صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

سیف الله بیداری دبیر باز نشسته بهبهانی خود را دار زد : خبرسازی در جهت اجرای یک پروژه سیاسی ؟!

در خصوص علت خودکشی دو روایت منتشر شده است. یکی روایت خانواده و دوستان آن مرحوم و دیگری شعر گونه های کانال های تلگرامی / صدیقه بیداری دبیر زیست شناسی شهر بهبهان  : "برادرم در اثر آشفتگی ذهنی ناشی از مصرف قرص های اعصاب مرتکب این عمل شد" / یداالله صادق پور فرهنگی بازنشسته :  "این قرص ها نوعی روان پریشی در وی ایجاد کرده بود که در نهایت منجر به اقدام وی به خودکشی شد/ کانال کانون صنفی معلمان :  "سیف الله «بی دار ی» از سرِ « نداری » خود را به «دار» آویخت." /  کانال  کانون صنفی نوشت : «زنده باد مرگ»، «مرده باد زندگی». مرده باد من که خبر انتحار معلم علومم را می نویسم. مرگ بر من / در روایت گروه تلگرامی کانون صنفی اصل رسانه ای نقل خبر از "منبع معتبر" رعایت نشده است/ روایت کانون صنفی از مرگ مرحوم بیداری فاقد "جزییات" خبری  است/ کانون صنفی از کجا فهمید که آن مرحوم طرفدار تقسیم مزه پپسی و تقسیم باغ ملی و چکمه های لاستیکی و شربت سیاه سرفه ... بوده است/ استفاده از عنوان فرهیجته برای معلمان در برخی گروه های تلگرامی معلمان ، نوعی تعارف الکی برای جا انداختن شایعه و تبلیغات به جای خبر است/ گیرم روایت شما درست !خودکشی ؟ فقر و نداری ؟ یاس و درماندگی ؟ افسردگی ؟کدام یک از این چهار فاکتور، منزلت معلم را در چشم اقشار دیگر و دانش آموزان ارتقا می دهد/ منزلت چیزی نیست که با بخشنامه دولت یا وزیر به دست بیاید. منزلت معلم تابع عملکرد و رفتار معلم است / پول داشتن فاکتور مهمی برای منزلت اجتماعی نیست/  بساز و بفروش ها پول دارند اما منزلت اجتماعی ندارند/ اعمال بعضی از طرفداران ارتقای منزلت و معیشت معلم، حکایت کسی است که بر سر شاخ نشسته بود و بُن شاخه را می برید/ کانال تلگرامی کانون صنفی : او قربانی سیستم طبقاتی است که  فرادستان بر ما و تحمیل کرده اند...جامعه فرهنگی کلاس های درس و مدرسه را ببندندتا انسانیت  و ارزش های انسانی نمیرد/ کانال کانون صنفی سعی می کند خودکشی یک بازنشسته را تبدیل به موضوعی سیاسی و ایدئولوژیک کند/  اینکه بازنشستگان به کمی حقوق خود اعتراض کنند ، حق آنهاست ، اما استفاده ابزاری کانال تلگرامی کانون صنفی  از مرگ یک بازنشسته و بازی با آبروی یک خانواده فرهنگی عملی ضد اخلاقی است ...

 

تحلیل دلایل خودکشی سیف الله بیداری فرهنگی بازنشسته  سیف الله بیداری دبیر بازنشسته آموزش و پرورش بهبهان ، دو روز پیش در پارکینگ منزلش خود را به دار آویخت. خودکشی این معلم بازشسته  واقعیتی است که همه روی آن توافق دارند، اما در خصوص علت خودکشی دو روایت منتشر شده است. یکی روایت افراد خانواده و بستگان و دوستان آن مرحوم و دیگری شعر گونه های فاقد منبع از زبان افراد ناشناس که با جملاتی احساسی در گروه های تلگرامی معلمان از خودکشی مرحوم بیداری  روایتی صنفی و احساسی و ارائه می دهند. روایت غالب در گروه های تلگرامی معلمی که در خدمت یک پروژه اعتراضی برنامه ریزی شده است ، در این جمله شعرگونه خلاصه می شود : "سیف الله «بی دار ی» از سرِ « نداری » خود را به «دار» آویخت." منابع ناشناس از نامه ای خبر می دهند که گویا در جیب متوفی پیدا شده و در آن نوشته است:  «ناچارم. نمی توانم زندگی ام را از لحاظ مالی تامین کنم». مدعیان خودکشی اعتراضی مرحوم بیداری هیچ سندی و یا شاهدی برای تایید ادعای خود مبنی بر خودکشی اعتراضی به خاطر نداری معرفی نکرده اند.

یک گروه تلگرامی وابسته به کانون  صنفی نوشت:  "اگر چه آقای «بیداری» در خواب عمیقی فرو رفت، اما مرگ او تلنگری است برای ما خواب زدهای چرت آلوده. پایان او آغاز کلاس درس ماست. پس «زنده باد مرگ»، «مرده باد زندگی». مرده باد من که خبر انتحار معلم علومم را می نویسم. مرگ بر من که در شهرم و در حوالی خانه ام معلمی خود را برای معاش زندگی، حلقه آویز می کند. آقای معلم لطفن نمیر! آقای «بیداری» لطفن نخواب!" و بعد از این جملات آنارشیستی و بی سرو ته، نویسنده  با تحریف شعر فروغ فرخزاد می نویسد : "شاید یک روز کسی بیاید و سفره را بیندازد و نان را قسمت کند و مزه ی پپسی را قسمت کند و باغ ملی رفتن را قسمت کند و شربت سیاه سرفه را قسمت کند و نمره مریض خانه را قسمت کند و چکمه های لاستیکی را قسمت کند و سینمای فردین رفتن را قسمت کند و هرچه را که باد کرده باشد قسمت کند و سهم ما را هم بدهد."

در  روایت گروه تلگرامی کانون صنفی اصول خبر نویسی از جمله نقل خبر از "منبع معتبر" رعایت نشده است. خبر از قول همکار ، شاگرد ، همسایه و همشهری هایی است که نام و نشانی ندارند . نکته مهم تر اینکه روایت این گروه تلگرامی "جزییات" ندارد و صرفا مشتی جملات تهییج کننده و شاعرانه است که احساسات مخاطب را نشانه گرفته است. لحن مطالب عمدا حماسی انتخاب شده است تا خواننده جرات پرسش و تردید در روایت را نداشته باشد. روایت مرگ مرحوم بیداری ، مانند اغلب مطالب گروه های تلگرامی معلمان ، فاقد منبع معتبر، فاقد جزییات و انسجام منطقی، شعاری و بسیار سطحی است. درج چنین مطالبی نشان می دهد که گردانندگان این گروه ها اعتقادی به "فرهیخته" بودن بودن معلمان ندارند و عنوان فرهیخته که اغلب دنبال نام معلم می آورند، نوعی تعارف برای جا انداختن شایعه به جای خبر است. سایت ها و گروه هایی که شایعه را جانشین  خبر می کنند به جای شعور مخاطب ، عواطف و احساسات او را نشانه می گیرند.

در همین متن با عنوان "آن مَرد، مُرد تا مُرد "می نویسند : "چگونه می شود کسی که سال های آزگار، امید به آینده را به شاگردان می آموخته خود از نومیدی و افسردگی در یک آن، خودکشی کند؟" این سوال را به این شکل هم می توان از نویسنده این یادداشت احساسی تشکل صنفی پرسید که : "چگونه می شود کسی که سال های آزگار در اوج بیداری ، اسیر نداری بوده و به جای یاس ، امید به آینده را به شاگردان می آموخته ، یکباره یادش بیاید که ندار است و امید خود را از دست بدهد و از روی آگاهی و به عنوان اعتراض به زندگی خود پایان دهد؟ " ضمنا کسانی که حتی یک فکت در مورد مرگ این عزیز ارائه نمی دهند از کجا می دانند که آن مرحوم طرفدار تقسیم مزه پپسی و تقسیم باغ ملی و چکمه های لاستیکی و شربت سیاه سرفه ... بوده است؟ نویسنده یا نویسندگان باید برای اثبات اینکه آقای بیداری به دلیل فقر به آخر خط رسیده چه سند و مدرک و شاهدی دارند؟ تفسیر ایدئولوژیک از یک حادثه نوعی مصادره به مطلوب است.

در متن  تحریک آمیزی در کانال کانون صنفی معلمان آمده است : " همکار من خودکشی نکرده است بلکه قربانی سیستم طبقاتی است که  فرادستان بر ما و ایشان تحمیل کرده اند و مردم را به حال خود واداشته و در این وانفسا خود به تماشا نشسته اند. امروز باید جامعه فرهنگی کلاس های درس و مدرسه را ببندند تا انسانیت و ارزش های انسانی در کنار مرگ انسان هایی چون ایشان نمیرد. ایشان خودش را کشت تابه ما بفهماند که انسانیت و دادگری و عدالت باید زنده بماند. از نگاه من او آزاد مردی است که جانش را قربانی کرد تا من به هوش آیم وبی عدالتی؛ ستم؛  دروغ  ؛ دورویی و ریاکاری و هر آنچه پست و ناانسانی است کناربگذارم. وای برمن! وای بر ما که چگونه خواب غفلت ما را در ربوده است . آیا زمان آن نیست دست در دست هم نهیم وبرای ریشه کن کردن تبعیض برخیزیم ؟" تمام این مطالب برداشت نویسنده از خودکشی یک فرد بیمار است . ظاهرا برای بعضی ها هدف ، وسیله را توجیه می کند ؛ مثلا می توان برای جا انداختن یک تحلیل و تفسیر صنفی واقعیت را تحریف کرد.

اصلا فرض کنیم روایت شما واقعی است و یک دبیر بازنشسته از فقر و نداری خودکشی کرده است ؛ کدام بخش از این داستان حماسی است ؟ کدام بخش آن به ارتقای منزلت معلمان شاغل و بازنشسته  کمک می کند که شما با  این همه اشتیاق آن را بازنشر و آب و تاب می دهید؟ آیا هرکس فقیر و ندار بود باید خودکشی کند؟ در فرهنگ و عرف ما بر خلاف برخی فرهنگ ها مانند فرهنگ ژاپن که « هاراگیری » را عملی افتخار آمیز می دانند ، خودکشی فعل نکوهیده ای است.  بازنشر این روایت فاقد سند چه نسبتی با ارتقای معیشت و منزلت معلمان دارد؟ خودکشی کردن ؟ فقر و نداری ؟ یاس و درماندگی ؟ افسردگی ؟... کدامیک از این چهار فاکتور ، منزلت معلم را در چشم اقشار دیگر و دانش آموزان و اولیا  بالا می برد؟ از نمایش فقر معلم و پلاکاردهای "معلم گرسنه است" چه نتیجه ای حاصل شد که حالا از خودکشی یک بازنشسته حاصل شود؟ به نظر می رسد بعضی گروه ها برای اهداف سیاسی خود و تحریک احساسات فرهنگیان از مرگ یک معلم بازنشسته سوء استفاده می کنند.

اعتبار و منزلت و مرجعیت و خلاصه احترام معلم در جامعه دست خود معلم است. معلم اگر درست کارش را انجام دهد ، اگر به دانش آموز و خانواده دانش آموز احترام بگذارد ، اگر در میان فامیل خودش عزت نفس داشته باشد و چشمش دنبال در آمد و دارایی دیگران دو دو نزند. اگر اطلاعات عمومی و اجتماعی خود را به روز کند ، اگر لباس تمیز بپوشد و کفش واکس زده به پا کند،اگر در مدرسه به خاطر نمره ارزشیابی و یا اضافه تدریس جلوی مدیر و ناظم خودش را کوچک نکند ، همه او را مرجع می دانند و منزلتش بالاترین منزلت ها است. منزلت چیزی نیست که با بخشنامه دولت یا وزیر به دست بیاید. حتی پول داشتن هم در جامعه ما فاکتور مهمی برای اعتبار اجتماعی نیست.  اعمال بعضی از طرفداران ارتقای منزلت و معیشت معلم، حکایت کسی است که بر سر شاخ نشسته بود و بُن شاخه را می برید. اعمال نومیدانه مانند تمسک به خودکشی یک معلم بازنشسته ، سردادن این فریاد که معلم گرسنه و فرودست و بدبخت است ، کم کاری در کلاس ، پرخاشگری نسبت به کارمند بانک و مهندس و پزشک و روزنامه نگار  و ...، تندگویی و بدزبانی و طلبکار بودن از عالم و آدم ، منزلت معلم را در چشم جامعه کاهش می دهد.

