صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

حمزه على نصيرى/ آموزگار

تعلیم و تربیت به سبک مدارس دو نوبته؛ پاره وقتی و شوربختی ( قسمت سوم )

چنین معلّمانی با توجه به اینکه فضای فکری شان صرفاً فضای آموزگاری نیست، بیشترین مقاومت را نیز در برابر تغییرات آموزشی از خود نشان داده و به خاطر بی خبری از تحولات جهان آموزش، شیوه های تدریس و کلاس داری خود را عوض نخواهند کرد/ بی تفاوتی مسئولان نسبت به مسألهٔ معیشت آموزگاران، آنان را به چنین اشتغالاتی وادار می سازد و در این میان دونوبتی بودن مدارس و پاره وقت بودن فعالیت واحدهای آموزشی نقشی تسهیل کننده برای اشتغال در مشاغل غیر فرهنگی دارد/ رقم خط فقر نسبی همواره بیش از دو برابر دریافتی آموزگاران و نزدیک به سه برابر بوده است/ در اینجا به هیچ وجه سخن از پایین بودن میانگین فعالیت روزانه معلمان نیست بلکه سخن بر سر آن است که علیرغم تحمیل فشار به اندازهٔ فعالیت تمام وقت، زمان لازم برای توزیع حجم کار در طول روز فراهم نیست/ تأمین معیشت و بی نیازی از اشتغالات مضاعف در مشاغل غیر فرهنگی و حضور تمام وقت در مدارس، جدای از اینکه موجب مصونیت معلمان از آسیب های روانی و ذهنی ناشی از آن اشتغالات می گردد، موجب رشد و گسترش مهارت ها و قابلیت های حرفه معلمان نیز می شود


مشکلات مدارس دونوبته در آموزش و پرورش   مدارس دونوبته؛ کاستی در زمان و مکان آموزش، سستی در رکن اصلی آموزش:

شیوه و شرایط کاری مدارس دونوبته، همچنان که به دانش آموزان اجازهٔ حضور تمام روز در مدرسه را نمی دهد، به معلمان نیز چنین فرصتی نمی دهد. همچنان که دانش آموزان فقط حق دارند در یکی از دو نوبت صبح یا ظهر از فضا و امکانات آموزشی استفاده کنند، معلّمان نیز به همان نسبت فرصت فعالیت و خدمت دارند؛ فرصتی کوتاه و ناکافی هم برای یادگیری، هم برای یاددهی! فرصتی ناچیز و اندک هم برای دریافت خدمات آموزشی و تربیتی، هم برای ارائهٔ آن خدمات.
در چنین سیستمی دانش آموزان فقط چند ساعت در یک نیمه از روز، امکان برخورداری از برنامه های آموزشی و تربیتی مدون کشوری آن هم به طور بسیار فشرده داشته و در نیمه دیگر روز به خود وانهاده می شوند و به عنوان نیازمندترین طیف سنی به مراقبت های آموزشی و تربیتی، در ورطهٔ بلاتکلیفی و بطالت قرار می گیرند.

معلّمان نیز به عنوان اصلی‌ترین رکن آموزش و تربیت، قبل از شروع و یا بعد از اتمام همان فرصت نیم روزی، یا کاملاً منفعل و معطل می مانند، یا با اعصاب و روان خسته از کار فشرده و شتاب زده و ملال آور در یکی از نوبت های صبح یا ظهر، در نوبتی دیگر با همان فشردگی و شتاب زدگی - به صورت اضافه کار - مشغول تدریس می شوند که البته این خوش بینانه ترین وضعیت برای یک آموزگار و خوشایندترین شکل فعالیت وی است. چرا که بسیاری از آموزگاران برای تأمین معاش، مجبورند به فعالیت هایی روی آورند که ممکن است هیچ شباهت و سنخیتی با فعالیت آموزشی و هیچ تناسبی با شغل آموزگاری و هیچ ارتباطی با نیاز دستگاه تعلیم و تربیت نداشته باشند. نوع و نحوهٔ اشتغال آموزگار قبل یا بعد از اتمام کار روزانه در مدارس دونوبته هر چه باشد، نتیجهٔ نهایی، کاهش کارآیی است.
در بیان آسیب های اشتغال یک آموزگار در مشاغلی غیرآموزشی و غیرفرهنگی همین بس که جوّ متفاوت آن مشاغل ممکن است شاکلهٔ فکری او را دگرگون و از یک آموزگار، شخصیتی دیگر بسازد؛ کسی که وقت کافی برای کار اضافی دارد و برای تأمین معاش ناگزیر است انجام هر نوع فعالیت دم دستی را بپذیرد و به طور مرتب در فضای دلّالی و ساخت و ساز و رانندگی و فروشندگی و ... حضور داشته باشد و صبح تا ظهر یا ظهر تا پاسی از شب در بقالی و یا بنگاه معاملاتی املاک کار کند و یا تا لحظهٔ ورود به کلاس و یا بعد از آن تا پاسی از شب در خیابان ها مسافرکشی نماید و یا در بازار کالا مشغول تجارت باشد و شب و روز به فکر پاس کردن چک هایش باشد، ... نخواهد توانست خود را برای ایفای نقش مهمّ معلّمی در کلاس های درسی آماده کند. چنین معلّمانی با توجه به اینکه فضای فکری شان صرفاً فضای آموزگاری نیست، بیشترین مقاومت را نیز در برابر تغییرات آموزشی از خود نشان داده و به خاطر بی خبری از تحولات جهان آموزش، شیوه های تدریس و کلاس داری خود را عوض نخواهند کرد و این به تنهایی برای فروکاستن از کیفیّت آموزشی کافیست!

آسیب چنین اشتغالاتی به همین جا ختم نمی شود. کار به جایی می رسد که شغل دوم جای جای شغل اصلی اغلب این عزیزان را می گیرد و اینان به شغل معلمی به عنوان تفنن نگاه می کنند بنابراین غیبت می کنند، تأخیر در ورود دارند، در خروج از مدرسه تعجیل دارند، از درآمد کسب و کار دوم خود پیش همکاران شان تعریف می کنند، کم کاری و ناکامی خود در امر آموزش را با قیاس کردن درآمد حاصل از تدریس با درآمد حاصل از شغل دوم شان توجیه می کنند و ... حضور چنین معلمانی در مدارس و کلاس های درسی نه تنها کمکی به رشد علم و اندیشه و فرهنگ نمی کند، بلکه ضربه ای از درون بر پیکر فرهنگ نیز وارد می نماید!
بدون تردید بی تفاوتی مسئولان نسبت به مسألهٔ معیشت آموزگاران، آنان را به چنین اشتغالاتی وادار می سازد و در این میان دونوبتی بودن مدارس و پاره وقت بودن فعالیت واحدهای آموزشی نقشی تسهیل کننده برای اشتغال در مشاغل غیر فرهنگی دارد.

پر پیداست که حقوق و مزایای معلمان چنان اندک است که حتی نیمی از نیازهای اولیه زندگی آنان را پوشش نمی دهد. این واقعیتی است که همه به آن اذعان دارند ؛ طوری که بنا به اعلام منابع رسمی، رقم خط فقر نسبی همواره بیش از دو برابر دریافتی آموزگاران و نزدیک به سه برابر بوده است. این است که معلم همواره به دنبال شغل دوم بوده و دونوبته بودن مدارس چنین فرصتی را به بهترین وجه برایش فراهم آورده است. چه از این بهتر که در ازای دریافت "پاره حقوق"ی که کمتر از نصف مخارج زندگی را تأمین می کند، به اندازهٔ نصف روز و به صورت "پاره وقت" کار کنی و نصف دیگر روز آزاد باشی تا پاره حقوقی دیگر پیدا کنی!؟ البته هرگز منظور نگارنده این نیست که؛ معلم کارِ "پاره وقت" می کند و به همین دلیل حقوق پاره وقتی دریافت می کند بلکه بر این باور است که؛ معلم، بار سنگین و حجیم کار روزانه را در ظرف زمان کوتاه بر دوش می کشد و رسالت حساس و بزرگ و سنگین خود را در یک بازهٔ زمانی فشرده و در نصف روز در مدارس دونوبته، به انجام می رساند و این ظلم مضاعف در حق اوست که در چنین مدارسی به کار فشرده و استرس زا واداشته شده و معیشتش نیز تأمین نگردد و ناچار و ناگزیر در وقت باقی مانده بر سر شغل دوم حاضر گردد و منزلتش نیز بر باد رود!
اگر صحبت از میزان کار روزانه باشد، همه می دانیم که میانگین کار مفید کارکنان شاغل در بخش دولتی کشور فقط 22 دقیقه در طول یک روز است(رسانه ها). اما در این میان به جرأت می توان گفت که معلمان جزو پرکارترین ها در بین کارکنان دولت اند. ؛چرا که تمام لحظه های حضور معلم در کلاس درسی، لبریز از موقعیت کار و تلاش و پر از اتفاقات پیش بینی شده و پیش بینی نشده ای است که حاصل تعامل ده ها کودک و نوجوان پر جنب و جوش است و نیازمند مدیریت و رهبری دقیق و هوشمندانه است. فضای یک کلاس درسی سرشار از وقایع آموزشی و تربیتی تازه و تکراری در هم آمیخته ای است که یک آموزگار بایستی همهٔ آنها را مدیریت کند و همانند پدر و مادری دلسوز و آگاه، به سامان برساند. هر کلاس درسی را می توان موقعیتی منحصر به فرد و استثنایی دانست که مدیریت خاص خود را می طلبد و هر آموزگاری باید در نقش یک رهبر عمل گرا ظاهر شود و تک تک دانش آموزانش را تا به سرمنزل مقصود همراهی کند.

