سلام
من 28 سال خدمت کرده ام. سال اول خدمتم یک اجحافی در حقم صورت گرفت و ظلمی به من شد و با اداره بازرسی منطقه حل و فصل شد . بعد چهار سال برای همان ظلمی که به من شده بود به هیات بدوی فراخوانده شدم. رفتم و مستندات بردم و توضیح دادم. گذشت تا بعد از 14 سال بیماری سرطان گرفتم و چون ترس از مرگ و بی آبرویی وجود نامه هیات بدوی روی پرونده ام بود رفتم هیات و عرض کردم من دارم می میرم ، لطفا جواب بررسی اتهام مرا که مال 14 سال پیش است را بدهید ببرم بگذارم روی پرونده ام که اگر مردم یکی که محتویات پرونده ام را دید نگوید این چه کار کرده که به هیات تخلفات رفته است.
کارمند بزرگوار پرونده مرا دید و گفت رای شما همان موقع صادر شده ولی ابلاغ نشده است !
گفتم یک نسخه به من بده ببرم بگذارم روی پرونده. گفت نه خودمان فاکس می کنیم. بالاخره فاکس شد و روی پرونده ام آمد و باور کنید نوشته است که :
" جلسه هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش استان چهار محال و بختیاری در مورخ 26 / 10 / 75 با حضور سه نفر از اعضا به منظور رسیدگی به پرونده آقای رضا هاشمی جمعی اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجن در رابطه با تغییر ریز نمرات درس دیکته و ترجمه زبان خارجی تعدادی از دانش آموزان سال سوم رشته علوم انسانی دبیرستان شهدای هفتم تیر گندمان تشکیل گردید. بعد از بحث و بررسی مشخص شد که او ظاهرا خودش از طریق دانش آموزی متوجه این مشکل شده و بعدا به ارزشیابی اداره بروجن اطلاع داده است و دلیلی بر تغییر نمرات توسط نامبرده به دست نیامد ؛ لذا اعضا این هیات پی گیری بیشتر را ضروری ندانسته و به اتفاق آرا این پرونده مختومه می شود. "
ملاحظه فرمودید؟
14 سال داغ ننگ !
بر پیشانی یک کسی که هیات بدوی دلیلی برای تغییر نمرات توسط نام برده به دست نیاورده است.
به نظر شما من نباید پوچ و بی هدف و بیهوده بشوم ؟ خداوکیلی شما جای من باشید چه کار می کنید ؟
من توقع ندارم این متن را منتشر کنید اما توقع دارم به عنوان یک همکار به من بفرمایید چطور می توانم داد خودم را بعد از 28 سال به گوش مسئولان آموزش و پروش حکومت عدل علوی برسانم؟
دیگر دلجویی از من گذشته است به داد دیگران برسید...
اگر یک وقتی مدارک خواستید شما یا هر کس دیگر که در مقام پاسخ گویی باشد بگویید تا تقدیم کنم.
با احترام
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بخدا قسم باورم نمیشد که یک کسی پیدا شود اصلا به حرف ما گوش بدهد و به درد ما نخندد. چه برسد به اینکه وقت بگذارد و متنی را منتشر کند که فقط مبتنی بر اعتماد فوق العاده به همکارش باشد.
آفرین بر شما که اعتماد را اینطور واضح در سایت خود بنمایش میگذارید. باور بفرمایید بعد 28 سال یکی دیدم که دست نوازشی از دور بر سر ما کشید و بعد این دستها بیشتر شد.
خداوند به شما و دوستان و خانواده تان اجر این دلخوشی که برای من ایجاد کردید را معادل روسفیدی تان در پیشگاه حضرت حق قرار دهد.از لطف و همراهی همکارانم بینهایت سپاسگزارم.
ما در کودکی شنیده بودیم و در بزرگسالی دیده بودیم که سعادتمندان دنیوی بر بینوایان سنگ میزنند. اما شما بزرگواران هر کلامتان مرهمی بود بر زخمهای کهنه 28 ساله که که دیگر به همراهیشان خو گرفته بودم. اکنون میتوانم با صدای بلند بگویم من دیگر دلگیر نیستم. و گویی همه دنیا را بمن داده اند .نه اشتباه کردم. همه خوبیهارا. ممنونم.بزرگوار.برای همه تان دعا میکنم پیش همه عزتمند باشید و نزد خداوند روسفید و سربلند .
.بازخدارو شکر که شما به خدمت ادامه داده اید حداقل حقوق بازنشستگی خواهدداشت .اونا هم سروکارشون با خدا و امام زمان.عج.....ً.