هفتههای گذشته مدرسههای برخی از شهرها شاهد اعتراض فرهنگیان بود. اعتراضها در حالی شکل میگیرد که لایحه بودجه سال 94 از سوی دولت تهیه و برای بررسی به مجلس ارائه شده است. بسیاری از فرهنگیان از میزان افزایش بودجه نهاد آموزشی دلخورند و آن را برای گرفتاریهای فراوان اقتصادی و ساختاری این نهاد کافی نمیدانند.
به گفته برخی مسوولان، بودجه آموزشی کشور نزدیک 23 درصد افزایش یافته، اما این میزان افزایش گویا نتوانسته است دل فرهنگیانی که سالهاست حس تبعیض و فقر امانشان را بریده بهدست آورد. واپسین اعتراضهای صنفی فرهنگیان که نمود اجتماعی- سیاسی به خود گرفت، اعتراضهای دنبالهدار سال 85 در برابر خانه ملت بود. در آن سالها که دولت اصلاحات برای سر و سامان دادن به دستمزدهای ناچیز فرهنگیان لایحه خدمات کشوری را به مجلس داده بود و دولت را به اصولگرایان، دولت تازه که از سویی نمیخواست این افزایش حقوق به نام اصلاحات تمام شود و از دیگر سو نمیخواست بار مالی آن را به دوش بکشد، به یکباره لایحه را از مجلس پس گرفت.
این حرکت، فرهنگیان را برانگیخت و چند هفتهای دولت و آموزش و پرورش را دچار بحران کرد. فشار اعتراضها دولت را وادار به پذیرش خواست فرهنگیان کرد؛ لایحه با اصلاحاتی به مجلس برگردانده شد و به تصویب رسید. دولت وقت، با بهکارگیری سیاست چماق و هویج، از سویی با برخورد تند خاطره تلخی در پس ذهن فرهنگیان بر جای گذاشت و از سوی دیگر با تغییراتی در قانون خدمات کشوری، آن را تبدیل به پوستهای خوش آب و رنگ اما خالی از درون مایههای ارزشمند کرد. پس از آن نیز با حکمهای سنگین اداری برای سران معترضان، فضا را بهشدت امنیتی کرد.
البته نمیتوان سکوت فرهنگیان در آن سالها را تنها وابسته به آن فضا دانست. دو دولت اصولگرا آنچنان گستره اقتصادی کشور را به آشوب کشاند که فرهنگیان دیگر خود را تنها گروه درگیر با اقتصاد نمیدانستند و در این غم جانکاه همدردان فراوانی یافته بودند و از این رو دم برنمیآوردند، اما امروز جنس اعتراضها چیز دیگری است.
فرهنگیان که خود یکی از گروههای پشتیبان دولت هستند و به شعارهای پیش از انتخاب ایشان دل بستهاند، امروز خود را باز در جایگاه تبعیض میدانند. در حالی که بودجه برخی نهادها و وزارتخانهها تا 70 درصد افزایش را نشان میدهد، آموزش و پرورش با پنج هزار میلیارد تومان کسری بودجه پارسال، 65 درصد مدرسههای فرسوده، میانگین دریافتی نزدیک به نصف خط فقر، یک درصد بودجه کیفیت بخشی، هزینههای تغییر ساختار غیرضروری دولت پیش، فیشهای آب و برق و گاز و تلفن مدرسهها پس از هدفمندکردن یارانهها و صدها گرفتاری دیگر همچنان بر طبل نداری میکوبد و کسی صدایش را نمیشنود.
در این آشفتهبازار، برخی نمایندگان نیز برای پیگیری هدفهای سیاسی و جناحی خویش هر روز با بهانهای برای ضربه به دولت، گرفتارترین وزارتخانه را به توپ انتقاد بسته و دومین کارت زرد خویش را به علیاصغر فانی نشان داده است. مجلس که بزرگترین سهم را در محروم کردن آموزش و پرورش از محمدعلی نجفی داشت، امروز فانی را به خاطر کارهای نکردهاش - مانند استخدامهای بیحساب و کتاب وزیر پیشین و انتصابات- به مجلس میکشاند و به جای اینکه بازتاب دهنده گرفتاریهای واقعی نهاد آموزشی مانند اقتصاد و ساختار باشد، شیپور را از سر گشادش میزند.
باشد که مجلس هنگام بررسی لایحه بودجه 94، برای باز کردن گرههای بیشمار اقتصادی این نهاد گام بردارد. گرچه این روزها خبرهای خوبی از کمیسیون تلفیق نیز شنیده میشود. اما دولت و وزیر آموزش و پرورش در وضعیت کنونی دستکم از نگاه فرهنگیان چنان که باید و شاید به شعارهای پیش از انتخابات رئیسجمهور روحانی نزدیک نشدهاند.
بنابراین بیم آن میرود که این حس در بزنگاههای ویژهای به کلیت دولت آسیب رسانده و فرهنگیان را که در گروههای پشتیبان دولت جای دارند، دلسرد کند. به باور من امروز بیش از هر زمان دیگری فانی به نزدیک شدن به دیدگاههای فرهنگیان نیاز دارد و باید بتواند صدای اعتراض این گروه تاثیرگذار در دولت و مجلس باشد و البته در این راه افراد پرنفوذ دولت نیز باید به یاری او بشتابند و با پیشنهادهایی او را یاری دهند. برای نمونه و پس از اعتراضهای فرهنگیان در شهرهای گوناگون با به دست گرفتن این برگ برنده به دولت و مجلس پیشنهاد افزایش بودجه را ارائه داده و در پی بهدست آوردن دل کارمندان خویش باشد.
روزنامه فرهیختگان
نظرات بینندگان