آن که دائم هوس سوختن ما می کرد / کاش می آمد و از دور تماشا می کرد ؟!
قلم در دستم می لرزد ...
چگونه درباره ی قتل همکارم بنویسم منی که طاقت آن را ندارم حتی صحنه ی سر بریدن یک مرغ را نظاره گر باشم ؛ چگونه از ماجرای قتل یک معلم آن هم در حین تدریس در کلاس درس سخن بگویم . در عرف جامعه ، وقتی برای پدر یا مادری اتفاق ناگواری می افتد معمولاً اطرافیان سعی می کنند این خبر را از فرزندان خانواده مخفی نگه دارند ؛ برای دیگران ، مخصوصاً برای مسؤولین ارشد نظام آموزش و پرورش که سال هاست از مدرسه و کلاس خداحافظی { فرار } کرده اند هرگز قابل درک نیست که وقتی چنین خبر ناگواری در زنگ تفریح در دفتر معلمان مدارس پخش می شود ، پس از آن معلمان با چه حس و حالی در کلاس درس حاضر می شوند .
با شنیدن این خبر بلافاصه این آیه ی قرآن در ذهنم مجسم می شود که : «... مَن قَتَل نفساً بِغَیر نفسٍ او فسادٍ فی الأرض فکأنّما قتل النّاس جمیعاً و من اَحیاها فکأنّما اَحیا النّاسَ جمیعاً ... » { المائده / 32 } .
در سال 1384 نامه ای به وزیر وقت آموزش و پرورش نوشتم که موضوع عمده ی آن توضیح وضعیت انضباطی مدارس ایران و درخواست اصلاح آیین نامه ی انضباطی مدارس بود و در آنجا متذکر شده بودم که ناقص و نارسا بودن آیین نامه ی انضباطی به ویژه در سطح دبیرستان ها ، اصل و اساس تعلیم و تربیت را در مدارس با تهدید جدی مواجه کرده است که در تاریخ 8 / 9 / 1384 به شماره 20658 - 9 - 140 به دفتر وزیر آموزش و پرورش تقدیم شد *.
اما متأسفانه مسؤولین مربوطه بدون هیچ توجهی آن نامه را در داخل کمدهای وزارتخانه زندانی کردند تا نظام تعلیم و تربیت کشور ، همچنان در قفل و زندان بماند . و { با عرض معذرت از خوانندگان محترم } شعر سعدی بزرگوار هم به این ترتیب اصلاح گردد که :
« بنی آدم اعضای یک جنگلند ! که اگر کل پیکره ی نظام اجتماعی بر هم بریزد هم هیچ کس ککش نمی گزد ؟! » ...
وقتی بی احترامی و فحاشی و حتی در گیر شدن با معلم در برخی از کلاس های درس و در برخی از مدارس کشور { به ویژه برخی از دبیرستان های پسرانه } امری عادی تلقی بشود و حافظان و مجریان قانون هیچ گونه واکنش و اقدام متناسبی در قبال آن نداشته باشند ، کم کم به قتل معلم هم منجر خواهد شد .
و خوشا ! به حال مسؤولانی که به جای اعمال تدابیر لازم و حل مشکلات ادارات و مدارس تحت مدیریت خودشان ، برای ستادهای انتخاباتی آقایان شان !! آینه و شمعدانی می گردانند ! و اسپند دود می کنند ... !؟
- نامه به وزیر وقت آموزش و پرورش در صفحه ی 171 کتاب زنگ بیداری عیناً آورده شده است .
- Asadi21.blogfa.com
نظرات بینندگان
خداوند او را مورد رحمت خود قرار دهد. اما بهتراست همان گونه که از بد رفتاری با معلمان و بی ادبی دانش آموزان سخن می رانید به همان اندازه به موارد بسیار متعدد که با جستجوی ساده در فضای مجازی تنها در سال جاری تحصیلی بیش از سی مورد مشاهده و گزارش و خبرساز شده هم بپردازید و آن ، مسئله بد رفتاری و تنبیه های قرون وسطایی برخی معلمان درگوشه و کنارکشور مثل تهران، اصفهان، بوشهر، گناوه سنندج و ... که آسیب های جسمی جدی و عمیق هم به جسم و هم روح دانش آموزان زده نیز اشاره کنید. این کارها وجهه خوب دیرینه فرهنگیان را خدشه دار می کند. یک طرفه قضاوت نباید کرد ازتعصبات بکاهیم و واقعیات را باورکنیم تا به اصلاح و خود سازی برسیم. ممنون