حالا ببینیم اصل داستان به روایت خانواده چه بوده است. آیا روایت خانواده معتبر است ؟ تا زمانی که روایت متفاوتی مبتنی بر سند و مدرک از مرگ این همکار محترم ارائه نشود روایت خانواده معتبرترین روایت است. روایت خانواده فقط هنگامی زیر سوال می رود که مدعیان اسنادی در تایید روایت متفاوت خود ارائه دهند. روایت خانواده در مقابل شایعه و اظهارات احساسی و سیاسی افراد ناشناس معتبرتر است. صدیقه بیداری خواهر مرحوم «سیف ا... بیداری» می گوید ( اینجا) : "برادرم تمکن مالی خوبی داشت و اقدام وی به خودکشی مربوط به تصادف وی در14 فروردین سال جاری است که در این تصادف از ناحیه پا دچار شکستگی شد و حین آزمایشات لازم، پزشکان متوجه مشکل قلبی برادرم شدند که در نهایت، نیاز به عمل قلب باز پیدا کرد، بعد از این عمل، وی دچار افسردگی شدید شد، طوریکه 2 هفته در بخش اعصاب و روان بیمارستان بستری گردید و روزانه به تجویز روان پزشک مربوطه، تعداد 8 قرص اعصاب مصرف می کرد. این قرص ها برای برادرم، آشفتگی ذهنی ایجاد کرده بود که البته موضوع را با دکتر معالج وی در میان گذاشتم اما نظرش ادامه مصرف بود."

خانم صدیقه بیداری که خود نیز دبیر زیست شناسی با 29 سال سابقه کاری در شهر بهبهان است می گوید : "برادرم در اثر آشفتگی ذهنی ناشی از مصرف قرص های اعصاب مرتکب این عمل شد" یداالله صادق پور  از همکاران بازنشسته و دوست قدیمی مرحوم بیداری نیز مرحوم را فردی خونگرم و اهل معاشرت معرفی و تصریح کرد: "مرحوم بیداری این اواخر وقتی اما نزد همکاران قرار می گرفت، حدود 5 دقیقه یا بیشتر زمان نیاز بود تا وی متوجه موقعیت مکانی خود شود." وی نیز علت خودکشی معلم بازنشسته را مصرف قرص های اعصاب دانست و خاطر نشان کرد: "این قرص ها نوعی روان پریشی در وی ایجاد کرده بود که در نهایت منجر به اقدام وی به خودکشی شد." این روایت به این دلیل معتبرتر است که راویان آن اسم و شناسنامه دارند. ضمنا هر دو فرهنگی هستند یکی شاغل و یکی بازنشسته . هر دو از نزدیک با متوفی ارتباط داشته اند . دلیلی ندارد که اینها دروغ بگویند اما افرادناشناسی که متن های شاعرانه و ایدئولوژیک و بدون جزییات می نویسند ، حرفشان راست باشد. ضمنا هیچ دلیلی وجود ندارد که این افراد ناشناس بهبهانی و از شاگردان و دوستان و همسایگان مرحوم بیداری باشند.

روایت خانواده و دوست مرحوم بیداری دارای جزییاتی است که می توان صحت آنها را مورد راستی آزمایی قرار داد مانند : تصادف در فروردین ماه امسال ، عمل قلب باز ، بستری شدن در بخش اعصاب و روان بیمارستان به مدت دو هفته ، داشتن تمکن مالی خوب ، مشکلات روانی مرحوم در ماه های پایانی زندگی او... در شهر کوچکی مانند بهبهان که معمولا افراد به صورت چهره به چهره همدیگر را می شناسند این جزییات  نمی تواند ساختگی باشد. اگر هم ساختگی باشد خیلی زود لو می رود . برعکس ، راویانی که سعی می کنند خودکشی این مرحوم را  اعتراض  به وضع مالی و معیشتی اعلام کنند فاقد نام و شناسنامه اند و روایتشان جزییات ندارد و صرفا بر اساس دیدگاه خود خبر سازی می کنند . من دلایل این خبر سازی را می دانم و فقط سربسته می گویم که این خبر سازی در خدمت اجرای یک پروژه سیاسی است که قرار است در روزهای آتی اجرا شود. اینکه بازنشستگان به کمی حقوق خود اعتراض کنند ، حق آنهاست . اما استفاده ابزاری از مرگ یک بازنشسته و بازی با آبروی یک خانواده ، عملی ضد اخلاقی است.


 ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 23 -8156 21:29 خوانده شده: 3510 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +6 -15 --
افشاگر -8156/68686/23 - 21:54
ای شیرزاد اهل ایلام
افشا کن ... بر تو سلام

ای شیرزاد اهل ایلام
افشا کن ... بر تو سلام

ای شیرزاد اهل ایلام
افشا کن ... بر تو سلام

ای شیرزاد اهل ایلام
افشا کن ... بر تو سلام

ای شیرزاد اهل ایلام
افشا کن ... بر تو سلام
پاسخ + 0 0 --
شیر معلم -8156/68686/23 - 22:29
شیرزاد مطالب شما هم قابل استناد نیست پس بیخود دلیل تراشی نکنید
جای تاسف دارد که شما چگونه معلمی بودید چه نسلی از شما صدمه که ندید ه
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 03:28
شیر معلم گرامی ، خوشحالم از اینکه معیار شما مستند بودن مطالب است. من اینجا دو تا روایت از مرگ این بازنشسته را نوشته ام. حالا با همین معیار مستند بودن ، به قضیه مرگ مرحوم بیداری نگاه کن. آیا روایت خانم صدیقه بیداری خواهر مرحوم بیداری و دوست نزدیک او که هر دو فرهنگی هستند و مساله را با جزییات بیان می کنند مستندتر است یا این متن احساساتی و آنارشیستی کانال تلگرام کانون صنفی : "اگر چه آقای «بیداری» در خواب عمیقی فرو رفت، اما مرگ او تلنگری است برای ما خواب زدهای چرت آلوده. پایان او آغاز کلاس درس ماست. پس «زنده باد مرگ»، «مرده باد زندگی». مرده باد من که خبر انتحار معلم علومم را می نویسم. مرگ بر من که در شهرم و در حوالی خانه ام معلمی خود را برای معاش زندگی، حلقه آویز می کند. آقای معلم لطفن نمیر! آقای «بیداری» لطفن نخواب!" ... آنچه من گفته ام این که خبر باید منبع معتبر و جزییات داشته باشد.
پاسخ + 0 0 --
معلم ناامید 1395/09/11 - 07:32
من معلم چه شاغل چه بازنشسته معیشت و منزلت خوبی ندارم و بزرگان نظام هم میدادنند اما همت و ارادهای جمعی برا توجه ب معلمان یا کارگران نیست متاسفانه
اما نفرین بر سایتها و جریانهای سیاسی ک از خون وجان مردم بر داشت و تفسیر خود را جای دهند!
پاسخ + 0 0 --
معلم ناامید 1395/09/11 - 18:08
باسلام
اگه ممکنه برا کامنت های درون کامنت_پاسخها_هم مثبت منفی بذارید
پاسخ + +28 -3 --
معلم -8156/68686/23 - 22:14
علت فوت این بنده خدا هر چه باشه چیزی از واقعیت وضعیت اسف بار فرهنگیان با حقوق ناچیز شان کم نخواهد کرد

البته شاید شما از جایی دیگر دریافتی دارید و وضعیت اسف بار معلمان کشور رو نمی بینید یا نمی خواهید ببینید و البته انتظار چندانی از شما نمی رود چونکه از بدنه شاغل آموزش و پرورش سالها فاصله گرفته اید
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 03:32
اتفاقا موضوع این یادداشت علت فوت این بنده خدا و سوء استفاده بعضی جریانها از این موضوع است. در خصوص علت خودکشی دو روایت منتشر شده است. یکی روایت افراد خانواده و بستگان و دوستان آن مرحوم و دیگری شعر گونه های فاقد منبع از زبان افراد ناشناس که با جملاتی احساسی در گروه های تلگرامی معلمان از خودکشی مرحوم بیداری روایتی صنفی و احساسی و ارائه می دهند. روایت غالب در گروه های تلگرامی معلمی که در خدمت یک پروژه اعتراضی برنامه ریزی شده است ، در این جمله شعرگونه خلاصه می شود : "سیف الله «بی دار ی» از سرِ « نداری » خود را به «دار» آویخت." تا زمانی که روایت معتبرتری از علت مرگ مرحوم بیداری ارائه نشود . روایت افراد با نام و نشان خانواده نسبت به متن های شاعرانه و بی نام و فاقد جزییات کاربران تلگرام ارجحیت دارد.
پاسخ + 0 0 --
سلیمی ساعتلو 1395/09/11 - 13:58
پارسال هم تقریبا در همین زمان هایکی از همکاران در شهر ارومیه خودکشی کرد. همین شایعات درست شد. من یکی از دوستان نزدیک آن مرحوم را می شناختم. بنا به قول این دوست علت خودکشی اقسردگی ناشی از بیماری سخت فرزندشان بود.
از طرف دیگر باید به آقای عبدالهی گفت که نباید بر این رفتار معلمان زیاد خرده گرفت. در حق معلمان و مخصوصا بازنشستگان ظلم بسیار می شود. پاداششان بعد از 2 سال داده می شود که پول ارزشش را از دست داده است، حقوقشان کفاف زندگی را نمی دهد و صدایشان هم به جایی نمی رسد. این نوع اتفاقات محملی می شود تا شاید مسئولان صدایشان رابشنوند و تلنگری بخورند هرچند دور از ذهن نیست کسی نتواند در مقابل انبوه مشکلات دوام بیاورد و دست به خودکشی بزند.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 22:35
جناب سلیمی من هم وضعیت بازنشستگان را درک می کنم و اعتراض به کمی حقوق را حق بازنشسته ها می دانم اما اینکه مثلا پاداش بازنشستگان دیر داده شده و یا به آنها ظلم می شود ، جعل خبر و استفاده ابزاری از مرگ یک بازنشسته بیمار را توجیه نمی کند. ما حق نداریم از هر اتفاقی برای منافع خود ولو منافع مشروع استفاده کنیم. در اخلاق بحثی قدیمی هست که آیا هدف ،وسیله را توجیه می کند؟ پاسخ درست و اخلاقی این است که برای اهداف شریف باید از ابزار و وسیله شرافتمندانه استفاده کرد. ما حق نداریم برای احقاق حق خود (هدف شریف ) از ابزار ناشریف (دروغ و جعل خبر ) استفاده کنیم. چنین کاری در سیاست بسیار رایج است. اما ما معلم هستیم و یک معلم باید اخلاقی رفتار کند.
پاسخ + 0 0 --
ابوالفضل 1395/09/12 - 18:46
شیرزاد جان پولش بدن تا سواستفاده سیاسی نشه نادان ایا ندان پول مردم و در تنگنا بودن باعث روان پریشی نمیشه تا قرص استفاده کنه
ناحق که نخواسته
پاسخ + +19 -7 --
معلم ایلامی معلم -8156/68686/23 - 22:15
مردم ایلامی به لجاجت و سماجت و سرسختی معروف هستند حتی وقتی حق با آنها نیست
پاسخ + 0 0 --
علی 1395/09/11 - 08:21
در اداره ما یک نفر ایلامی هست ؛ آنقدر لجوج و یک دنده هست که خیلی ها نفرینش می کنند .
پاسخ + 0 0 --
سلیمی ساعتلو 1395/09/11 - 13:40
نگاه نژاد پرستانه صحیح نیست.
پاسخ + +24 -2 --
معلم -8156/68686/23 - 22:24
حالا مثلا شما میخای بفرمایید که وضع معلما توپه اصلا جناب شیرزاد این همه پیگیری و تجزیه و تحلیلتان برای اینه که بگید وضعیت مالی فرهنگا عالیه و اگر هم به علت حادثه ای اینجوری که هر علتی هم داشته باشه باعث تاسف هست' کسی بیاد و به حال معلما دل بسوزانه شما چرا بدتان میاد. بس کنید اقای شیرزاد ...
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 03:38
فرمایش شما را در اصطلاح روزنامه نگاری ، نیت خوانی می گویند. من نه گفته ام وضع معلمها توپه و نه گفته ام وضعیت مالی فرهنگیان عالیه. من گفته ام دو روایت از مرگ این عزیز وجود دارد . یکی روایت خواهر و یکی از دوستان آن مرحوم با ذکر جزییات و دیگری روایت شاعرانه گروه های تلگرامی که فاقد منبع معتبر و اطلاعات و جزییات دقیق است. عرض بنده این است که ادعای خانواده آن مرحوم به لحاظ خبری معتبر تر است. صمنا استفاده ابزاری برخی گروه ها از مرگ یک بازنشسته و بازی با آبروی یک خانواده ، عملی ضد اخلاقی است.
پاسخ + +26 -2 --
مهراب معلم -8156/68686/23 - 22:25
شما با خلط مبحث نمی توانید حقیقت وضعیت بد معیشت فرهنگیان را پنهان کنید معلمان نمی خواهند همانند پیمانکاران ساخت و ساز پول دار شوند بلکه معلمان یکصدا فرق را فریاد می زنند فرقی که به فقر و بی اعتباری معلمان انجامیده پول خوشبختی نمی آورد اما بی پول بدبختی می آورد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 03:44
من وضع معیشتی معلمان را پنهان نکرده ام. اولا به گفته خواهر آن مرحوم ، وی از تمکن مالی خوبی برخوردار بوده . ثانیا فرض کنیم یک دبیر بازنشسته از فقر و نداری خودکشی کرده است ؛ کدام بخش از این داستان به ارتقای منزلت معلمان شاغل و بازنشسته کمک می کند ؟ بازنشر این روایت فاقد سند چه نسبتی با ارتقای معیشت و منزلت معلمان دارد؟ خودکشی کردن ؟ فقر و نداری ؟ یاس و درماندگی ؟ افسردگی ؟... کدامیک از این چهار فاکتور ، منزلت معلم را در چشم اقشار دیگر و دانش آموزان و اولیا بالا می برد؟ از نمایش فقر معلم و پلاکاردهای "معلم گرسنه است" چه نتیجه ای حاصل شد که حالا از خودکشی یک بازنشسته حاصل شود؟ اینها خودزنی و معلم شکنی و کوچک کردن معلم است که توسط چپها در صفوف معلمان تبلیغ می شود.
پاسخ + +7 -11 --
محمد -8156/68686/23 - 22:52
"اعتبار و منزلت و مرجعیت و خلاصه احترام معلم در جامعه دست خود معلم است. معلم اگر درست کارش را انجام دهد ، اگر به دانش آموز و خانواده دانش آموز احترام بگذارد ، اگر در میان فامیل خودش عزت نفس داشته باشد و چشمش دنبال در آمد و دارایی دیگران دو دو نزند. اگر اطلاعات عمومی و اجتماعی خود را به روز کند ، اگر لباس تمیز بپوشد و کفش واکس زده به پا کند،اگر در مدرسه به خاطر نمره ارزشیابی و یا اضافه تدریس جلوی مدیر و ناظم خودش را کوچک نکند ، همه او را مرجع می دانند و منزلتش بالاترین منزلت ها است. منزلت چیزی نیست که با بخشنامه دولت یا وزیر به دست بیاید."
پاسخ + 0 0 --
کریمی علی 1395/09/11 - 08:23
شما معلم هستید ؟ در ایران زندگی می کنید ؟ به نظرم معلم نیستی
پاسخ + 0 0 --
علی معلم 1395/09/11 - 22:41
فقط یک معلم میتونه در مورد منزلت و معیشت خودش بگه نه غیر معلم!!!!
پاسخ + +18 -1 --
محمد -8156/68686/23 - 22:54
این آقا جواب منطق خود را نمی داند؟؟! لطفا بفرمایید یک معلم با آن شرایط ایده آلی که تعریف کردید چگونه با این حقوق کم از عهده مخارج تامین زندگی خود و خانواده برآید!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 03:53
اینها که گفتم و شما از قول من نقل کردی ، شرایط ایده آل نیست ،شرایط حداقلی برای افزایش منزلت معلم است. منزلت معلم دست خود معلم است. بالاخره معلم برهنه و بدون کفش به مدرسه نمی رود چه خوب است همان لباس مندرسش تمیز باشد و کفش کهنه اش را واکس بزند. اینکه معلم تملق گویی مدیر را نکند ربطی به وضع معیشتی او ندارد. دیده ایم که برخی معلمان که حقوقشان کمتر است عزت نفس بیشتری دارند. اینکه معلم چشمش دنبال در آمد و دارایی دیگران دو دو نزند و اطلاعات عمومی و اجتماعی خود را به روز کند چه ربطی به معیشت دارد. اینها بحث های منزلتی است. ضمنا معلم باید برای ارتقای معیشت خود تلاش کند . اگر احساس می کند حق او را خورده اند با شجاعت از حق خود دفاع کند.
پاسخ + +19 -2 --
محمد -8156/68686/23 - 22:55
یا شما از نظر مالی تامین هستید که درد معلمان را بچشید یا به احتمال زیاد ماموریت دارید که مرتب بر ضد معلمان مطلب بنویسید و در هر شرایطی معلمان را بکوبید.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 03:56
این مطلب در باره مرگ یک بازنشسته و دو روایت از مرگ او است. خانم صدیقه بیداری که خود نیز دبیر زیست شناسی با 29 سال سابقه کاری در شهر بهبهان است می گوید : "برادرم در اثر آشفتگی ذهنی ناشی از مصرف قرص های اعصاب مرتکب این عمل شد" یداالله صادق پور از همکاران بازنشسته و دوست قدیمی مرحوم بیداری نیز مرحوم را فردی خونگرم و اهل معاشرت معرفی و تصریح کرد: "مرحوم بیداری این اواخر وقتی اما نزد همکاران قرار می گرفت، حدود 5 دقیقه یا بیشتر زمان نیاز بود تا وی متوجه موقعیت مکانی خود شود." وی نیز علت خودکشی معلم بازنشسته را مصرف قرص های اعصاب دانست و خاطر نشان کرد: "این قرص ها نوعی روان پریشی در وی ایجاد کرده بود که در نهایت منجر به اقدام وی به خودکشی شد." این روایت به این دلیل معتبرتر است که راویان آن اسم و شناسنامه دارند. ضمنا هر دو فرهنگی هستند یکی شاغل و یکی بازنشسته . هر دو از نزدیک با متوفی ارتباط داشته اند . دلیلی ندارد که اینها دروغ بگویند اما افرادناشناسی که متن های شاعرانه و ایدئولوژیک و بدون جزییات می نویسند ، حرفشان راست باشد.
پاسخ + +11 -21 --
شهرام شهبازی -8156/68686/23 - 23:13
بدون شک اگه در جامعه بزرگ معلمان 10 نفر تاکید میکنم 10 نفر اهل قلم وباسواد و آگاه به مسائل وحواشی آموزش و پرورش وجود داشته باشه یکی از آن ها و بدون شک گل سرسبد آن ها شیرزاد عبدالهی است.
متاسفانه همواره شاهد تخریب ایشان که بسیار هدفمند و برنامه ریزی شده از سوی عده ای پوپولیست ومارکسیست بوده و هستیم.
ایشان مردی آزاد اندیش، اهل قلم با سواد وآگاه است و باج به عده ای معلوم الحال که برای نیل به مقاصد سیاسی خود احساسات معلمان ر بازیچه قرار داده اند نمی دهد.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 04:07
ممنونم جناب شهبازی البته شما لطف دارید اما من خودم را لایق تعریف های شما نمی دانم. یکی از اشکالات برخی همکاران از جمله عزیزان پرخاشگر این است که گز نکرده پاره می کنند. یعنی به جای اینکه یک نوشته را با دقت بخوانند و آن را نقد یا رد کنند. با خواندن دوسه کلمه یا جمله که با تصورات آنها ناساز است خونشان به جوش می آید و از سر عصبانیت و برای کم کردن روی نویسنده حرفهای درشت و متلک و ناسزا می گویند. من اصلا از این درشت گویی های پرخاشگرانه ناراحت نمی شوم وقتی این بازخورد را می بینم عزمم جزم می شود که کار درستی انجام می دهم و آن ترویج تفکر علمی و منطقی است. فقط دلم می سوزد که بر سر آموزش و پرورش ما چه آمده است که بخشی از معلمان چنین کم طاقت و عصبی و بدزبان هستند. نگرانی من این است که عده ای خارج از آموزش و پرورش این کامنتها را معرف قشر فرهیخته فرهنگیان بدانند.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/09/11 - 07:40
دلت خوشه ها
پاسخ + 0 0 --
کریم علی 1395/09/11 - 08:24
عزیر دل برادر، ایلامی هستی یا دوست شیرزاد ؟
پاسخ + 0 0 --
...... 1395/09/11 - 09:32
احتمالا این خود شيرزاده که به اسم شهبازی کامنت گذاشته.خخخخخ.شایدم مثل شیرزاد منبع درآمد دیگه ای داره و به اصطلاح سرخوشه وگرنه هیچ کدوم از معلما به چرندیات عبداللهی اهمیت نمیدن.برو عمو دلت خوشه ما پول داشته باشیم به زندگی نکبت بار خودمون خاتمه میدیم ما رو چه به سیاست!!!بنده با رتبه زیر 1000دبیری قبول شدم و دوستم با رتبه 15000 پرستاري،حالا اون چند برابر من دریافتی داره اینکه من بگم بی عدالتی جامعه ایران و مخصوصا فرهنگیان رو نابود کرده،آیا من از سر سیاست حرف میزنم.بدا به حال ما که افرادی چون شيرزاد و... و.. از بدنه خود آ.پ ما رو به نابودی کشوندن.و تعداد این افراد مخرب معلمان کم نیست متاسفانه....
پاسخ + 0 0 --
علی 1395/09/11 - 10:42
نون به نرخ روز نخور آقا شهرام
پاسخ + 0 0 --
صدای معلم 1395/09/11 - 11:17
سلام
دوست عزیز
......

شناسه آقای شهبازی با آقای عبداللهی متفاوت است !

افرادی که با یک شناسه یا آی پی به اسامی مختلف نظر می گذارند در مقابل آن درج می شود .

