در فرهنگ سياستزده و سياستگريز ما و در نظام آموزشي كه تربيت سياسي غايب بزرگ محتوا و برنامههاي آموزشي است و در تجربه تاريخي كه پولتيك معادل دروغ و فريب و نيرنگ دانسته ميشد، از سياست و سياستورزي و كنشگري سياسي سخن گفتن بسيار سخت است.
وقتي از يك مفهوم سخن به ميان ميآيد و از دريچه فرهنگي به يك موضوع نگريسته ميشود بيش از هر چيزي و هرجايي نظام آموزشي و مدرسه در ذهن تداعي ميشود و به دنبال آن اين معلم و جايگاه و نقش اوست كه جلوهگر ميشود.
در جامعه ما كه سياست مانند خيلي از مقولههاي ديگر جايگاه خود را نيافته است در فصل انتخابات عموميتر ميشود و در يك رويداد مهم سياسي، اجتماعي تمام لايههاي جامعه را درگير خود ميكند حتي كسي كه ممكن است از انتخابات قبلي تا انتخابات بعدي سخني از سياست به زبان نياورد در چند روز منتهي به روز انتخابات به اين موضوع ورود ميكند و با همان زبان ساده و عاميانه خود واكنشي نشان ميدهد كه معنا و مفهوم خاصي در سپهر سياسي خواهد داشت.
اينكه مردم در ارتباط با انتخابات چه واكنشهايي از خود نشان ميدهند نشان از سطحي از بلوغ سياسي آنها دارد. مهم نيست كه مخالف، منتقد يا موافق وضع موجود هستند، مهم اين است كه اين مخالفت، نقد ياموافقت خود را چگونه ابراز ميكنند و اين كم و كيف ابراز آنها است كه شاخص اصلي در تعيين ميزان بلوغ سياسي آنها خواهد بود.
ترديدي وجود ندارد كه رفتارهاي مدني و كنشهاي بالغانه در گرو برخورداري از يك نظام آموزشي كارآمد است كه شهروندان را براي ايفاي نقشهاي شهروندي كه يكي از آنها مشاركت سياسي و اجتماعي است آماده كرده باشد و اين نظام كارآمد آموزشي هم نيازمند معلمان و مربيان و اساتيدي است كه براي اين مهم تربيت شده و آموزش ديده باشند.
متاسفانه تربيت اجتماعي و سياسي در نظام آموزشي ما جايگاهي ندارد حتي برنامههايي مانند شوراهاي دانشآموزي كه به اين منظور موردتوجه بوده است جدي گرفته نميشود و نتوانسته كارآيي لازم راداشته باشد. برنامهاي كه در دوران اصلاحات پا گرفت اما بعدها مورد كمتوجهي و بيمهري قرار گرفت.
حال باتوجه به غيبت تربيت سياسي و اجتماعي و ناكارآمدي معدود برنامههاي مرتبط به آن در نظام آموزشي ما اين فرصتها و بهانهها هستند كه ميتوانند جبران كننده اين خلأ باشند. فصل انتخابات يكي از اين فرصتها است تا به سان يك موقعيت آموزشي از آن بهره لازم را برد و در اين فرصت معلمان به عنوان پيشتازان عرصه تعليم و تربيت ميتوانند در فضايي كه افكار عمومي حساس ميشود و گفتمان عمومي در اين ارتباط شكل ميگيرد، نقش فعال و موثري ايفا كنند.
هر فصل انتخابات ميتواند جهش در سير بلوغ سياسي مردم ايجاد كند و معلمان در اين جهش ميتوانند هم در ميان دانشآموزان و هم در ميان فرهنگيان تاثيرگذار باشند چرا كه معمولا در چنين فضاهايي معلمان كانون توجه اطرافيان خود قرار ميگيرند و ابراز نظرها و رفتارهاي آنان مورد توجه قرار گرفته و به عنوان يك الگوي كنشگري مورد تقليد قرار ميگيرد.
حال هرقدر معلمان از اين فرصتها در مسير توسعه و تعميق رفتارهاي مدني بهره بگيرند و به جاي كنشهاي فردي و نقشآفرينيهاي تودهاي و پراكنده بهطور متشكل و منسجم و در قالب تشكلها و احزاب مشاركت سياسي خود را به نمايش بگذارند در واقع در مسير بلوغ و تربيت سياسي جامعه نقشآفريني كردهاند.
تجربه حضور فعال، آگاهانه، منسجم و هدف مند معلمان فعال در تشكلهاي معلمي و شاخه فرهنگيان احزاب اصلاحطلب نمونه خوبي براي الگودهي در اين راستا بوده است؛ نمونهاي كه در واقع ترسيم كننده و تامينكننده منافع صنفي و ملي است و ترجمان همسويي اين دو دسته از منافع است؛ همسويي كه درواقع تاييدي است بر الگوي قابل دفاع تلفيق صنف و سياست در عرصه كنشگري و رويكردي كه در مسير بلوغ و تربيت سياسي ميتواند گامهاي موثر و پايداري بردارد.
روزنامه اعتماد
نظرات بینندگان