حالا چند ماه از آن روز می گذرد که برای اولین بار می خواستم از دردها و مشکلات همکاران فرهنگی برای سایتی بنویسم که برای من درست مثل یک پنجره بود که هر روز صبح به سمت دنیا گشوده می شد .
طی یک سال گذشته روزهای بسیاری را با کلمه به کلمه ی یادداشت های سخن معلم زندگی کرده بودم ، گاهی با گریه های نویسندگان مطالب گریسته بودم و گاهی با خنده هایشان لبخند زده بودم اما هیچ گاه جرات دست به قلم بردن و نوشتن را نداشتم تا روزی که برای نخستین بار تصمیم گرفتم همان گونه که همکارانم درمطالب شان از صمیم قلب و عمق روح شان می نوشتند من نیز به وادی کلمات قدم بگذارم .
حالا چند ماه از آن روز می گذرد و سایت سخن معلم برای من تنها یک دریچه نیست بلکه دنیایی سرشار از ایده ها، طرز فکرها و سخنان نغز که با زبانی « حق گو » از دردهای جامعه فرهنگی بدون حب و بغض های سیاسی و گروهی از دل می نویسد و لاجرم بر دل می نشیند . امیدوارم ا ز این پس بیش از پیش از قلم هایمان در راه اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم بکوشیم و روزگاری با یکدیگر سی ام سال انتشار سخن معلم را جشن بگیریم که بهانه ا ی باشد برای تقدیر و تشکر از مجموعه ی دست اندرکاران سایت سخن معلم که چون فانوسی همواره روشن در معرض بادها و هوای مه آلود این روزهای جامعه فرهنگی کشور به تاریکی های جهان روشنی می بخشد برترین و جاودانه ترین پاداش همان خشنودی خدا و آرامش جاودانی است که در پی خدمت صادقانه و تلاش خدا پسندانه حاصل می گردد.
چه زیباست بندگی کردن به دور از بند ریا و چه افتخاری بالاتر از خدمت صادقانه به بندگان خدا که جز عبادات و از اعمال حسنه محسوب می شود .
موفق و موید باشید.
با تشکر و سپاس فراوان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سلام از اظهار لطف ومحبت شما همکار محترم بی نهایت سپا سگزارم
درود خدا و پیامبر و معلمان بر جناب آقای علی پورسلیمان
با شناختی که از پیرامون شغلی خود دارم کسی رو نیافتم به اندازه جناب علی پورسلیمان صدای هل من ناصر ینصرنی معلم را به شیوه ای مؤدبانه و قانونی به گوش های شنوا و حتی ناشنوا برساند! اگر معلمان آن چنان که بر در ستادهای تبلیغاتی نامزدهای مجلس شورای اسلامی و رئیس جمهور و... می کوبند و رژه می روند ، سینه چاک خبر و خبرگزاری این چالاک ترین عنصر دموکراسی می شدند وضع به این منوال نبود.
بارها شاهد خوار و زاری ملتمسانه معلمان بر گرد نماینده ها بوده ایم که آخرشم چیزی از توش درنیامده است!
پس ای معلم بیا و دیگر در خانه ملت را نزن!
برو در خانه پدر فقرا اصحاب خبر و فریاد را بزن!