چقدر خوب گفت محمد بهمن بیگی کدخدای مدرسه عشایری :
"اگر به اختیارم بود بهترین ها ، هوشمند ترین ، خلاق ها ، دلسوزترین و توانمندترین را برای حرفه معلمان انتخاب می کردم با بالاترین امکانات رفاهی و والاترین نشان اجتماعی و برترین دستمزدها و پاداش .
از معتبرترین کالج های جهان برای روزآمدی شان بهره می گرفتم .
و اگر به اختیارم بود با تجربه ترین و بهترین معلمان را برای دوره ابتدایی برمی گزیدم و از کلاس اول تا ششم ، هر معلم با دانش آموزانش همراه بود تا در پایان دوره ابتدایی با کمک مشاور، رشته های تحصیلی را جهت ادامه تحصیل منطقی و نرمال توصیه نماید .
هرگاه جنگی در کشور رخ دهد فقط معلمان را از رفتن معاف می کردم .
بزرگترین و والاترین و برترین نشان خدمت فقط به معلمان تعلق می گرفت ولاغیر.
کسب مقام مدیریت یک مدرسه ابتدایی را سخت ترین انتخاب در مدیریت کشور طراحی می کردم ... "
در آموزش و پرورش ورشکسته اکنون ؛ وزیران می آیند و می روند هرکدام شان شعاری را برای معلمان بوق می کنند اما زبان شان چیزی می گوید و چشم ها چیز دیگر، گفتار، انگشت اشاره به نوید بهتر را نشانه می دهد اما سکوت معلمان چه چیزهایی که نمی گوید هر بار سراب است و سراب .
بگذارید واضح تر و عامیانه ترسخن بگوئیم تا شاید آنانی که از کمپین به صرف چای میوه در مجلس راه پیدا نمودند متوجه شوند که دعوت کنندگان و اعضای کمیسیون مجلس ، نباید معلمان را کم هوش فرض کنند .
بگذارساده بگوئیم دیروز یکی از معلمان سرزمینم با بیست و دوسال سابقه معلمی درگذشت ؛ معلمی که معلمی برازنده اش بود ، تدریسش حرف نداشت ، با اینکه از همه جا تقاضای تدریس در کلاس خصوصی را داشت اما زیر بار نمی رفت و معلمی را فقط در کلاس موظفی قبول داشت . او برای جبران امرا رمعاش عصرها در تاکسی تلفنی برادرش فعالیت می کرد ، در تدریس چنان استوار و مسلط بر کار معلمی بود که حتی زنگ های تفریح ، بچه ها او را ازکلاس رها نمی کردند دوستش داشتند حتی تنبل ها .
او اهل مطالعه بود . شب و روز مطالعه می کرد ، اوقات فراغت هرگاه او را می دیدی کتاب همراهش بود از روان شناسی و راهکار برخورد با نوجوان تا چه کنیم مدیریت خوبی بر کلاس داشته باشیم ، چرا معلم خوب و معلم بد ، چگونه معلمی کنیم و انواع مجلات تخصصی مرتبط با مدرسه ، درس و کلاس .
او دو فرزند داشت ، علی پسر کوچکش کلاس سوم ابتدایی و خواهرش دوم متوسطه . می دانم زندگی بر آنان سخت است پدرشان قلبش درد می کرد ، چندی رگ های قلبش را ترمیم کرد از بیمه نه که حال نزار بیمه برای معلم خوب نیست ! او هرچه پس انداز داشت خرج کرد تا قلبش برای دانش آموزان همچنان بتپد اما پس از چندی با قلب جراحی شده به کلاس قدم می گذارد ، درس می دهد و دغدغه می خورد و مجددا بعد از ظهرها برای ترمیم زندگی روزانه ، با تاکسی تلفنی مسافر جابه جا می کند تا با نان حلال شرمنده خانه و خانواده نباشد. خانمش اصرار می کند ما به کم قانع ایم ،شما خود را به دردسر نیاندازید ...
او به دندان های پوسیده دخترش نگاه می کند و به اصرارخانم جواب منفی می دهد.
سه روز پیش به علی گفت پسرم نزدیک عید است ، چند روز دیگر برای تو و آبجی لباس می خرم ناراحت نباش ، کمبود عید پارسال را جبران می کنم . علی لبخندی می زند و دستها را برگردن پدر حلقه می کند و با بازیگوشی اش ازشانه هایش بالا می رود و پدر و پسر همدیگر را غرقه بوسه می کنند.
دیروز معلم عاشق ، پدر مهربان و همسر دلسوز، دچار مشکل قلبی می شود و لحظه ای جان به جان آفرین تسلیم می کند و علی و خواهرش را تنها می گذارد تا در فقدان پدرامسال عید نداشته باشند .
آقای وزیر !
صغری و کبری شما ، اینکه بفرمایید بانک سرمایه در بین بانک های کلاهبردار وام دهنده ی بدون تضمین رتبه یازدهم دارد پس بانک سرمایه در باد دادن پول معلمان تنها نیست و بازگشت و مطالبات فرهنگیان را دردستور کار داریم دردی را دوا نمی کند.
اگر بهمن بیگی می گوید که در موقعیت جنگ فقط معلمان از رفتن به جنگ معافند پس روزگار غیر جنگی از چه چیزهایی باید معاف باشند ؟
معافیت از هزینه درمان همانند از ما بهتران ، معافیت از پرداخت هزینه هتل ، نه رفتن به مدارس لخت و عریان ، معافیت از اجاره مسکن ، معافیت از مالیات ، معافیت از عوارض و هزینه خدمات شهری و معافیت از بلیط هواپیما و قطار و...
آقای وزیر !
آیا از وام های صد میلیونی چهار درصدی و چک های سفید مراکز دیگر رفاه کارمندی که به وفور و آسانی می دهند به معلمان داده خواهد شد؟
آیا در اختلاس بانک های بزرگ معلمان دست داشته اند که این چنین برای معلمان قصه می خوانید ؟ آیا در اختلاس بانک سرمایه از سرمایه های کارمندان غیر معلم به هدر رفته است ؟
وزیر گرامی !
مدرسه ات بیمار است و معلم بیمار نگه دار!
کشوری که مسئولانش به دلیل تنبیه ناخواسته یک معلم از هشتصد هزار آن بدون هیچ گفت و شنودی حکم عجولانه تعلیق به تنبیه جاری می کنند هیچ امیدی بر درست شدن نداشته باشید ، چه روش انضباطی سنجیده دو طرفه معلم و دانش آموز را تعریف نموده اید که اکنون بر اجرای کوتوله ای آن استواری می ورزید ؟
کشوری که به دلیل اختلاس سهم معلم ، وزیرش برای توجیه ، صغری و کبری برآن بچیند آموزش و پرورشش درست نخواهد شد !
وزیر محترم !
هیچ معلمی خوشحال نخواهد بود که معلمی دست به تنبیه ببرد اما هیچ گاه نمی بخشیم که معلمان را مجبور به کمپین تقاضای توجه به کمبود بودجه معلمان نمایند و بعد خوشحال باشید که آنان خوشحال شدند و برای شما کف و هورا کشیدند ، به این طریق هرگز به اعتماد معلمان دست پیدا نخواهید کرد مگر مشکل را ریشه ای ببینید ؛اگر نمی توانید استعفاء بر ایستایی ارجح تر است .
تنبیه دانش آموز و حکم تعلیق به خاطر تنبیه و کمپین تقاضای بودجه بیشتر سیکل معیوب و دور تسلسل بی نتیجه در بی توجهی به سازمان تعلیم و تربیت است .
تحقیر معلمان در کتک کاری در زمان وزارت فرشیدی در جلوی وزارت خانه و تعقیب و بازداشت معلمان جلوی مجلس در زمان وزارت حاجی بابایی در صدارت احمدی نژاد و کشتن معلم پای تخته کلاس در زمان فانی و بی خیالی اش و اکنون حکم عجولانه تعلیق بر معلم و کسری بودجه آموزش و پرورش همه و همه برپاشنه بی اعتمادی به قشر فرهیخته معلمان و بی اهمیتی به نظام تعلیم و تربیت باز می گردد.
آقای وزیر !
مگر شما کار دیگری غیر از بازخوانی و انتقال مشکلات معلمان به دولت و مجلس داشته اید که عده ای از معلمان درگیر کمپین شوند و تحقیرآشکارتر آنکه نمایندگان مجلس ، معلمان کمپین نموده را به چای و میوه دعوت کنند و با افتخار بگویند ما این موضوعات و مشکلاتی را که شما می گویید نمی دانستیم و جالب تراینکه هر کدام از اعضای کمسیون آموزش و پرورش تند تند کاغذی برداشته و مشکلات را یاداشت نموده تا فردا شق القمر کنند و تا دم درب خروجی ، هنگام بدرقه ، گقتار بر زبان جاری کنند که ای داد و بیداد ما تا حالا از این بی عدالتی خبر نداشتیم ؛ اکنون متوجه شدیم و حتما جبران می کنیم و فردا حاجی بابایی باد غبغب در گلو بیاندازد که ای معلمان کمپینی بیاید مصوبه کردیم این بودجه اضافی استان ها مال شما !
آقای وزیر !
این تحقیر را به کجا باید برد که کمسیون آموزش و پرورش هیچ خبری از مدرسه ، آموزش و پرورش و معلم ندارد یا خدای ناکرده معلمان را ... گیر آورده اید!
بدانید و می دانید آموزش و پرورش اگر درست نشود کشور به پرتگاه روانه خواهد شد ، فورا بر گفتار خود عمل وبر خواسته های معلمان در مجلس و دولت پافشاری نمایید وگرنه گفتار بی عمل و خواب آلوده برای معلمان سرابی بیش نیست.
آقای وزیر !
پاشنه اراده به عدم ترمیم معیشت و منزلت معلم می چرخد .
آقای وزیر !
عجله کنید . خیلی خیلی زود دیر می شود ، پایه های آموزش و پرورش در سازمان یادگیرنده و جهت دهنده معلم است ؛ آیا این پایه ها به استواری می چرخد ؟ آیا معلمان دلخوش و دلداه می مانند؟
بر گفتار خود چاشنی عمل را همراه کنید و از کنار سکوت معلمان بی توجه عبور نکنید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پس هیچ کاری نکردیم جز تن دادن به هرکاری برای تامین معیشت خانواده هایمان. خردادنزدیک است آستین بالابزنید درصدهای واقعی ارائه کنید ، وکمپین اعتراضی اختلاس از صندوق ذخیره ودرصدقبولی به راه بیاندازید تا بدانند که معلم هم کارمند این نظام است نه تافته جدابافته.وحق استفاده ازبیت المال باید عادلانه باشد.