این روزها از گوشه ای صدای استیضاح می آید و از گوشه ای فریاد بی پاسخ کسانی که دل برای فرهنگ و آموزش این مملکت می سوزانند و در گوشه ای هم عده ای در مجلس نمایندگان ، بر کرسی کمیسیون آموزش نشسته اند و برای آموزش و پرورش این کشور تصمیمات قانونی می گیرند و در گوشه ای دیگر در صحن مجلس نمایندگانی همه چیز را فدای اهداف سیاسی خود کرده اند!
در این بین سوالی که هماره ذهن مرا به خود درگیر کرده ، این است که از این قیل و قال های متعدد چه چیزی عاید فرهنگیان می شود؟ آیا می شود از این بابت بذر امید را در دل آن ها کاشت؟ آیا می توان انتظار برون رفت از وضعیت کنونی -که این گونه دامن گیر آموزش و پرورش شده است – را داشت؟
مخاطبان اصلی من در این یادداشت نمایندگان محترم و خصوصا اعضاء کمیسیون آموزش مجلس هست که بی شک عده ای از آن ها خود زمانی معلم بوده اند ! بدون تردید آموزش و پرورش موفق در گرو یک برنامه ریزی موفق است که از دل یک مجموعه ای اثرگذار که خواهان یک آموزش کارآمد هستند ، بیرون می آید. اما آن چه این روزها معلم را دچار نوعی دل زدگی شغلی کرده ، بی توجهی مفرط به آن هاست. معلم در پس کوچه های بی مهری سرگردان شده و نمایندگان مجلس ما دعواهای سیاسی خود را بر سر آموزش و پرورش خالی می کنند.
آیا منطقی هست که معلم با آن همه زحمت کاری ، کارش در مقابل نیروهای دیگر ، بدون مشکل و آسان تلقی شود و از مزایایی هر چند اندک محروم گردد؟ آیا به صرف این که تعداد معلمان زیاد هست ، می شود مزایای آن ها را نادیده گرفت؟ راستی که دیگر افتخار معلمی فراموش شده است !
چند روز پیش با دوستی صحبت می کردم که روزگاری ، با افتخار و علاقه ، با نمره ای خوب و در دانشگاهی دولتی ، درس معلمی می خواندیم و خوش بودیم که با تمام وجود وارد این عرصه شده ایم ، اما حالا چه؟!!! آخر دانش آموز هم وقتی وضعیت را می بیند ، عطای معلم شدن را به لقایش می بخشد.
آقای نماینده ی محترم، درباره ی آموزش ، سیاسی کاری را کنار بگذارید!
آخر معلمان چه گناهی کرده اندکه تعدادشان زیاد است؟ مگرتعداد آن هایی که از کلاس معلم به جایی رسیده اند زیاد نیست؟ راستی برای نهادی با این گستردگی ، بودجه ای که بنا بر صحبت آقای وزیر 99درصد آن صرف پرداخت حقوق معلمان می شود ، منطقی و مبتنی برعدالت و اهداف آموزشی است؟ وقتی می بینیم از یک سو از بودجه ، خیری جدی به آموزش و پرورش نمی رسد و از سویی دیگر امتیاز 1500 فوق العاده شغل در مورد معلمان فقط به دلیل زیاد بودن تعداد آن ها لحاظ نمی شود ، به این می اندیشم که نکند عطای آموزش و پرورش به لقای آن بخشیده شده و معلمی فقط در شعارها و با حلوا ، حلوا گفتن ها بزرگ جلوه داده می شود!
آقایان نمایندگان ، مشکلات این نهاد نه با استیضاح حل می شود و نه با بازی های سیاسی ، بلکه محتاج اندیشه ای آموزشی است که فقط معلمان آن را می فهمند!
پس اگر اعتقاد دارید که بنیان های اصلی یک حکومت بر آموزش استوار است ، کمی جدی تر و منطقی تر این مهم را در راس مطالبات خویش قرار دهید و آموزش را از انزوایی که به سبب مسائل اقتصادی بدان گرفتار شده رهایی بخشید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان