به راستی و الحق جای دارد که بشریت در سوگ ختم رسل و هادی سنبل، آن پیامبر رحمت و عطوفت و مهربانی و صاحب لوای عدل و صلح و آزادی و آزادگی و هدایت و منادی علم و کمال و سعادت و سد پولادین در مقابل طوفان و سیل بنیان کن جهل و خرافه و جور و ستم و مستکبران و طواغیت و نیز در سوگ هادیان راستین و تندیس و اسوه های عصمت و عدالت و هدایت و علم و ایمان و یقین و تقوی، نورین نجدین و امامین هدی حسن بن علی (ع) و عالم آل محمد (ص) علی ابن موسی الرضا (ع) بنشیند و اداء احترام نماید.
حضرت محمد (ص) همان گل سرسبد بشریت و عقل کل و واسطه ی فیض عظمای الهی است به تعبیر قرآن کریم مترصد آن بود که غل و زنجیر ظلم و جهالت و خرافات و تنگ نظری را از دست و پا گردن مردم باز نماید و تزکیه و تعلیم کتاب مبین و رساندن به سرچشمه ی حکمت و معدلت سرلوحه ی منشور و دکترین اساسی و غیر قابل تردید آن حضرت بوده و هست.
آن رسول پاک نیت گفت که در راه هدایت مردم و مبارزه با جهل و ظلم و بدبختی ها و انجام رسالت الهی، هیچ پیامبری را به اندازه ی من آزار و اذیت ننمودند!
دندان و پیشانی آن یاور محرومان و پناه مظلومان شکست و از آن جا که صبر جمیل در طریقت حق داشت به عیادت همان فردی رفت که خاکستر بر سر مبارکش می ریخت و در هنگامه ی فتح الفتوح و فتح مکه و شکستن بت های فریب و دروغ و کفر، وقتی شخصی فریاد زد امروز، روز انتقام است آن نبی مکرم و معظم چنین ندا و صلا داد که امروز روز مرحمت و بخشش و عفو است!!
این چنین است که بسیاری از همانان که پنبه در گوش می نهادند تا سخن حق ایشان به گوششان نرسد و یا آنانی که رسول رحمت را با سنگ و اهانت و جسارت می نواختند و شاعر و مجنون و آشوب گرش می خواندند به وی ایمان آوردند و شیفته ی اخلاق مکتب و دیانت آن یار گشتند!
در هنگامه ی وفات نیز فرمان داد عصایش را از منزل آوردند و پیراهن عربی را بالا زد تا اعرابی مغرض او را قصاص نماید، آن فرد عرب مدعی بود هنگامی که از طائف برمی گشتی وقتی عصا یا چوب را بلند نمودی تا بر حمار بزنی بر شکم من اصابت نمود، به روایتی نیز با این بهانه می خواست بوسه بر خال نبوت ما بین دو کتف حضرت زند !
بی جهت نیست که آن به عرش رسیده و به فرش دل بسته محبوب امثال ویل دورانت، رنه گنون و گورگیو و گوستاولوبون قرار می گیرد و شاخه های گل احسنت و مرحبا و درود نثار آن انسان والا می گردد!
امام حسن مجتبی (ع) نیز از جمله گل های خوشبوی بوستان نبوی و علوی است که حضرت رسول گرامی اسلام وی را ریحانه و سید و سالار جوانان بهشت نظیر حسین عزیز (ع) دانسته است.
حضرت امام مجتبی (ع) در شجاعت کمتر از برادرش حسین (ع) نبود، امام حسین سید الشهدا (ع) آن قدر مقام و شان و جایگاه حسن (ع) را والا می داند که ایشان را بهتر و برتر از خویشتن معرفی می نماید. خطبه ها و نامه های سراسر پند و اندرز و حکمت و شهامت آن امام همام خطاب به معاویه ملعون و مکار و غدار بیانگر عظمت روحی و تعالی معنوی و سجایای انسانی و مورد تعظیم و تجلیل و تکریم امام حسن مجتبی (ع) می باشد.
ایستادگی و دفاع آن حضرت با کمال درایت و شهامت در برابر تجاوزات و اجحافات دستگاه جور معاویه و بنی امیه طاغوت و تشکیل سپاه چند ده هزار نفری ایشان مبین روحیه ی جهاد و شهادت طلبی آن حضرت بوده است. مکر معاویه و خیانت تعدادی از سران لشگر و سپاه آن حضرت موجبات پذیرش صلح تحمیلی از سوی بیدادگران و متجاوزان را تسهیل فراهم نمود.
و تازه باید گفت حرکت امام حسن (ع) تغییر سنگر بود نه تغییر استراتژی، و چنانچه اگر آن امام بزرگوار، تغییر سنگر نمی داد همان عده ی قلیلی هم که باقی مانده بودند تار و مارمی شدند و مقصود و منظور معاویه حاصل می گردید.
در حقیقت ، امام بر خلاف میل و خدعه و نقشه ی معاویه، بسیاری از نقشه های شوم معاویه و دستگاه ستم وی را خنثی نمود و زمینه برای تربیت یاران و قیام امام حسین (ع) فراهم گردید.
اوج مظلومیت امام مجتبی (ع) هنگامی است که مزدوران و خائنان و منافقان به خیمه اش حمله ور شدند و با شمشیر بر پای آن امام زخم کاری وارد ساختند و خیمه و زیراندازش را غارت نمودند و با تحریک همسر وی ، نقشه ی مسموم و شهید نمودنش را عملی کردند. مظلومیت بالاتر از آن این بود که ایشان را منزوی ساختند و با محرومیت از علم و ایمان و تقوی و دریای بیکران و اقیانوس مواج معارف ایشان، معاویه ی فاسد و فاخر را بر آن امام (ع) ارجح دانستند!
امام رضا (ع) نیز امام والای دیگری است که با وجود مخالفتش با ترفندها و نقشه های شوم و انتفاعی مامون خلیفه ی ظالم عباسی، اجبارا از مدینه به مرو آمدند و پذیرش ولایت عهدی به آن حضرت تحمیل گردید.
وجدان بیدار آدمی می پرسد این چگونه ابراز محبت و واگزاری زمام امر و رهبری و سپس ولایت عهدی به امام (ع) بود که مامون به مامورانش دستور داد اگر آن حضرت حرکت به مرو و پذیرش دستور را نپذیرفت بالاجبار ایشان را بیاورید و حتی امام رضا (ع) را تهدید به قتل نمود!؟ مامون می خواست با عملیاتی شدن نقشه اش در واقع خود را از چنگال علویان و سایر مخالفان رهایی بخشیده، امام را دنیا طلب و مقام گرا جلوه داده و خویشتن را از مخمصه و محاصره ی مخالفان نجات دهد و از این رهگذر مشروعیتی برای خود ایجاد نماید!
و البته اراده ی الهی و جاذبه ی علمی و هدایتی و معنوی و تکوینی امام رضا ایجاب نمود تا برد با اسلام و تشیع و امامت و شیعیان باشد زیرا از طرفی بسیاری از زندانیان رهایی یافتند، دست مامون رو شد و رسوا گردید، یاران امام تقویت شدند ، اسلام و امامت جان تازه ای یافت، مامون و یارانش در انزوا و اقلیت قرار گرفتند، معارف مکتب قرآن و اهل بیت (ع) بیش از گذشته رواج و انتشار یافت و در مجالسی که مامون با حضور سران و بزرگان و علمای اقوام و مذاهب و ادیان و تمدن ها و فرهنگ ها بر پا می نمود امام رضا (ع) به زبان های گوناگون و با منطق و علم و معرفت و استدلال و تسخیر قلوب، به بازگشایی حقایق و دقایق قرآنی می پرداخت و تعداد زیادی از بزرگان مذاهب و ادیان و مشاهیر موثر آنان مثل جاتلیق و .... را مغلوب ساخته و آنها تسلیم امام و معارف قرآن و اسلام و تشیع شدند و باطل در ابعادی وسیع، رسوا و مغلوب و منکوب گردید.
مامون و همدستان فریب کار وی نیز رسوا و منزوی و منهدم گشتند. ماجرای حدیث معروف سلسلة الذهب و کلمة لااله الاالله حضی فمن دخل حصنی امن من عذابی و سپس طرح امامت و ولایت بر حق و داستان نماز عید فطر آن جانشین پیامبر (ص) باطل السحر دیگری و مهر بطلان دیگری بر دفتر اعمال و کردار و نقشه های خطرناک و اهریمنی مامون و همپالگی هایش بود.
شهادت مظلومانه ی آن امام عزیز و جگر گوشه ی رسول خدا (ص)، حقانیتی دیگر برای اهل ایمان و رهروان راه پاک امام معصوم (ع) و رسوایی دیگری برای عباسیان و حامیان و پیروان آنان تا انقراض عالم می باشد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان