مقابل عابر بانک ایستادهام و در حال برداشت و جابه جایی پول هستم. پیرزنی با ساک خرید چرخدار در حالِ عبور است. میپرسد " آقا پولِ نو هم میده؟" میگویم "نه متأسفانه". درحالیکه نیمنگاهی به او دارم از قدیم و دادنِ پولِ نو به بچهها حرف می زند. لبخند میزنم و در تأیید حرفهایش جملههای کوتاهی میگویم. جملههای کوتاه من باعث میشود تا صحبتهایش را ادامه دهد. کارم تمام میشود. چند متری با او همراهی میکنم و سپس خداحافظی. معمولاً در مقابل کیوسکهای مشطبوعات هم با چنین صحنههایی مواجه میشوم. آدمهایی که با خواندن تیتر روزنامهها دوست دارند باکسی درباره آن تیترها حرف بزنند. شاید هم فقط میخواهند باکسی حرف بزنند و تیتر روزنامه تنها یک بهانه است.
در ژاپن شرکتهایی تأسیس شدهاند که خدمات متنوعی ارائه میدهند. مثلاً « خارجیهای اجارهای» برای شرکت در مراسم عروسی تا با حضور آنها عروسی بینالمللی به نظر آید، « شوهر اجارهای» ؛ یعنی کسی که گهگاه سرو کلّهاش پیدا شود و در کوچه و مقابل چشم همسایهها خودی نشان بدهد و برود ؛ « دختر اجارهای» برای فریب دادن و به قول بعضی ها خوشحال کردن والدینی که برای ازدواج به پسران خود فشار میآورند، «خواهر یا مادر شوهر اجارهای» تا در عروسی متقاضی شرکت کنند تا بی کس و کار به نظر نرسد.
در این اجارهها، داشتن روابط جنسی و قرض دادن پول ممنوع است. در مجموع خدمات این شرکت ها، کاستن از تنهایی آدم هاست. این شرکتها از متقاضیان ساعتی 30 تا 50 دلار دستمزد طلب میکنند. تاکنون حدود 10 شرکت در این خصوص تأسیس شده است و بزرگترین شرکت در سراسر ژاپن حدود 8 شعبه دارد. یکی از مؤسسان در این زمینه میگوید که "ما ژاپنیها از بیرون؛ کشور ثروتمندی به نظر میرسیم ولی هماکنون مشکلات روانی عدیدهای داریم". او ادامه میدهد که " گاهی به کسانی برخورد میکنیم که وقتی با آنها دست می دهیم، ناخودآگاه گریه میکنند چون مدت زیادی است که باکسی حرف نزدهاند".
زنان و مردان سالمندِ تنها، یکی از مشتریان این شرکتها هستند. گاهی اوقات آنان با پرداخت پول، کسانی را اجاره میکنند که فقط بتوانند ساعاتی با آنها مقابل تلویزیون بنشینند و فیلم ببینند. نکتۀ قابلتأمل گفتههای یکی از دختران اجارهای است. او می گوید که بخشی از مشتریان آنها کسانی هستند که در دنیای مجازی فالوئرها (طرفداران) و ارتباطات وسیعی دارند. درواقع دوروبر آنها در فضای مجازی بسیار شلوغ است ولی در دنیای واقعی به شدت تنها هستند. این بدان معنا است که ارتباطات مجازی چندان کمکی به برطرف شدن احساس تنهایی نمیکند و تنها سرمان را شلوغ میکند. همچنین بخشی از مشتریان کسانی هستند که در دنیای واقعی دورِ همیها و معاشرتهای وسیعی دارند ولی آنقدر نگران قضاوت دیگران درباره خودشان هستند که نمیخواهند و نمیتوانند سفرۀ دلشان را برای کسی باز کنند. اینان هم به دنبال دوست اجارهای می آیند. دوستی که آنها حرف بزنند، او گوش کند و بعد خداحافظ!
برخی از جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی معتقدند که یکی از مشکلات و مسائل آدمهای امروزی بهویژه در شهرهای بزرگ، تنهایی و به تعبیر برخی؛ اسیر شدن در یک سلول انفرادی بزرگ به وسعت جامعه است.