باید توجه داشت که شرایط هیچ کلاس درسی شبیه هیچ کارگاه یا مرکز صنعتی و تولیدی و خدماتی نیست که امکان و اختیار اتلاف وقت در آن وجود داشته باشد. شرایط یک کلاس درسی طوری است که هیچ معلمی نمی تواند بیکار بماند. راحت ترین و امن ترین حالت در یک کلاس درسی این است که همه در آن مشغول کار باشند و گرنه فضای کلاس برای همه نا امن و غیر قابل تحمل خواهد بود. کسانی که تجربه تدریس دارند خوب می دانند که این یعنی چه.
در اینجا به هیچ وجه سخن از پایین بودن میانگین فعالیت روزانه معلمان نیست بلکه سخن بر سر آن است که علیرغم تحمیل فشار به اندازهٔ فعالیت تمام وقت، زمان لازم برای توزیع حجم کار در طول روز فراهم نیست. چرا که فضای آموزشی لازم در اختیار نیست. چنین وضعیتی توان کاری معلمان و کارآیی واحدهای آموزشی را به میزان زیادی می کاهد. معلمان خواهان این هستند که فضای آموزشی کافی تولید و در اختیار واحدهای آموزشی قرار گیرد و مدارس دووقته و تمام وقت دایر گردند و آنان صبح تا غروب با توزیع مناسب حجم کارشان در طول روز و با برخورداری از امکان تجدید قوا و به دور از فشردگی و شتاب زدگی، صرفاً در خدمت جریان آموزش و تربیت باشند به شرطی که حداقل های زندگی شان از همین رهگذر تأمین گردد و بی نیاز از شغل دوم باشند. حقوقی برابر با سایر کارکنان دولت و اساتید دانشگاه و مدیران میانی سایر وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی دریافت کنند و مجبور به اشتغال در کارهای غیر آموزشی و غیر فرهنگی نگردند.
تأمین معیشت و بی نیازی از اشتغالات مضاعف در مشاغل غیر فرهنگی و حضور تمام وقت در مدارس، جدای از اینکه موجب مصونیت معلمان از آسیب های روانی و ذهنی ناشی از آن اشتغالات می گردد، موجب رشد و گسترش مهارت ها و قابلیت های حرفه معلمان نیز می شود و فرصت نوسازی دانش و اطلاعات را برای آنان فراهم می آورد و میزان کارآیی آنها را افزایش می دهد. حفظ کرامت و شأن و منزلت معلم نیز در کنار چنین وضعیت مطلوبی خود به خود محقق می گردد. لازمهٔ رسیدن به چنین اهدافی ایجاد فضای آموزشی کافی، دایر بودن مدارس به صورت دووقته و تمام وقت است.

ادامه دارد

بخش اول

بخش دوم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جمعه, 09 مهر 1395 13:50 خوانده شده: 1579 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در کم کردن شکاف میان اداره و مدرسه و جلب اعتماد معلمان تاثیری دارد ؟

خیلی زیاد - 12.1%
زیاد - 3%
تا حدودی - 8.5%
تاثیری ندارد - 10.8%
نوعی عوام فریبی و سرکار گذاشتن معلمان است - 65.6%

مجموع آرا: 305

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور