با عرض سلام و احترام
امروز روز 12 اردیبهشت ماه و روز بزرگداشت مقام معلم است .
عارفان با عشق عارف مي شوند / بهترين مردم معلم مي شوند
مقام معلم بسیار بلند است...
بنده حقیر با وجود شغل معلمی، خود را لایق این نام نمی دانم .
بنده با مدرک فوق لیسانس و المپیادی و معدل بالا و رشته فنی با وجود امکان اشتغال در مشاغل دیگر، به خاطر قداست این حیطه وارد فضای معلمی شدم.
من و حدود 10 معلم دیگر در مجتمع آموزشی و فرهنگی « ص منطقه 12 » تدریس می کنیم.
قرارداد ما قرارداد کارگری و با هفته ای 44 ساعت کار در هفته است و حقوق با کسر بیمه 750 هزارتومان.بدون عیدی . از ابتدای امسال به بهانه افزایش حق بیمه بدون افزایش حقوق، این حقوق کم تر هم شد. قرارداد 8 ماهه با معلم ها بستند ولی خرداد که قرار داد نیست هم نیاز به همکاری با مدرسه است.
اگر کسی بین دو تعطیلی را مرخصی بگیرد اول تا آخر تعطیلی از او مرخصی کم می شود حتی تعطیلات نوروز !
ما همه به خاطر عشق مان بدون توجه به مسائل مادی وارد این کار شدیم ولی متاسفانه وضع معنوی و قداست این کار هم به هم ریخته است.
از اول با بسیاری از رفتارهای بد مواجه شدیم. اول کار از ما بیش از 10 میلیون چک ضمانت خواستند و ما مشکوک نشدیم که قراره چه بلایی سر ما بیاورند که نیاز به وثیقه و ضمانت است که ما سر کاری که عاشق هستیم دوام بیاوریم .
امروز که روز معلم بود علاوه بر این که مدرسه هیچ تقدیری از معلمان نداشت دانش آموزان هم حق نداشتند که حتی یک شاخه گل برای معلمان شان بیاورند !
امروز دانش آموز دوم ابتدایی را دیدم که شدیدا دعوا شد و سرش داد کشیده شد به خاطر یک گل که برای معلمش آورده بود !
دانش آموزان کلاس دوم ابتدایی همه سرکلاس شان اشک می ریختند که اجازه نداشتند گلی که آورده اند را به معلمشان بدهند و حتی توبیخ هم شدند !
دانش آموزان سوم ابتدایی با استرس از من می پرسیدند خانوم ما گل برای معلم مان آوردیم حالا چه کار کنیم ما رو دعوا می کنند؟
همه آن ها گل هایشان را داخل کیف شان مخفی کرده بودند که از آن دعواها و فریادها چیزی نصیب شان نشود !
آن قدر تشنج و دعوا و داد و فریاد در این مدرسه بود ....
دانش آموزان کلاس هشتم سر کلاس گریه می کردند و فضای مدرسه آکنده از استرس بود .
معلم ها هم از طرفی نمی خواستند که تهمتی به آن ها زده شود ، از طرفی همه در دلشان دوست داشتند که فقط همین یک روز مورد تقدیر قرار گیرند. فقط همین امروز ...
فقط با یک جمله ...
فقط با یک نگاه، بتوانند حس کنند حاصل چندین ماه زحمت خود را .
از بس رفتارهای منفی و زشت و دادزدن ها و تشنج ها در این مدرسه زیاد بوده هر کسی به چهره این طفل های معصوم نگاهی بیندازد اضطراب را از چهره آن ها می فهمد .
از اول سال تا الان حتی با وجود همین حربه چک ضمانتی 5 معلم و همکار در مدرسه از این فضا گریخته اند !
اما آیا گریختن ما تاثیری در این چرخه باطل دارد ؟
ما معلم ها شاید دیگر نخواهیم سال آینده را با این مدرسه همکاری کنیم. اما این دانش آموزان طفل معصوم این خانواده های بی گناه هستند که باری دیگر در این مدرسه طوفانی آسیب می بینند .
نمی دانم چرا کسی پی گیری نمی کند؟
این تنها فقط گوشه ای از یک مورد از مشکلات این مدرسه بود ....
آیا یک انسان 66 ساله با عقده احترام و توجه و هزار اختلال روانی و البته پول می تواند موسس و مدیر یک مدرسه باشد ؟
آیا کودکان بی گناه به جرم دانش آموز بودن باید در بدترین شرایط روانی قرار گیرند؟
چرا آموزش پرورش نمی فهمد مدرسه ای که سالی چندبار آگهی درخواست نیرو می دهد حتما اشکالی دارد؟
هر سال دانش آموزان زیادی از این مدرسه می روند اما باز هم هر سال دانش آموزان جدید و ناآگاه وارد می شوند و این چرخه غلط روی آن ها تکرار میشود. این مدرسه شده کارخانه تخریب انسان. هر سال تعداد زیادی معلم و دانش آموز از خیلی از چیزها حتی دین زده می شود و می روند و سری جدید وارد می شوند .
شما را به حق انسان و انسانیت و به حق فطرت پاک گل هایی که زیر دست این افراد پرپر می شوند قسم تان می دهم:
ای که دستت می رسد کاری بکن ....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چند خانواده جعبه شیرینی آوردند ولی مدیریت و معاونین مخفی کردن
روز معلم باید جمع شود روز معلم باید تمام ارگان ها مثل تمام روزها یک تقدیر بنر ساده بزنند خیلی محترمانه تر است