پایدار باشید .
پاسخ + +18 -1 --
فرهنگی -8156/68686/23 - 23:16
ما معلمان زحمتکش پول دوست نیستم اقای شیرزاد
ما میگیم کم دروغ بگین کم اختلاس کنید عدالت را رعایت کنید
باز نشسته را وزیر آ.پ نکنید
کار را به کاردان بسپرید
مدارس دولتی که سرمایه های کشور دران دارند تحصیل میکنند بدون امکان هستند!!!
مطالبات فرهنگیان را بپردازید!!!
پاداش بازنشستگان عزیز چی شد ؟ نوش دارو بعد از مرگ سهراب
ما عدالت میخواهیم چرا رو حقایق سرپوش میذارین!!!
الان کل حقوق 26 سال بنده را حساب کنید میشه
قوقش. 400 میلیون
که حقوق ی ماه اون نجومی بگیرا میشه!!!
اصلا معلوم نشد دولت به اصطلاح امید چه بر خوردی کرد!!
گذاشت ابها از اسیاب بیفتد ولی ما هرگز فراموش نمیکنیم!!!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 04:12
من با بیشتر فرمایشات شما موافقم ولی اصلا فرمایشات گهربار شما ربطی به نوشته من ندارد . بحث این یادداشت در باره مرگ یک معلم بهبهانی است. دو روایت از مرگ او منتشر شده یکی روایت خانواده مرحوم و دیگری روایت گروه های تلگرامی که فاقد سند و منبع و جزییات است. در روایت گروه تلگرامی کانون صنفی اصول خبر نویسی از جمله نقل خبر از "منبع معتبر" رعایت نشده است. نکته مهم تر اینکه روایت این گروه تلگرامی "جزییات" ندارد و صرفا مشتی جملات تهییج کننده و شاعرانه است که احساسات مخاطب را نشانه گرفته است. درج چنین مطالبی نشان می دهد که گردانندگان این گروه ها اعتقادی به "فرهیخته" بودن بودن معلمان ندارند و عنوان فرهیخته که اغلب دنبال نام معلم می آورند، نوعی تعارف برای جا انداختن شایعه به جای خبر است. سایت ها و گروه هایی که شایعه را جانشین خبر می کنند به جای شعور مخاطب ، عواطف و احساسات او را نشانه می گیرند.
پاسخ + +11 -1 --
جلیل -8156/68686/23 - 23:21
خدا رحمتش کنه و بیامرزدش علت خودکشی یا به دلیل مسائل مالی یا به دلیل فشار روانی ناشی از مصرف قرص است البته اینکه کدام احتمالی درست است معلوم نیست چون ممکن است به خانواده این مرحوم فشار اورده و با توصیه شده که دلیل خودکسی را فشارروحی ناشی از مصرف قرص عنوان کنند چون بعد از مصاحبه خانواده این معلم فقید بلافاصله این خبر در کانال رسمی اموزش و پرورش منتشر گردید
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 06:54
خدا رفتگان شما را هم بیامرزد. البته چون شما از مدیران آموزش و پرورش دوره حاجی بابایی بوده ای این فوت و فن ها مثل تهدید خانواده ها را لابد می شناسی . شاید هم در این زمینه تجربه عملی داری . اما مساله این است که براساس حدس و گمان و تحلیل و تفسیر نمی شود خبر ساخت . خبر باید منبع معتبر داشته باشد و علاوه بر آن خبر باید جزییات منطقی داشته باشد. خبری که خانواده داده اند هم منبع معتبر دارد(دونفر فرهنگی با نام و نا خانوادگی و نسبت با متوفی) و هم جزییات قابل راستی آزمایی دارد از جمله دو هفته بستری بودن متهم در بخش اعصاب و روان بیمارستان بهبهان. اما خبرهایی که در کانال تلگرامی کانون آمده قطعات ادبی و شعرگونه های تهییجی بدون منبع و بدون جزییات است. در مورد فشار بر خانواده هم تاکنون خبر مستندی منتشر نشده است. پیشنهاد می کنم از طریق مدیران خوزستان در دوره حاجی بابایی ته و توی قضیه را در بیاور و نقش حسن روحانی را در قتل این بازنشسته افشا و اثبات کن که اگر احمدی نژادالان رییس جمهور بود آقای بیداری خودکشی نمی کرد.
پاسخ + +8 -1 --
جلیل -8156/68686/23 - 23:23
دلیل اینکه جناب شیرزاد دیگر پاسخ کامنتها را نمی دهد چیست ؟ چه اتفاقی افتاد که یکدفعه این تصمیم از طرف ایشان اتخاد گردید و تغییر رویه دادند ؟
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 07:06
ممنونم که دلت برای من تنگ شده است. اتفاق خاصی نیفتاد . تصمیم یکدفعه ای هم نبود. من فقط به احترام خوانندگان پستهایم ، به کامنتها جواب می دهم بخصوص در مواردی که بحث جنبه تربیتی داشته باشد و به ویژگی های حرفه ای معلمان مرتبط باشد.الزامی برای این کار وجود ندارد. رویه ای ثابتی هم نیست کاملا سلیقه ای و دلبخواهی و تابع وقت و علاقه شخصی من است. جای شما یادم نیست سبز بود یا خالی که چند روز پیش به کامنتهای زیر پست "یاد محسن خشخاشی دبیر بروجردی گرامی باد" جواب دادم. یادآوری کردم که آمارتان کامل باشد.
پاسخ + 0 0 --
مهدی 1395/09/11 - 08:18
شاید وقت ندارند
پاسخ + 0 0 --
فردی علی 1395/09/11 - 08:38
بهتر که جواب نمی دهد
پاسخ + 0 0 --
...... 1395/09/11 - 09:52
چونکه حرف حساب جواب نداره برادر من.بیاد چی بگه وقتی همه حرف حساب شده و سنجیده میزنن.
پاسخ + +6 0 --
عارف 1395/09/11 - 00:33
شاید اگر مرحوم مثل بعضی از بازنشستگان دیگر ادارات مثلاً حقوق 6میلیونی تومانی داشت داروها اینقدر عوارض منفی نمی داد و یا از فکر خود کشی منصرف می شدند.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 22:42
ممکن است نظر شما درست باشد اما همه خودکشی ها به خاطر فقر نیست. بسیاری از افراد ثروتمند و مرفه هم خودکشی می کنند. خواهر متوفی گفته است که آن مرحوم از تمکن مالی برخوردار بوده و علت خودکشی او فقر و نداری نبوده . او دوهفته در بخش اعصاب و روان بستری بوده و داروی اعصاب مصرف می کرده . بحث اینجا در مورد نحوه اطلاع رسانی و استفاده ابزاری از مرگ یک انسان است. خبر باید منبع معتبر داشته باشد و جزییات خبر منطقی باشد. روایت گروه های تلگرامی فاقد منبع معتبر و جزییات است.
پاسخ + 0 0 --
عارف 1395/09/12 - 18:09
با سلام جناب شیرزاد درست فرمودید که خودکشی در افراد ثروتمند هم است. البته این پدیده بین فقرا بیشتر دیده شده و در خیلی از مواقع فقر خود عامل اصلی و یا زمینه ساز خود کشی بوده است. در مورد مرحوم هم فرمودید فقیر نبوده است.
پاسخ + +3 0 --
کلانتریان 1395/09/11 - 00:53
اقای عبدالهی ممنون از تحلیلتان
گفته ای گروه تلگرامی وابسته به کانون نوشت این گونه منبع دادن از طرف شما حکایت مارملای روستا و مار معلم است گروه تلگرامی که نمی نویسد درگروه هرکس می تواند بنویسد وبه اشتراک بزارد غرص ورزی تا کجا.
شما روایت روابط عمومی وزارت را زیرکانه در کانال نگاه روایت درست اعلام کردی در حالی که آن خبربه دلایل نختلف یک شاهکار از بیسوادی روابط عمومی وزارت است چون در ان خبر تلاش شده به نقلاز استان اطلاعاتی به مخاطبان داده شود اما مشخص نیست مصاحبه با چه کسانی و توسط چه رسانه هایی بوده است .
در ان خبر ازتفقد و تسلیت وزیر گفته شده اما معلوم نیست اینتسدیت توسط چه کسی بو ده است
من باشما درپرهیز ازقهرمان سازی وآسمان به ریسمان بافتن موافقم اما به. جای نقد یک کامنت ر یک کانال بهتر بود خبررسمی وروایت پر از غلط وغلوط روابطعمومی را نقد می کردید
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 22:52
استناد من به خبر ایرنا خبرگزاری جمهوری اسلامی بود و نه کانال نگاه . در کانال تلگرام کانون صنفی خواننده و عضو گروه نمی تواند کامنت به اشتراک بگذارد. در کانالها فقط ادمین می تواندمطلب بگذارد. می توانی مراجعه و امتحان کنی . من صرفا به حرفهای خانم صدیقه بیداری و دوست بازنشسته آن مرحوم یعنی یدالله صادق پور استناد کرده ام و گفته ام تا زمانی که روایت معتبر دیگری از دلایل مرگ او اعلام نشود روایت خانواده آن مرحوم معتبر است. گزارش کانال کانون نه منبع دارد و نه جزییات . فقط متن های شاعرانه برای تحریک احساسات خوانندگان است. در گزارش های تلگرامی اصول خبر نویسی رعایت نشده است. تاکید اصلی من همین است که اجازه ندهیم به جای خبر شایعه به ما تحویل دهند.
پاسخ + +4 0 --
احمد 1395/09/11 - 01:20
جناب شیرزاد با سلام؛
اولا- همچون جناب آقایان "پورسلیمان"، "شهسوار زاده" و..
شجاعت به خرج بده و جواب کامنت ها را بده..!
ثانیا- مگر شما افسر اداره آگاهی و یا روانکاو هستی و تحقیق
کردی که علت خودکشی مرحوم را کشف کرده باشی!
ثالثا-از شما سوالی دارم؟ آیا شما رسانه ها را به دو گروه
راستگو و دروغگو تقسیم می کنید؟
آنها که مطابق میل شما قلم می فرسایند، راستگو و آنها که
مطابق میل شما سخن نمی گویند، دروغ گویند!
رابعا- معلم هم مثل تمام انسان هاست! نه ابر انسانست، نه
روبات! او هم ممکن است دست به خودکشی بزند که البته
کاری نکوهیده است!
خامسا- من هم مثل شما نظریه پردازی می نمایم:
شاید دلیل خودکشی مرحوم ناشی از فشارها، آلام و نابرابری هایی
بوده که در طول دوران معلمی به جسم و روح ایشان وارد
شده است! "الله اعلم"
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 23:04
با سلام خدمت شما
1- جواب کامنتها احترام به خواننده است. هر موقع وقت کنم اینکار را با کمال میل انجام می دهم .
2- من کشفی نکرده ام ! گفته ام روایت خانواده مرحوم چون منبع و جزییات دارد معتبرتر از متن های شاعرانه بدون نام و منبع است. خبر باید منبع معتبر و جزییات داشته باشد.
3- نه ! این تقسیم بندی درست نیست. عرض بنده این است که خبر باید منبع معتبر داشته باشد و اگر نداشته باشد باور نکنیم.
4- با فرمایش شما در بند رابعا کاملا موافقم.
5- نظر شما تفسیر واقعه است ومحترم است. هرکس می تواند تفسیر خودش را بنویسد . اما تفسیر واقعه با خبر یکی نیست. ضمنا من نظریه پردازی نکرده ام . فقط گفته ام روایت خانواده مرحوم بیدار چون منبع دارد و گوینده اسم و مشخصات دارد و دارای جزییات است معتبر تر از روایت های شاعرانه برخی کانال های تلگرامی است.
پاسخ + +6 0 --
ناشناس 1395/09/11 - 02:00
ان اقای محترمی که فرموده اعتبار معلم به خودش بستگی داره کفش واکس زده بپوشه ان اقا حتما بازنشسته نیست حقوق نجومی میگیرند حتما ننگ به جامعه ای که معلمش با مدرک لیسانس باسی سال کار خودکشی کند و اقای احمدی نژاد پول صندوق ذخیره فرهنگیان را بالا بکشد و برای اقازاده هایش پورشه وارد کند واقعا که هر چه میکشیم زیر سر احمدی نژادهاست خجالت نکش بیا دوباره کاندید شو سال نودوشش چرا نمیای چه مملکتی بهتر از ایران وجود دارد که بتونی دزدی کنی نازنین بعد ما معلمها ی بازنشسته از فشار زندگی ومستاجری خودکشی کنیم دنیای دیگری در وجود دارد برای گرفتن حق نازنین احمدی نژاد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 23:11
این کامنت نمونه ای از اغتشاش ذهنی نویسنده است. مگر قیمت خرید یک قوطی واکس و یک فرچه چقدر است که نیاز به حقوق نجومی داشته باشد ؟ من آمار ندارم ولی روزانه در دنیا ده ها و شاید صدها نفر خودکشی می کنند . در ژاپن آمار خودکشی بسیار بالا است درحالی که ژاپن یک کشور مرفه است. خودکشی دلایل مختلف دارد. ضمنا هرکس فقیر باشد خودش را نمی کشد. صندوق ذخیره چه ربطی به احمدی نژاد دارد؟به نظرم این کامنت هشدار دهنده است و نزدیکان شما باید مراقب شما باشند که خدای نخواسته آسیبی به خودت نرسانی .
پاسخ + +7 -1 --
معلم خسته 1395/09/11 - 04:40
درد معلم بی دواست ما دچار مرگ تدریجی هستیم خود کشی واسه چی اقای شیرزاد قصه ما به هر دری می کوبه تا ثابت کنه این دولت ضد اعتدال ناامیدی خوبه خوب مبارکت باشه اقایون نجومی بگیر مدتی است که برای درپوش گذاشتن رو این همه بد بختی ودرماندگی ما می فرمایند معلمان ترکیه نون ندارند بخورند درحا لیکه بودجه ا پ اونا 26 برابر ایران است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 23:18
کی گفته معلمان ترکیه نان ندارند بخورند ؟ منبع این خبر که بودجه آموزش و پرورش ترکیه 26 برابر ایران است را لطفا بنویسید و لینک بدهیدتا هه مطلع شوند . اینکه بگوییم در خبر نویسی باید منبع خبر معتبر باشد و جزییات خبر روش چه ربطی به دولت اعتدال دارد؟ معلم باید افکار روشن و منظم داشته باشد و بتواند فکر و نظر خود را به صورت روشن بنویسد. حالا از اینها گذشته این حرفهای شما چه ربطی به این مقاله دارد. در اینجا بحث بر سر خبرنویسی است و اینکه خبر باید منبع معتبر داشته باشد و اگر شما خبری را اعلام می کنی منبع آن را حتما ذکر کنی تا فرق آن با شایعه معلوم شود.
پاسخ + +4 -7 --
رضایی 1395/09/11 - 07:15
عالی بود
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 08:56
ممنون از شما
پاسخ + +14 -1 --
ناشناس 1395/09/11 - 07:38
بس کن آقای شیرزاد یه هفته هست مریضم از سر نداری نمی تونم برم دکتر ، چون حقوقم دو سه روز اول تموم شد
‌اگر معلمی هم وضع مالی خوبی داشته باشه از شغل معلمی نیست
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/11 - 23:56
متاسفم و آرزوی شفای عاجل شما را دارم. اما بحث یادداشت من چیز دیگری است. یک معلم خودکشی کرده . خانواده اش جزییاتی از دلایل خودکشی او را ارائه داده اند. آنها می گویند خودکشی آن مرحوم به دلیل مشکلات روانی بوده است. اما افرادی بدون نام و بدون منبع معتبر و بدون فکت و بر اساس تصور خود می گویند آن مرحوم به دلیل نداری و فقر خودکشی کرده است. عرض بنده این است که روایت خانواده معتبرتر است چون منبع معتبر دارد. دو دبیر آموزش و پرورش این روایت را تایید کرده اند، اما روایت مرگ به دلیل نداری ، منبع ندارد. هیچ فردی با اسم و اسم خانوادگی آن را تایید نکرده بنابراین مستند نیست. حالا اگر خبر جدیدی با منبع و با جزییات منتشر شود که مرحوم به دلیل فقر خودکشی کرده است می توان آن را پذیرفت. ما معلمان باید فرق بین شایعه و خبر را بدانیم.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 09:08
دوست عزیز ....... تعداد کارکنان آموزش و پرورش 970 هزار نفر است که در 31 استان کشور و حدود 750 منطقه آموزش و پرورش پراکنده اند. مشاهدات شخصی شما را نمی شود به جامعه معلمی کشور تعمیم داد. اکثریت یعنی نصف بعلاوه یک و اکثریت معلمان یعنی 485 هزار نفر بعلاه یک نفر . شما حتما لیسانس یا فوق لیسانس هستی ولازم نیست که من به شما بگویم که این فرمایش شما که : " با علم و اطلاع کامل میگم برای دانستن این موضوع احتیاج به مطالعات میدانی نیست." فاقد وجاهت علمی است. من منکر مشاهدات شما نیستم. شما راست می گویی اما تجربه شما را در یک اداره بیمه یا درمانگاه نمی شود به 970 هزار معلم تعمیم داد. در مسایل اجتماعی نمی شود گُتره ای نظر داد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/09/13 - 23:24
بنده که منظور شما رو از این آمار نفهمیدم اما همکاران قضاوت کنند همکاری هست که از پول معلمی ، احتیاجات روز مره اش تمام و کمال بر طرف شده باشه ، حالا ثروتمند شدن پیش کش؟!!!!
پاسخ + +8 -1 --
...... 1395/09/11 - 09:46
اصلا فرض کنیم ایشون بر اثر مصرف قرص اعصاب دست به خودکشی زده.پس قبول دارید که شغل معلمی اعصاب آدم رو به هم می ریزه و جزو مشاغل سخت حساب میشه؟ چرا اکثر معلمان قرص اعصاب مصرف میکنن؟ چرا معلمان به انواع امراض دچار میشن؟ فکر نمی کنید یکی از علت هاش سختی کار و درآمد بسیار پایین تر از خط فقر و اجبار به شغل دوم و سوم هست؟ التماس تفکر.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 00:07
من نمی دانم که اکثر معلمان قرص اعصاب مصرف می کنند یا نه ؟ اگر شما چنین ادعایی دارید باید بفرمایید بر اساس کدام تحقیق به چنین نتیجه ای رسیده ای و یا منبع شما برای این ادعا چیست؟ به نظر من هم معلمی کار سختی است و نیاز به دانش و مهارت و علاقه دارد و هرکسی توانایی کار معلمی را ندارد. اما دوست عزیز شما که التماس تفکر برای دیگران دارید یک لحظه فکر کرده ای که فرمایشات گهربار شما چه ربطی به نوشته من دارد؟ عرض بنده این است که خبر باید منبع معتبر داشته باشد و شایعه را جای خبر استفاده نکنیم. مخصوصا معلم باید در این مورد سختگیر باشد چون ممکن است اطلاعات غلط را به صدها دانش آموز منتقل کند. حضرتعالی در همین دوسه خط یک ادعای غیر مستند و بدون دلیل مطرح کرده و گفته ای اکثر معلمها قرص اعصاب مصرف می کنند. این البته تصور و خیال شماست اما اگر بنده و شما در فضای عمومی ادعایی بکنیم باید سند و منبع آن را ارائه دهیم.
پاسخ + 0 0 --
...... 1395/09/12 - 00:34
جناب شیرزاد اگه بنده ادعا دارم اکثر معلم ها و مخصوصا بازنشسته ها به امراض عصبی و روحی و جسمی دچار هستن با علم و اطلاع کامل میگم برای دانستن این موضوع احتیاج به مطالعات میدانی نیست کافیه یه سر به قسمت بیمه ادارات بزنين متوجه ميشين چقدر مراجعه برای گرفتن فیش صورتحساب دوا و درمان و مبلغ بیمه و ... هست که خداروشکر چند ماهه دیگه پرداخت نميشه!!!!همچنین درمانگاههای درپیتی که آ.پ با اونها قرار داد داره از بس مراجعه فرهنگیان زیاده دیگه روی خوش به معلما نشون نمیدن.مردم از سر خوشی که نمیرن دکتر، حتما مشکلی دارن!!!این شما هستین که مثل کبک سرتون رو تو برف کردین و با حدس و گماني که از ذهن خودتون سرچشمه گرفته حرف ميزنین.شما اصلا واقعیات جامعه فرهنگی رو نميبينين احتمالا شما اصلا تو ايران زندگی نميکنين.منبع خبرهاتون هم مثل منابع رسانه میلی!!! ایرانه.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 11:40
دوست عزیز ....... تعداد کارکنان آموزش و پرورش 970 هزار نفر است که در 31 استان کشور و حدود 750 منطقه آموزش و پرورش پراکنده اند. مشاهدات شخصی شما را نمی شود به جامعه معلمی کشور تعمیم داد. اکثریت یعنی نصف بعلاوه یک و اکثریت معلمان یعنی 485 هزار نفر بعلاه یک نفر . شما حتما لیسانس یا فوق لیسانس هستی ولازم نیست که من به شما بگویم که این فرمایش شما که : " با علم و اطلاع کامل میگم برای دانستن این موضوع احتیاج به مطالعات میدانی نیست." فاقد وجاهت علمی است. من منکر مشاهدات شما نیستم. شما راست می گویی اما تجربه شما را در یک اداره بیمه یا درمانگاه نمی شود به 970 هزار معلم تعمیم داد. در مسایل اجتماعی نمی شود گُتره ای نظر داد.
پاسخ + +10 -1 --
ابوالفتحی 1395/09/11 - 11:04
معلوم نیست شما چطور معلمی هستی که به سایر معلمان و سازمان خود خیانت می کنی
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 00:11
خدا را شکر معنای خیانت را هم از زبان شما شنیدیم: خیانت یعنی دعوت به اینکه به جای خبر شایعه پخش نکنیم . خیانت یعنی اینکه بگوییم خبری را بپذیریم که منبع معتبر و شناخته شده دارد و تصور و تحلیل خود را به جای خبر منتشر نکنیم!
پاسخ + +9 -2 --
دالوند ابوالفتحی 1395/09/11 - 11:04
شما معلوم است از ان دسته افرادی هستی که تمام 30سال سابقه خود را در اداره (مثل ارزشیابی و حراست )بودی که فقط کارشان اهانت به معلمین مظلوم و ستمدیده است


و فقط فقط حقوق توهین به معلمان را می گیرند
پاسخ + 0 0 --
احمد 1395/09/11 - 12:50
گل گفتی دالوند جون.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 00:19
آفرین آقای دالوند ! احتمالا در مورد دانش آموزانت هم چنین قضاوت می کنی ! تمام سعی من در این نوشته این بود که بگویم بر اساس تصور و خیال خود خبر سازی نکنیم. همین کاری که شما مرتکب شده ای . خدمت شما عرض کنم که اولا کار حراست و ارزشیابی "فقط اهانت به معلمان" نیست. در میان حراستی ها وکارکنان ارزشیابی هم افرادی هستند که از جایگاه خود سوء استفاده می کنند همچنان که در میان معلمان هم افراد خشن و بدزبان و از زیرکار دررو و بیسواد وجود دارد. همه معلمان هم مظلوم نیستند معلمانی که بچه ها را کتک می زنند ظالمند. ضمنا جهت اطلاع شما عرض می کنم بنده در طول خدمتم یک روز هم در اداره خدمت نکرده ام و از اول تا آخر در کلاس درس کار کرده ام. وقتی ما به جای تعقل و تفکر بر اساس احساسات نظر می دهیم دچار خطاهای فاحش می شویم.
پاسخ + +3 -8 --
م.رسول 1395/09/11 - 11:54
یکی از دوستان مرقوم کرده اند مردم ایلامی به لجاجت و سماجت و سرسختی معروف هستند حتی وقتی حق با آنها نیست، آقای شیرزاد من در نوشته های شما به عینه می بینم که لجوج نیستید ولی سمج و سرسختید و این که معمولا حق با شماست من معلمان زیادی از ابتدایی تا عالی داشته ام ولی کمتر کسی از ایشان را به باسوادی و ملایی شما دیدم شما معلم من هستید بخصوص در سواد رسانه ای و تحلیل های منطقی ... باز می گویم لطفا کوتاه نیایید و بنویسید کسانی هستند که برای نوشته های ارزشمند شما ارزش قائلند و ساعت ها روی آن بحث می کنند پاینده باشید
پاسخ + 0 0 --
...... 1395/09/11 - 12:47
البته که افرادی مثل شما از تحلیل منطقی!!!!! ايشون نفع میبرید.خیلی ها نفع میبرن.خیلیییییییی ها.پس جناب شیرزاد بنویس....
پاسخ + +3 -4 --
سینا سلیمی 1395/09/11 - 12:00
نظر جناب شیرزاد در مورد منزلت معلمی را کاملا قبول دارم . منزلت و احترام چیزی نیست که با پول یا بخشنامه یا ...... به دست آید ، منزلت و شأن فقط و فقط وابسته به رفتار انسانهاست . اصولا منزلت واحترامی را که با پول و بخشنامه بدست آید نمیتوان خیلی جدی گرفت
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 02:13
نظر بنده هم همین است. درود بر شما .
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/09/12 - 07:46
سلام من هم قبول دارم منزلت چیزی نیست که با پول به دست آید اما زمینه ساز ایجاد منزلت بی شک پول است زیرا اگر بخواهید لباس مناسب بپوشید با پول بدهید کفش مناسب بخرید یا باید کار دوم داشته باشید که برای هموار کردن منزلت معلمی پول خرج کنید و مرتب و آراسته به سر کار اول!!! بروید یا اینکه باکفش و لباس و آراستگی خدا حافظی کنی زیرا پول معلمی شکمت را نیز سیر نمی کند
پاسخ + +3 -3 --
فریبرز 1395/09/11 - 12:40
با سلام و عرض ادب
همکاران محترم ما معلم هستیم و حتی با وجود وضعیت فعلی مان هنوز الگوی بسیاری از افراد جامعه.
درست نیست یک نفر یا یک گروه از خودمان را با لقب خیانتکار یا چنین القابی خطاب کنیم. جناب عبدالهی تحلیل خودشان را از مسایل دارند و بیان میکنند. الزامی به قبول این تحلیل از سوی ما وجود ندارد. ضمن این که اگر قرار است پاسخی داده شود باید به نوشته باشد نه به شخص. ما اگر توان. پاسخ با تحلیل داریم پاسخ دهیم و کامنت بگذاریم. اگر نداریم با کامنت های ناشایسته نه منزلت خودمان را پایین بیاوریم و نه زخمی بر دل کسی بگذاریم. مراقب باشیم احساسی نظر ندهیم
با احترام فراوان به همه همکاران عزیز
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 02:32
جناب فریبرز من این حرفها را در مورد خودم جدی نمی گیرم و ناراحت نمی شوم. نکته این است که فرمایشات پرخاشگرانه دوستان اصلا ربطی به نوشته های من ندارد. دوستان دلشان از جای دیگری پر است . اینجا محلی برای خالی کردن احساسات منفی آنها است.دیواری هم از دیوار من کوتاه تر پیدا نکرده اند. در گفتگو و بحث باید موضوع چهارچوب داشته باشد. مثلا وقتی من در مورد مشخصات خبر معتبر تعریفی ارائه داده و بر آن اساس می گویم روایت خانواده مرحوم بیداری در مورد علت خودکشی ، معتبرتر است. دوستان یا باید تعریف مرا نقد کنند و تعریف خودشان را بنویسند یا مثلا بگویند که خبر کانال کانون صنفی در مورد مرگ این عزیز به این دلایل معتبرتر است. برخی کامنتها متلک و دشنام و توهین به نویسنده است. برخی هم حرفهای درستی است اما به کلی خارج از متن نوشته من است. این جور کامنتها را معمولا زیر رده بندی اسپم طبقه بندی می کنند .
پاسخ + 0 0 --
احمد 1395/09/12 - 10:53
فریبرز جان؛
ما اگه نخواهیم الگو باشیم!
چه کسی رو باید ببینیم؟
پاسخ + +5 0 --
ناشناس 1395/09/11 - 12:41
تنها واقعیت مرگ این مرحوم است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 02:33
بله متاسفانه تنها واقعیت همین است.
پاسخ + +10 0 --
کاظمیان دربندی 1395/09/11 - 13:08
بنا به اقتضای شغل دومم در مجالس شهرمان حضور همیشگی دارم!!! همشهری دارم با دیپلم وارد بانک مسکن شده و 8 سال از بنده کوچکتر است الان شده رییس بانکو 4 نفر کارمند دارد. وقتی وارد مجالس مذکور می شود بالای مجلس جایش میدهند ولی مدیران مدارسی که دارای 30 نفر پرسنل و دارای مدرک دکتری و ارشدٰ کسی به آنها محلی نمی گذاردو همیشه جایشان در ذیل مجلس است که با دیدن این مناظر دلم خون می شود حال شما معلم را به واکس زدن کفشهایش تشویق میکنید تا شان اجتماعیش بالا رود؟؟! این
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 02:46
واکس زدن کفش ، پوشیدن لباس تمیز و سر و وضع مرتب تنها یکی از عوامل منزلت معلم است. رفتار حرفه ای معلم ، عزت نفس ، سواد ، احترام به دانش آموز و اولیا از عوامل دیگر بالارفتن منزلت معلم است. مشاهدات شما را نمی شود به همه مجالس و مجامع و محافل تعمیم داد. معلمی شغل آبرومندی است. من نمی دانم آن مجلسی که شما توصیف کرده اید چگونه مجلسی است و فرهنگیان به چه دلیل در چنین مجلسی حاضر می شوند. من اگر جای آنها بودم در آن مجلس حاضر نمی شدم. به هر حال ما شغل معلمی را انتخاب کرده ایم و دایما نباید خودمان را با کارمند بانک مقایسه کنیم. اگر واقعا کسی از معلم بودن خود خجالت می کشد بهتر است از این شغل خارج شود. اینکه 30 سال ما کاری را انجام دهیم که آن را نمی پسندیم رنج آور است. انسان فقط یکبار فرصت زندگی در این دنیا را دارد. به نظرم اگر کسی که از معلم شدن پشیمان است امکانی برای خروج از شغل معلمی ندارد باید به جنبه های مثبت این شغل فکر کند و بی خودی با مقایسه با دیگران، به خود و خانواده اش آزار نرساند
پاسخ + 0 0 --
کاظمیان دربندی 1395/09/12 - 10:45
آقای شیرزاد معلمین محترم در مجالس ختم هم شرکت نکنند؟!!! چرا شغل معلمین را با بانکی دیپلمه مقایسه نکنیم؟ مگر پایین تر از آنهاییم؟ تو را چه می شود؟!!!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 11:54
برخی معلمان وضع کارمندان بانک را با چنان حسرتی مطرح می کنند که انگار کعبه آمال آنها تحویلدار شدن و حتی مستخدم بانک شدن است. معلوم نیست که این دو ستان چرا معلم شده اند؟ این مقایسه ها که در کامنت شما هم بود نشانه خودکمتر بینی است. انسان باید عزت نفس داشته باشد و خود را حقیر و کوچک تصور نکند. حضرتعالی چنان از کارمند دیپلمه بانک مسکن سخن گفته ای که نشان می دهد چقدر خود را در مقابل او کوچک می پنداری . این نشانه ضعف شخصیت شما است اما نشانه بزرگی کارمند بانک نیست. ضمن روایت شما مخدوش است بانک کارمند کمتر از لیسانس استخدام نمی کند و اگر کارمندی با دیپلم در گذشته استخدام شده حتما لیسانس گرفته و گرنه رییس شعبه نمی شد.شرط رییس شعبه شدن داشتن لیسانس است. شما برای خرد کردن و کوچک نسان دادن معلم واقعیت را تحریف کرده ای . کل داستان شما احتمالا ساختگی است.
پاسخ + 0 0 --
کاظمیان دربندی 1395/09/12 - 12:26
ضمن تشکر از آقای عبداللهی حاضرم گفته های خود را بنحوی که شما صلاح میدانید ثابت کنم.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 13:17
جناب کاظمیان راستی آزمایی فرمایش شما خیلی مشکل نیست. نام شهرستان وشعبه بانک و رییس دیپلمه و شماره تلفن او را بنویسید. ضمنا در مورد آن جلسه توضیح دهید آن جلسه برای چه موضوعی و در کجا و چه تاریخی برگزار شد؟ نام چند نفر از دکترها و ارشدها و مدیران مدارس که در آن جلسه ذیل مجلس رانده شدند را با مشخصات کامل اعلام فرمایید. نام و سمت افرادی که درصدر مجلس نشستند را بفرمایید. خودتان را هم کامل تر معرفی کنید . در آموزش و پرورش چه سمتی دارید و شغل دوم شما چیست؟ اینها تجسس نیست همه این موارد را خود شما مطرح کرده اید. حالا باید ببینیم چه مقدارش راست است و آیا افراد دیگر هم فرمایش شما را تایید می کنند؟
پاسخ + +4 0 --
ناشناس 1395/09/11 - 13:44
دولت ومخصوصا نوبخت سفسته گر قهاری است حقوق بازنشستگان فرهنگی را /12 اضافه می کند ومی گوید /20 ما باید اقدامی جدی کنیم وچند نفر کشته دهیم تا شاید وضع بهتر شود
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 02:49
دوست عزیز تو که جرات نداری اسم خودت را پای کامنت بگذاری ، چگونه دیگران را تحریک به شورش و کشته شدن می کنی ؟ این حرفها را می گویند حرفهای زیر لحاف !
پاسخ + +6 0 --
بازنشسته ۹۴ 1395/09/11 - 13:57
سلام شیرزادعزیزشمایه بارهم شده مطلبی درخصوص مشکلات ومعضلات معلمان وبازنشستگان همچون پول پاداش حق التدریسی هاکنک هزنیه هاو...بنویسیدببینیدچقدرمخاطبان راخوش خواهدآمدمردحسابی همکاربازنشسته مرحوم خودش رادارزده ازبس که دروغ شنیده بی عدالتی دیده وحالا شماچسبیدیدبه یک سری مطالب فلسفی.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 02:56
فرموده اید : "مردحسابی همکاربازنشسته مرحوم خودش رادارزده ازبس که دروغ شنیده بی عدالتی دیده" کل نوشته من در باره این است که خبر باید منبع و گوینده معتبر داشته باشد . شما بفرمایید منبع شما برای اظهار نظر چیست؟ فرق شایعه و خبر همین است ! شایعه منبع معتبر ندارد . ضمنا روایت شما با روایت خانواده متهم در تضاد است. چرا باید حرف خواهر متوفی را که دبیر 29 سال سابقه است نپذیریم و حرف بازنشسته 94 را بپذیریم ؟ بحث من اصلا فلسفی نیست. در باره مشخصات خبر موثق است و اینکه چگونه خبر موثق را از شایعه تشخیص دهیم. فلسفه ، چیز دیگری است !
پاسخ + +8 0 --
حمید 1395/09/11 - 14:22
سلام مرگ حق است اما انکه چه عاملی باعث چنین مرگی شده بر همه پوشیده است اما فقر مالی باعث بسیاری از فشارها وگاهی خطا میشود چون فشار اقتصادی انسان را رها نمیکند که با خیال راحت به کارش ادامه دهد مشکلات مالی اعصاب همه فرهنگیان مخصوصا بازنشستگان را بهم ریخته وارامش زندگی را از انها گرفته است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 03:00
این نمونه ای از یک اظهار نظر سنجیده است. آقای حمید از صدور نظریه قطعی و خبرسازی (بر اساس تصور خود ) از مرگ مرحوم بیداری خودداری کرده و نظر خود را در مورد کلیات مساله نوشته است :"فقر مالی باعث بسیاری از فشارها وگاهی خطا میشود چون فشار اقتصادی انسان را رها نمیکند که با خیال راحت به کارش ادامه دهد مشکلات مالی اعصاب همه فرهنگیان مخصوصا بازنشستگان را بهم ریخته وارامش زندگی را از انها گرفته است"
پاسخ + +4 0 --
عارف 1395/09/11 - 14:36
جناب شیرزاد 2نکته عرض کنم گر چه بگویی بی ربط است :1-شما فرمودید منبع خبر باید معتبر باشد آیا جناب فانی معصوم بود که ادعای افزایش میانگین 85درصدی حقوق فرهنگیان او را قبول کردید ویا یک بار حکم همکار شاغل را بررسی کردی که ببینی راست می گوید یا دروغ چون از محالات است که افزایش میانگین 300هزار تومانی رتبه بندی باعث این افزایش معجزه گونه شود. 2-حالا که روانکاو شدید من هم عرض کنم که در مقاله شما در مورد ضرورت جذب اعتبار بیشتر توسط جناب دانش از بودجه 96ظاهرش این بود که با این بودجه می شود مطالبات 10سال مانده معلمان را پرداخت کرد و یا افزایش حقوق داد ویا رفع تبعیض کرد ولی به نظرم برای شما اینها اصلاً مهم نیست بلکه چون شما احتمال زیاد می دهید دانش هم نخواهد توانست بودجه خوبی جذب کند در نهایت نتیجه می گیرید که با رفتن فانی و آمدن امثال دانش مشکلات آ.پ حل شدنی نیست بلکه تنها راه خصوصی سازی است.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 03:14
آقای عارف 1- همان گونه که نوشته اید افزایش 85 درصدی گفته آقای فانی بود. در اینجا جعل خبر صورت نگرفته . 2- افزایش 85 درصدی میانگین افزایش حقوق فرهنگیان در مدت سه سال بود. نه اینکه در همه فیش ها این افزایش لحاظ شده باشد. 3- در سه سال گذشته بودجه آموزش و پرورش دو برابر شده و 98 درصد آن صرف هزینه های پرسنلی شده است بنابراین رشد 85 درصدی بخش حقوق و مزایا درست است. 4- افزایش 85 درصدی شامل همه افزایش ها از جمله افزایش سالانه حقوق و افزایش ناشی از ارتقای گروه و رتبه و همه مزایا می شود نه آنگونه که شما گفته اید افزایش300 هزار تومانی رتبه بندی .5- این افزایش متناسب با سطح انتظار کارکنان نبود. 5- من روانکاو نیستم و بر اساس مستندات حرف می زنم مسایل بودجه را با روانکاوی نمی شود توضیح داد. 6- سیاستهای دانش در زمینه توسعه مدارس غیر انتفاعی و خرید خدمات آموزشی ادامه سیاستهای فانی است اینها سیاست دولت روحانی است. 7- در آموزش و پرورش بحثی به نام خصوصی سازی مطرح نبوده و نیست.
پاسخ + 0 0 --
عارف 1395/09/12 - 18:27
با سلام جناب شیرزاد من هم دقیقاً این افزایش را مربوط به 3سال می دانم. و اگر به احکام 3سال خود نگاه کنیم فقط افزایش رتبه بندی است. البته همانطور که فرمودید اینها آمده اند افزایش حقوق مدیران را با حقوق معلمان را در موارد (افزایش سالانه و افزایش طبقه و رتبه بندی و دیگر افزایش )جمع کرده و میانگین گرفته اند درست است. ولی اکثر معلمان و حتی کارکنان دیگر ادارات چنین روشی را قبول نمی کنند یعنی کاهش نمی دانند ولی افزایش هم نمی دانند چون افزایش سالانه و طبقه دهها سال در آ.پ و حتی ادارات دیگر به همین منوال بوده ولس هیچ وزیری چنین ادعایی نداشت. ادامه دارد
پاسخ + 0 0 --
عارف 1395/09/12 - 18:37
ادامه مطلب -اکثر مردم و حتی دوست من که کارمند اداره دیگر است برداشت دیگری کرد. دوستم به من گفت خوش به حالت با این افزایش 85در صدی حقوقت باید 4میلیون تومانی شده باشد.!!! 2-به جای کلمه روانکاوی که غلط بود به نظرم تحلیل و یا پیش بینی رفتا ر صحیح تر باشد و چون همکاران و من و شما چنین تحلیلها و پیش بینیهایی از گفتار هم داشتیم گفتم. 3-فرمایش شما در مورد خصوصی سازی درست است و من به دلایلی همان خرید خدمات آموزشی که فرمودید قبول ندارم.
پاسخ + +10 0 --
عارف 1395/09/11 - 15:46
اگر فقط حقوق و مزایای معلمان متناسب با کارمندان دیگر ادارات بود الان همکاران اصلاً به فکر اینجور بحثها و کشمکشها نبودند بلکه مثل کارمندان دیگر ادارات در این فکر بودند که شبیه کت وشلوار و کفشی که آقای شیرزاد توصیف کردند تهیه کرده و در مراسمات عزاداری همکار مرحوم شرکت کنند.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 03:21
بنده هم طرفدار متناسب سازی حقوق معلمان و سایر کارکنان دولت هستم. اما قسمت دوم فرمایش شما من کت و شلوار و کفش خاصی توصیه نکردم گفتم معلم باید کفشش را واکس بزند و لباسش اگر چه مندرس ، باید تمیز باشد. آراستگی ظاهری و نظافت با شیک پوشی فرق می کند.

فکر کنم اگر همین جوری پیش برود عارف دیگری پیدا شود که بگوید حالا که شیرزاد گفته کفش واکس زده به پا کنید و لباس تمیز بپوشید تا منزلت معلم بالا برود ، از لج او کمپین لباس کثیف و کفش بدون واکس در مدارس راه بیاندازیم (شوخی ) !
پاسخ + 0 0 --
عارف 1395/09/12 - 21:08
با سلام و تشکر از زحمات شما جناب شیرزاد عرض کنم. :1-از سالها پیش مقالات شما را در روزنامه ها می خوانم که یک مورد خوب آن در مورد رتبه بندی بود. جناب شیرزاد همانطور که می دانید دهها سال است تبعیضات ظالمانه در پرداخت حقوق و مزایا معلمان را بسیار ناراحت و حتی حساس کرده. خودم با اینکه آدم مادی نیستم ولی در طول این 30سال خدمتم بیشتر از هر چیز از این فرق و ناعدالتی رنج کشیدم و رفع آن را درواقع احترام بیشتر به معلم و امر تربیت می دانم که در نهایت به نفع دانش آموز و همه ما و کشور خواهد بود. این تبعیضات باعث شده تا ما معلمان به محض بروز چنین حوادثی برای همکاری بخوص بازنشسته در کنار آن فقر مالی و افسردگی و فرسودگی روان همکاران به ذهن ما خطور کند. به همین دلیل است که بعضی از همکاران بارها از شما خواسته اند غیر از این مقالات مطالبی در مورد این تبعیضها ارایه کنید که به نظر م مقاله شما در مورد جذب اعتبار بیشتر از بودجه 96توسط دانش تا حدودی در این زمینه بود بدون اینکه به قول شما شغل معلمی را با مشاغلی همچون سپور محله مقایسه کنی تا خوشایند معلم باشدخودش خوشایند بود. ادامه دارد
پاسخ + 0 0 --
عارف 1395/09/12 - 21:32
ادامه مطلب -جناب شیر زاد باور کنید همین جمله شما که فرمودید (طرفدار متناسب سازی حقوق معلمان و سایر کارکنان دولت هستید )چقدر مرا خوشحال کردی چون معتقدم اولین قدم در رفع تبعض قبول وجود آن بدون توجیهات واهی است قدم دوم بیان درست موارد تبعیض و قدم سوم ارایه راه حل و پی گیری رفع آن از مجاری مناسب باشیم که یکی از آن برنامه ششم توسعه و اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری که قرار است تقدیم مجلس شود و همانطور بودجه سالانه مصوب دولت و در نهایت مجلس است. 2-در مورد کت و شلوار و کفش هم نظرم این بود که اگر همین تبعیضات نبود که به خاطر آن آن ما معلمان اینقدر حساس شده و بحث کنیم مثل کارمندان دیگر ادارات با ظاهر آراسته و کت و شلوار و کفش مرتب و تمیز در مراسم همکار مرحوم حاضر می شدیم.
پاسخ + +8 0 --
مهدی125 1395/09/11 - 16:35
سلام جناب شیرزاد ...
من معلم از شما خواهشمندم اگر معلم و قشر معلم رو که برای آگاهی جامعه زحمت می کشند را دوست داری و خودت را فرهنگی می دانی لااقل یک بار فقط یک بار حسن نیت خودت را با نوشتن مقاله ای از مشکلات این قشر مظلوم برای ما ثابت کن تا ما هم باور داشته باشیم از مایی... معلم هیچ صدایی ندارد فقط اینجا معلم ها از مشکلاتشون درد دل می کنند شما هم که گاه و بی گاه مطلب ارسال می کنی که ... با این مضمون ...همه چی عالیه من چقدر خوشحالم ...خواهش بازم خواهش ...شیرزاد جان حس نیتت را ثابت کن
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 03:32
شما اسم بنده را با کلمه معلم و یا آموزش و پرورش سرچ بفرمایید ، آنچه را که گفته ای خواهی یافت. می توانی در ستون یادداشتهای صدای معلم هم یادداشتهای مرا دنبال کنی . هیچگاه نگفته ام "همه چیز عالیه من چقدر خوشحالم. " اغلب مطالب من انتقاد از روشهای مدیریتی است. گاهی هم به مناسبتهایی در مخالفت با ترویج حهل و خرافات و شایعه در بین معلمان مطالبی می نویسم. ضمنا به شدت با کتک زدن دانش آموزان به هردلیل و با هر توجیهی مخالفم. من از معلم دفاع متعصبانه نمی کنم . معلم را در کادر آموزش و پرورش می بینم و به جای نشانه گرفتن احساسات خام و تعصب و عواطف برخی معلمان کمتر فرهیخته ، عقل و شعور معلمان فرهیخته و باسواد که در اکثریت هستند را مخاطب قرار می دهم.
پاسخ + +10 0 --
ناشناس 1395/09/11 - 21:51
چرا به بیماری روانی واعصاب مبتلا شده...کسی که سالم باشه چرا روانی میشه ...مشکل حقوق مزایا که نبوده.مشکل تحصیل فرزندان نبوده.مشکل کرایه خونه نداشته.....پس چی بوده
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 03:41
به نظر من در این مورد و همه حوادث مشابه، رسانه ها باید به نیاز مخاطب جواب بدهند. در واقع کار رسانه همین است که خبر را تا انتها دنبال کند و سراغ خانواده ، دوستان ، پزشک معالج .و همسایه ها و... بروند و ته و توی خبر را در بیاورند. اما متاسفانه رسانه ها به این نیاز جواب نمی دهند و مهم تر از آن اصولا چنین نیازی در خوانندگان به ندرت شکل می گیرد. اگر مخاطب هوشیار باشد و تفسیر را به جای خبر نپذیرد. اگر مخاطب هر شایعه ای را که با ذهنیت او سازگار است را نپذیرد. اگر دنبال منبع معتبر باشد ، رسانه هم مجبور می شود دنبال واقعیت برود. وقتی در گروه های تلگرامی با یک متن شاعرانه سر خواننده را شیره می مالند و شایعه را جای خبر به خورد معلمان می دهند چه انتظاری از رسانه رسمی می توان داشت؟
پاسخ + +8 0 --
روح الله 1395/09/11 - 23:11
بابا ول‌ کنید این شیرزادو حالا هر ازگاهی یه چیزایی میگه شما اهمیت ندید. همکاران عزیز وضع همینه که هست درست هم نمیشه پس دیگه غصه نخورید به دانش آموزاتون اهمیت ندید وقتوتلف‌کنید و درس ندید گور بابای همه اعصاب خودتونم خراب نکنید آخرش مثل اون مرحوم بهتون میاد گفته باشم. دنبال یه منبع درآمد دیگه باشید رزق و روزی دست خداست نه روحانی و ..... ولی‌خواهش میکنم ازتون به هیشکی رای ندید پای صندوقم نرید حداقل به شعورخودتون توهین نکنید. سپاس فراوان
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 09:31
اینها حرف یک معلم نیست . من اگر مسئول بودم و تو را می شناختم ابتدا مانع حضورت در کلاس درس می شدم. بعد برایت دوره باز آموزی تربیتی می گذاشتم و اگر همچنان بر نظر خودت "به دانش آموزاتون اهمیت ندید وقتوتلف‌کنید و درس ندید گور بابای همه" عمل می کردی شما را تحویل هیات تخلفات اداری می دادم. حضور معلمانی با تفکراتی مانند شما سم است. کتک زدن دانش آموزان و تجاوز جنسی به دانش آموز و ... نتیجه همین تفکر است.
پاسخ + 0 0 --
روح الله 1395/09/13 - 01:25
اصولا بگیر و ببند و دهن منتقد بستن هنر شماست و فقط زیبنده افرادی مثل شماست. ناراحت نباشید جناب شیرزاد واقعیته گفتم. تجاوز جنسی ربطی به کامنت من نداشت که شما پیش کشیدید من گفتم به دانش آموز اهمیت ندید چون دانش آموزی وجود ندارد. شما با چه جرأتی بحث تجاوز جنسی رو‌پیش میکشید راجب‌کامنت من....وقتی حق منو دزدیدند و خوردند گفتند گور بابای مردم ....بگو ببینم، اونایی که حقوق نجومی‌گرفتن و عیش و نوش کردن و به ریش ما خندیدن و گفتند گور بابای معلم که نداره شما کجا بودید!! برید دوره بازآموزی برا اونا بزارید. بیزحمت برو مانع اونا از محل‌کارشون بشو پسر شجاع
پاسخ + 0 0 --
روح الله 1395/09/13 - 01:33
ادامه. شما برو اونارو تحویل تخلفات اداری بده. راستی از احمدی نژاد چه خبر هشت سال مملکتو ویران کرد الان تو تشخیص مصلحت نظام داره برا من و تو تصمیم میگیره بیزحمت برو‌مانع حضورش بشو در اونجا بعد بیا به من گیر بده.از فانی و‌دارو دستش چه خبر صندوق ذخیره رو هاپولی‌کردن و‌رفتن ازشون تشکر و قدردانی هم شد برو اینا رو تحویل تخلفات اداری بده. وو درآخر بازم تکرار میکنم ....، خودتونو واسه کلاس و درس و دانش آموز که جه عرض‌کنم خسته نکنید غصه هیچی نخورید بزنید بیخیالی وگرنه اعصابتونو از دست میدین و فاتحه.
پاسخ + +1 -4 --
دبیر 1395/09/11 - 23:18
جناب شیرزاد، خدایی عشقم این شکار سوژهاتونه. خیلی زیبا عنوان ها رو انتخاب میکنید و دیگران رو خوب متوجه خودتون میکنید. هنر بزرگیست.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 09:25
من آنچه را که فکر می کنم درست است می نویسم و در نوشتن ملاحظات صنفی و سیاسی و خوش آمد این و آن را رعایت نمی کنم. نمی گویم نظرات من همیشه درست است اما سعی می کنم با سند و بر اساس واقعیت بنویسم.
پاسخ + +5 0 --
رضا 1395/09/12 - 00:58
خدابیامرزدهمکاربازنشسته راوخدالعنت کندمنافقی راکه باوعده امیدتخم ناامیدی راکاشته است.خودکشی یعنی ناامیدی .اگرشخص ناامیدشودویانامردی اوراناامیدکرده باشددوموضوع متفاوت است.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 09:22
خدا رفتگان شما را هم بیامرزد.فرمایش شما تفسیر و تحلیل خبر و البته محترم است. اما خبر باید منبع داشته باشد.
پاسخ + +8 0 --
رضا 1395/09/12 - 01:11
چرامرحوم قرص اعصاب وآرام بخش مصرف میکرد؟چندهمکاردیگرازاین قرص هااستفاده میکنند؟هرعلتی یک معلول داردولی هرمعلولی میتواندبیش ازیک علت داشته باشد.پس حرف آقای شیرزادممکن است درست یانادرست باشدودیدگاه مخالف همکاران نیزبه همین ترتیب.اصل مظلومیت بازنشستگان فرهنگی است ومسئول حاکمیت است والسلام.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/12 - 09:20
1- چون آن مرحوم مشکل روانی داشت قرص اعصاب و روان استفاده می کرد . 2- من نمی دانم چه تعداد همکاران قرص اعصاب مصرف می کنند. 3- هر معلولی می تواند چندین علت داشته باشد.معمولا خودکشی تک عاملی نیست. 4- دیدگاهی در این مساله ندارم فقط دیدگاه خانواده و دوستان مرحوم را معتبر تر می دانم. 4- مظلومیت صفت مبهمی است . می توانیم بگوییم حقوق بازنشستگی مخارج بازنشستگان را پوشش نمی دهد و یا بازنشستگان به بیمه تکمیلی بهتری نیاز دارند.
پاسخ + +6 0 --
محمد 1395/09/12 - 12:30
شیرزاد روایت خواهر این بازنشسته هیچ سندیتی ندارد ، چرا!!! چون تو این مملکت برای سیاسی نشدن قضیه وبرای اینکه این جریان تبدیل به نقطه عطفی در برانگیختن اعتراضات و انتقادات به وضعیت اسفبار بازنشستگان و فرهنگیان نشود ، کافیه یه تماس تهدید آمیز و ناشناس با خانواده گرفته شده باشه تا داستان وارونه جلوه داده شه. اتفاقا اونچه که در فضای مجازی بازتاب پیدا میکنه اگرچه حاشیه زیاد داره اما بی واهمه تر حقیقت رو بیان میکنه.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/13 - 00:40
همین فرمایش شما مبنی بر "تماس تهدید آمیز و ناشناس با خانواده" صرفا یک حدس است و سند و مدرک ندارد. "خبر" باید منبع داشته باشد. تفسیر و تحلیل جای خبر را نمی گیرد. روایت مرگ همکار به نقل از "خانواده" تا زمانی که روایت معتبر دیگری با نام و نشانی گوینده و جزییات منطقی منتشر نشود دارای اعتبار بیشتری از متن های شاعرانه و بدون نام است. در ایران خبرهای مهم تر از این پنهان نمی ماند.دوستانی که روایت خانواده آن مرحوم را نفی می کنند باید بستری شدن ایشان در بخش اعصاب و روان و اختلال عصبی ایشان را به نقل از خانواده با سند معتبر رد کنند. ضمنا اینجا بحث از " حقیقت " نیست. بحث درباره خبر است. خبر " واقعیت " را نشان می دهد و برای درک حقیقت باید وارد تفسیر و تحلیل شد.
پاسخ + +3 0 --
معلم خسته 1395/09/12 - 13:37
قابل توجه اقای عبداللهی عزیز ترکیه هم اکنون رتبه ششم جهان در اختصاص بودجه به اموزش و
پرورش در اختیار دارد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/13 - 00:46
هر خبری و هر اطلاعاتی باید منبع معتبر داشته باشد. شما بالاتر گفتی بودجه آموزش و پرورش ترکیه 26 برابر ایران است. پرسیده منبع و لینک بده ؟ حالا دوباره یک ادعای بدون مدرک بیان کرده ای. باز هم می گویم تا لینک معتبر ارائه ندهی اطلاعات شما بدون سند و غیر معتبر است. این شیوه گفتگوی افواهی که درزنگ تفریح بین معلمان رایج است و الان به گروه های تلگرامی کشیده شده است در خدمت روشنگری و اطلاع رسانی نیست. فقط شایعه و دروغ را ترویج می کند. از من به شما نصیحت هیچ خبری را بدون منبع معتبر باور نکن. یک معلم باید معیاری برای تشخیص اطلاعات راست از اطلاعات دروغ و شایعه و تبلیغات داشته باشد.
پاسخ + 0 -1 --
123 1395/09/12 - 18:07
معلم نیستم ولی تعداد قابل توجهی اعم از افراد خانواده فامیل و دوستانم معلمند. مطلب اصلی و همه کامنت ها را خواندم. اینها مناظرات و مباحثات کسانی است که بخشی از جامعه بزرگ فرهنگیان را نمایندگی می کنند و گمان می کنم که این افراد از قضا باید افراد به روزتر و دغدغه دارتر و... این جامعه پر تعداد باشند. برای لحظاتی از بیرون به این مباحث نگاه کنید و نتیجه گیری کنید. بر ما چه رفته که سرآمدان آنها چنین بهم می تازند، بدون رعایت قواعد بازی، چه در لحن و چه در محتوا. وقتی راس هرم این باشد، بدنه و پایین این هرم که پتانسیل شگفت انگیزی هم دارد، چه خبر است؟
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/13 - 00:55
ممنون از نظر شما . متاسفانه برخی همکاران چنان اسیر احساسات هستند که موقعیت معلمی خود را فراموش می کنند . ما فرقی نمی کند معلم یا غیر معلم باید شیوه گفتگو با همدیگر را تمرین کنیم. باید یاد بگیریم چگونه یک متن را نقد کنیم. باید بین گوینده و نظر گوینده تفاوت قایل شویم و به جای نقد نظر افراد دنبال نقد اشخاص نرویم. باید یاد بگیریم انگیزه خوانی و نیت خوانی نکنیم .باید یاد بگیریم سخن مخالف را تحریف نکنیم. باید یاد بگیریم که برای نقد یک نوشته اول آن را بخوانیم. باید یاد بگیریم که در سخن گفتن تمرکز داشته باشیم از این شاخه به آن شاخه نپریم. باید تفاوت خبر و تفسیر خبر را بیاموزیم. ....
پاسخ + +2 -1 --
نقل مطلب... 1395/09/12 - 21:19
شیرزاد عبداللهی هیستری ضد چپ به صورت جنون آمیز دازد و گل سر سبد روزنامه های به اصطلاح اصلاح طلب است . او را بعنوان کارشناس مسایل فرهنگی جا انداخته اند تا بعنوان یک کارشناس هر صدای اعتراضی یا خفه کند و یا ...و بجای همراهی با یک معلم نگون بخت او را دیوانه جا بزند . ایشان بخشی از یک پروژه بزرگ اند . دعواهای مفصلی با ایشان داشتم و دست آخر فهمیدم کسی که دچار هیستری است بجای مجادله باید درمان شود. با هر گونه عدالت خواهی عناد دارند و... کلا نیاز به روانکاوو دارند . چون خود این نیاز دارند گمان می کنند بقیه هم باید داشته باشند . طویل نویسی شان را با استدلال داشتن به اشتباه می گیرند . البته بین بلاهت و وقاحت می توان اشتباه گرفت و یا سنتزی از هر دو به اضافه منافع پوشیده. می ماند گفتن این نکته که دولت روحانی در راستای تزهای نولیبرالی در سرکوب دستمزدها و سلب مالکیت از فرودستان اصلا اعتدال ندارند و بسیار هم رادیکال عمل می کنند .
به نقل از محمد اقازاده - فیسبوک
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/13 - 01:42
به بچه ها که حرف بد می زنند می گویند "فحش نده، دهنت بو می گیره !" نمی دانم به بزرگواران فتوره چی و آقا زاده چه بگویم؟ علاوه بر بددهنی، هر دو این عزیزان صورت مساله را تغییر داده اند.آقای آقازاده می گویدکه گویا من (شیرزاد ) مرحوم بیداری را دیوانه جا زده ام ! این یک تحریف آشکار است عرض بنده این بوده که از خودکشی این همکار دو روایت موجود است. یکی روایت خانم صدیقه بیداری و یدالله صادق پور که هر دو فرهنگی ( یکی خواهر و دیگری دوست مرحوم) هستند . این روایت دارای جزییات است و راویان آن اسم و شناسنامه دارند. روایت دوم متن های شاعرانه و بدون منبع و جزییات و نام و نشان در کانالهای تلگرامی است که رویکردی سیاسی و ایدئولوژیک و تهییجی به مرگ این همکار دارند.من روایت خانواده و دوستان مرحوم را تا کنون معتبر تر از متن های شاعرانه کانال های تلگرامی می دانم. ضمنا موضوع بیماری عصبی و بستری بودن مرحوم بیداری در بخش اعصاب و روان و مصرف قرص اعصاب و...از قول خواهر و همکار مرحوم بیداری نقل شده است.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/13 - 02:13
اساتید چپگرایی مانند اباذری و روزنامه نگارانی مانند آقازاده و فتوره چی احتمالا برای جلب توجه ، در نوشته های خود از الفاظ خشن ، توهین آمیز و حتی فحش و متلک برای تخریب رقباو دشمنان فرضی خود استفاده می کنند. تعجب می کنم چرا در این کامنت از "میانمایه" اصطلاح محبوب چپها استفاده بکرده اند! آقای آقازاده برخلاف اصول روزنامه نگاری به جای نقد متن به تقد شخصیت نویسنده و انگیزه خوانی و تخریب و تحریف و بیان مطالب غیر مرتبط پرداخته اند . استفاده از الفاظ و القابی مانند هیستری ضدچپ ، جنون آمیز ، خفه کردن ، نگون بخت ،دیوانه ، دعوای مغصل ، مجادله ، نیاز به روانکاو، عناد ، طویل نویسی ، بلاهت ، وقاحت ، منافع پوشیده ، سرکوب در یک کامنت نشان می دهد که ایشان توانایی نقد مستدل یادداشت من را ندارد. تنها یک جمله تحریف شده مرتبط با متن در کامنت ایشان هست و اینکه گویا من این معلم درگذشته را "دیوانه" جا زده ام! در نوشته من کلمه دیوانه وجود ندارد! اشاره به بیماری مرحوم هم مستند به سخنان خواهر و یکی از دوستان آن مرحوم است!
پاسخ + +2 0 --
همکارودوست آقاشیرزاد 1395/09/12 - 22:35
سلام آقا شیرزاد، اجر شما در جهت حفظ منزلت و آبروی معلمان محفوظ اما شما که از ما بلدترید و مرحوم بیداری را بدون بررسی های بالینی، بیمار روانی معرفی می کنید ، اندکی نیز به ما جاهلان ناآگاه اجازه دهید که فقر و نداری او را هم در این اتفاق لحاظ کنیم و خوش باورانه خیال کنیم این قضیه زنگ خطری برای بالادستی ها باشد تا به فکر تکرار حوادث مشابه آن باشند. کسی چه می داند شاید خدای نکرده ،نفربعدی شما باشید!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/13 - 01:05
می گویند شخصی قصه لیلی و مجنون را از اول تا آخر برای دیگری خواند. شنونده آخر سر پرسید : لیلی زن بود یا مرد ؟ حالا حکایت "همکار و دوست آقا شیرزاد" است که بعد از این همه کامنت و تضیحات در متن می گوید : "شما که از ما بلدترید و مرحوم بیداری را بدون بررسی های بالینی، بیمار روانی معرفی می کنید ، اندکی نیز به ما جاهلان ناآگاه اجازه دهید که فقر و نداری او را هم در این اتفاق لحاظ کنیم ." همکار و دوست عزیز بیماری روانی این همکار متوفی را که من از خودم نگفته ام ! این را خواهر مرحوم بیداری که خودش دبیر است و دوست و همکار بازنشسته آن مرحوم به خبرگزاری ایرنا گفته اند. خواهرش گفته است برادرم از تمکن مالی خوبی برخوردار بود. عرض بنده این است که روایت خانواده ، از متن های شاعرانه و بدون منبع و نام و نام خانودگی نویسنده ، معتبر تر است. شما همکار فاضل می توانید هر"تفسیری" از ماجرا داشته باشید . اما به عنوان خبر اگر بگویی آن مرحوم بیماری روانی نداشته و به دلیل فقر خودکشی کرده نیاز به سند و شاهد دارد.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1395/09/13 - 09:01
سلام
قابل توجه جناب شیرزاد
در شرکتهای زیر مجموعه صندوق حقوقهای نجومی الحمد ا.....هنوز پا برجاست واین مدیران با پررویی به ادامه غارت مشغول هستند
درود به شرف امثال شیرزاد که لااقل تلنگری زدند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/13 - 11:42
در رابطه با حقوق های نجومی احتمالا اولین نفری بودم که به آقای غندالی مدیرعامل هشدار دادم و خواستار شفافیت شدم. اقای غندالی بنده را بمباران تبلیغاتی کردند . بعد از نا امیدی از غندالی ، از هیات امنا و شخص فانی درخواست کردم که قبل از اینکه نهادهای نظارتی خارج از آموزش و پرورش وارد شوند خودشان یک هیات برای بررسی و کنترل مسایل صندوق تشکیل دهند. تقاضای من شنیده نشد اما چهار ماه بعد نهادهای نظارتی وارد شدند. فانی رفت ، غندالی زندانی شد و .... بعد هم به دانش هشدار دادم که تا تعیین تکلیف مسایل قضایی وارد عزل و نصب مدیران صندوق نشود.
پاسخ + +2 0 --
همشهری بیداری 1395/09/13 - 23:13
علت وسبب انتحار هرچه که بوده .واقعیت این است که ما نگاه کنیم ببینیم چه کسانی شأن ومنزلت فرهنگیان را تا درجه سقوط پایین آورده است .آقای بیداری یکی ازاین هزاران معلمی بودکه همه ما میدانیم چگونه مورد بیمهری وتبعیضقرار گرفته اند .لب مطلب اینجاست .لطفأحاشیه سازی نکنید.(معلمان در شرایط اقتصادی بسیار بدی به سر میبرند)چه با بیداری وچه بی بیداری.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/09/14 - 12:26
فرمایش شما متین و معقول است اما بحث یادداشت و کامنتها خودکشی مرحوم بیداری است. روایت خانواده آن مرحوم از واقعه را باید بپذیریم یا مشتی متن های شاعرانه و بدون نام و نشان مشخص ؟
پاسخ + 0 -2 --
محمدي 1395/09/14 - 12:14
همكاران گرامي درود خدا بر شما
اگر اهانت ها و لجبازي‌هاي كلامي از طرف همكاران فرهنگي مطرح شده كه انشالله اينگونه نباشد واي بر عموم مردم
خواهش مي‌كنم در يك مجموعه كاري همه را يكجور خطاب نكنيم اينكه همه همكاران اداري با ارباب رجوع بد برخورد مي‌كنند از انصاف به دور است. اگر ديدتان را اصلاح كنيد مطمئن باشيد زندگي روي خوشش را به شما نشان خواهد داد
انشالله
در پناه حق
پاسخ + +2 0 --
عباس 1395/09/15 - 17:42
کشوررا خوردندوبردندان همکاررفت خداوندرحمتش کندشمارا هم مشغول کردند تامکربعدی فرج است

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور