شمال که می رسم
مثل جنگ زده ها دنبال ستاد اسکان می گردم
کلاسی می گیرم و روی پتوهای کهنه و موکت های رنگ و رو رفته می نشینم
سرم را بین دستانم می گیرم
به خطوط موازی و راه راه موکت خیره می شوم
مانند سرنوشت کسی است که رفاه و معلمی را برایش
روی خطوط موازی نوشته اند
که هیچ وقت قرار نیست به هم برسند
کنار پنجره می روم
روزنامه ای که به جای پرده جلوی آفتاب شهریور را گرفته است
توجهم را جلب می کند
وزیر گفته است :
« معلمان منتظر اعتلای جایگاه خود باشند »
چاره ای نیست
باز هم باید منتظر بمانیم
***
بر می گردم
به چهره ی خسته ی زنم خیره می شوم
از ترس گریستن پلک نمی زنم
روی تخته ی قدیمی کلاس
با یک گچ نصفه بزرگ می نویسم:
« معلمان منتظر اعتلای جایگاه معیشتی خود باشند » ***
بعد مثل دیوانه ها بلند بلند می خندم
***
حرفی نیست ما که خو کرده ایم
که از کنار پلاژ سازمان ایکس
با حسرت رد شویم
و سهم مان را از ساحل عمومی خزر بگیریم
ما که عادت داریم
کلاس های مدارس قم و مشهد را -بعد از زیارت-
پناهگاه خستگی مان کنیم
حرفی نیست
ما به سکوت ایمان داریم
ما دردهایمان با بیمه طلایی کذایی هم درمان نشد
اما هر روز خبر واریز معوقاتمان
زیر نویس شبکه خبر است
اصلا خم به ابرو نیاورید آقای وزیر
ما سکوت می کنیم
ما به سکوت ایمان داریم
*** دکتر فانی : معلمان صبورانه منتظر اقدامات دولت و مجلس برای اعتلای جایگاه معیشتی خود هستند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان