مزین به مدارک جورواجور کردیم اما یافت نشد چونان آب در هاون کوبیدن بود.
معیار سواد ، زدودن سیاهه ی تردید و هراس در رسیدن به راهی است که می آغازیم.
با پرهیز از هرگونه شعارزدگی، سطحی نگری و صدالبته همدلی.
به دولت مردان با تدبیر می آموزیم برای رسیدن به خواسته های برحق خود نه چون چماق داران بی مغز عمل می کنیم و نه چون خرافه پزان متملق.
ما از اندیشمندان این سرزمین آموخته ایم ، بلند ترین صدا ،صدای قلم است و آنچه می نویسد. این حرکت ، بزرگترین کلاس درس معلمین این سرزمین است و دانش آموختگانش ،نه دانش آموزان مدارس بلکه مدرسه ای به نام ایران است.
سکوت
در تجمع سکوت دهم اسفند، با سکوت نجیبانه ی خود به ملت آموختیم ،ما از فرق می نالیم نه از فقر که ایران سراسر در فقر معنوی غوطه ور است ، زیرا معلم این سرزمین گرفتار چنگال دیو " فرق " است .
سر پناه
در پناه آن معلم فداکار لرستانی که بی پناه از بی مهری های وزراتخانه اش تلاش کرد سرپناهی باشد برای دانش آموز مصدومش اما شورآب لرستان تاب نیاورد که مرگش در سکوت رسانه ای فراموش شود. شورآب لرستان نمک گیر دستان پر توانش بود پیکر پاکش را چون مروارید در صدف جانش پروراند؛ باشد تا همگان بدانند این نگینی که از دست رفت سرپناه کودکان شورآب بود.
سربلند
به احترام مقام آن معلمی که آخرین درس کلاسش را با گلوی پاره ،پس داد .
رد خونش راهی فرا روی ما نهاد که معلم اگر آرام و بی صدا جان دهد اما صدای قلمش در همه تاریخ خواهد پیچید. آنان که حب جاه وادارشان کرد تا خون معلم شهید را به سرعت پاک کنند، نمی دانستند خون سیاوشی دیگر در این ملک به زمین ریخته شد ؛که خون بهایش اعتبار از دست رفته ی مقام معلم است تا پس گرفتن این اعتبار از پای نمی نشینیم.
سروری
تا رسیدن به جایگاه سرداران بی سر راهی بس دراز در پیش است.
راه ما راهی است چونان منصور های حلاج.
باید ذهن ها را حلاجی کنیم ، باید زشتی ها را بنمایانیم.
گوهر وجود انسانیت لکه دار است لکه هایش انسان نمایانی است که جای همت ها وباکری ها نشسته اند و کشتی امکان در گرداب تزویر ،جاه طلبی و زراندوزی به گل نشسته است.
تحویل قلب های زنگاری، همت آموزگاران این سرزمین را می طلبد.
به ناچار باید قلم ها را تیز تر کنیم ؛تا قادر باشیم هرچه دشنام از لب ها بر چینیم.
تا قادرباشیم فصل ها را وصل کنیم با گره ای از نخ تدبیر.
و بکوشیم اگر حادثه ای تربت ما را تر کرد دشنه ی قدرت را به رخ فروتران نگشاییم.
بیایید!
تا مرگ اندیشه را پایان دهیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
با همت و همکاری همدیگر انشا الله مرگ اندیشه را پایان دهیم
حیف کلامت را در نخواهند بافت
این مسئولین...
همانطور که استاد بزرگوار جناب آقاي طبيب در مقاله بهارانه ... تقدیر و تشکر نوروزی 1394 از گروه سایت سخن معلم
مي فرمايند :
جا دارد ضمن قدرداني از تلاش هاي تحسين بر انگيز سايت " سخن معلم " به ويژه استاد گرانقدر جناب آقاي علي پورسليمان مسئول محترم سايت ؛ ... سپاسگزاري نموده و نوروزي شاد و سالي پر از اميد و نشاط براي عزيزانˏياد شده و همکاران شان به ويژه مدير مسئول سايت آرزو نمايم .
جمعه 29 اسفند ساعت بيست و سه و چهار د ه دقيقه به سايت سخن معلم مراجعه کردم . ملاحظه کردم که با مقاله سفره هفت سین امسال فرهنگیان ایران مواجه شدم .
ادامه دارد .
با توجه به ايامي که که اکثر ايرانيان در فکر تميز کردن خانه و ... خريد ، آماده سازي براي سفر و يا در حين سفر مي باشند . " گروه سخن معلم " با مديريت استاد پر تلاش آفاي پور سليمان به فکر سفره هفت سين فرهنگيان ايران مي باشند.
بلا فاصله به ياد فرمايش جناب آقاي طبيب استاد بزرگوار و گرانمايه در همان بهاريه افتادم که فرموده اند :
بدين جهات علاقمندان ،آرزوي تداوم و توفيق بيشتر آن ( سايت ) را دارند .
دوستدار سايت " سخن معلم " و دست اندرکاران ˏدانشمند
ارادتمند شما شهسوارزاده