برخی تنها شدن انسانها را پیامد ناخواستۀ روند زندگی مدرن میدانند. کسانی که نگاه منفی به مدرن شدن جوامع دارند باورشان بر آن است که افراط در فردگرائی- که البته از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - و افراط در ارزش دادن به حریم خصوصی- که آنهم از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - زمینۀ تنها شدن آدمها را فراهم کرده است. البته تغییرات جمعیتی را نیز باید در این زمینه مؤثر دانست. تغییر خانوادۀ گسترده (زندگی والدین و در مواردی وابستگان والدین به همراه فرزندان مجرد و متأهل در یکخانه) به خانوادۀ هستهای (زندگی والدین و فرزند یا فرزندان مجرد در یکخانه) و درنتیجه کاهش بعد خانواربه شکل اجتنابناپذیری موجب کاهش دایرۀ روابط اجتماعی آدمها شده است. ولی فرض اخیر مخالفان خودش را دارد. برای مثال کم نیستند آدمهایی که در دل یک جمع، در بین اعضای خانواده خودشان و در بین فامیل خودشان هم، احساس تنهایی شدیدی دارند. اینان درواقع مصداق غریبِ آشنا و آشنایانِ غریب هستند.
گویی مسئله آدمهای امروزی نداشتن دوست است. در هر جغرافیایی باشید، در هر جمعی باشید، چه خانواده و چه فامیل، چه محل کار و چه خیابان، مسئله وجود کسی است که "دوست"مان باشد. یافتن دوست در دنیای جدید روز به روز دشوارتر میشود.
سخن پایانی:
آیا آنچه گفتیم آیندۀ کشور ما در سال های پیشِ روست؟
کانال فردین علیخواه
نظرات بینندگان
آقای محترم
نمی دانم که معلم هستید یانه ولی این جور نوشتن ها، زیبنده یک معلم نیست ......
واقعا باعث تاسف است!
زیر تمام نوشته های ایشون ،انتقاد است به طرز نگارش و انتخاب تیتر واز اون خواستند دیگه چیزی ننویسد.
این حقیقتی است که ایشون باید بفهمند.
چه می دانم ...
اگر این اقا جامعه شناس باشد باید بداند جامعه اسلامی هنجارهای مربوط به خودش را دارد و دوست اجاره ای گرفتن وقبح زدایی از اعمال خلاف عرف وقانون در جامعه اسلامی جایگاهی ندارد ..
پیشنهاد می کنم :
آقای نویسنده یا این عناوین غیر مرتبط وتوهین آمیز را کنار بگذارد ویا درگوشه دیگری از این فضای مجازی قلم فرسایی نماید ...مسئولین سایت هم تجدید نظر کنند در اساسنامه شان ...حداقل یک خط قرمز داشته باشند ومطالب توهین آمیز وغیر مرتبط را منتشر نکنند ...البته این امر مدبرانه باشد ووسیله ای برای سانسور گزینشی نشود .
باتشکر
همیشه سایت معلم را به امید دیدن مقاله ای جدید از شما باز می کنم.پایدار باشید
من امشب از اربیل امدم ایران
دوست نویسنده و خوانندگان عزیز
من با کسی همسفر بودم که پدرش باز نشسته سپاه سقز و .... بود 37 سال
در هتل اقامت 4 نفر می امدن دنبالش و سر همشان را کلاه گذاشت
بلد نبود ایران تغییر پول
در مرز 150 هزار تومان را تبذیل کرد برگشتن 500 هزار تومان را به پول ایران تبدیل و کلی هم با پول انجا خرید و ......
وقتی هم با هاش صحبت میکردم میگفت انسان بودن بهترین حالت و من با همه مردها حدود دارم و اجازه نمیدم غرورم زیر پا له شود و .......یک فیلسوف بود و کلی کاسب کار
من معلم نتونستم به اندازه ایشان خرید کنم ( البت عادت به خرید هم ندارم ) فقط وضعیت کردها و واقعیت انجا برام مهم بود
البت از طرق تلگرام و ........ ملت از بیکاری در امدن و همه رفتن تو تجارت مردهای عراق و البت همشان هم متاهل اند و .....
این را بیا درمان کن