بر شط شراب عشق و حماسه و ایثار و مستی وادی عرفان و ملکوت و بر کرانه ی ایمان و شکوه دلدادگی و بر ساحل نجات بشریت از غرقاب فنا و یاس و درماندگی و طوفان بنیادبرافکن روزگاران، این حسین (ع) است که استوار و مقاوم ایستاده و با تمسک به ایمان و اراده و همت و هجرتی سبز و جهادی سترگ و شهادتی سرخ فام، تمامی انسان ها را و بالاخص بردگان و شلاق خوردگان و پابرهنگان و تشنگان آزادی و آزادگی را به اکتساب معرفتی عمیق و گسترده و جهاد و مبارزه علیه سیاهی و ظلم و استبداد و استعمار و استثمار از ناحیه ی طاغوت ها و ابرجنایتکاران و ابرقدرت ها همان ابولهب ها و ابوسفیان ها و معاویه ها و یزیدهای زمانه فرا می خواند.
حسین (ع) وارث آدم است و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و آخرین سفیر پاک الهی، احمد مرسل (ص) و علی مرتضی (ع) در جمیع سجایا و خصائل والای الهی، انسانی و عدالت و قسط و حریت.
حسین همان ثارالله که در جان و کالبد هستی و زمان و آسمان و زمین و قلب تاریخ جاری و ساری است. همو که خدای سبحان در کتاب مبین، نفس مطمئنه اش نامید و وی را به جنت اعلا و برین خود و در سلک عباد خاصش قرار داد و پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) وی را از ذات و ماهیت و هویت خویش و خویشتن را نیز از حسین، این آزاد مرد و فداکار و هماره جاوید دهر نامید.
تعجب ندارد که محمد مصطفی (ص) حضرت سیدالشهداء امام حسین (ع) را چراغ فرزندان و تابناک هدایت در کشتی نجات اش نامید. آن هنگام که فریبکاران و دغل بازان و تمامیت خواهان و حیوان سیرتان و انسان نمایان زمانه و منادیان اهریمن و پاسبانان حریم کفر و شرک و نفاق و پلشتی و ظلم و بیداد و فساد و تباهی بر اریکه ی قدرت شیطانی تکیه زده و بیت المال را به تاراج و یغما برده و دین و مذهب و انسانیت و حریت را به بازی گرفته و دست از پا درازتر آن امام را نیز به سازش و بیعت و بردگی تن و روان فراخواندند؛ آن حسین عزیز و فرزند پاک و فرهیخته ی رسول و ولی خدا و جگرگوشه ی بتول عذرا (ع) با زبانی گویا و قامتی افراشته و همتی بی نظیر و غیرتی بی دلیل به پهنه ی هستی و به اوزان تاریخ، قهرمانانه و شجاعانه فریاد برآورد که هرگز! هرگز! ذلت از ما خاندان عترت رسول به دور است :
زیر بار ستم نمی کنم زندگی جان فدا می کنم در ره آزادگی
و باز فرمود: وقتی مردم زمامداری همچون یزید پلید جرثومه ی فساد و گناه داشته باشند و مبتلا به چنان حاکم ستمگری گردند، بایستی فاتحه ی اسلام را خواند! سیاست بازان و مصلحت گرایان و تجارت پیشگان و نان به نرخ روزخوران و بوقلمون صفتان و حتی شخصیت هایی سالم و صالح اما فاقد بینش ژرف و امام شناسی در بعد وسیع و قاعدین زمانه چه بسا از روی خیرخواهی و دلسوزی حسین بزرگ رسید و سالار شهیدان و اسوه ی مقاومت و ایمان و شهادت و تندیس صداقت و تقوی و جهاد را به سکوت و مماشات و یا فرار و مخفی شدن و جان به سالم بردن و در گوشه ای خزیدن توصیه و دعوت می نمودند و شاید هرگز به این موضوع پی برده بودند که حسین، این آموزگار جهاد و هجرت و شهادت، قطعا با علم امامت خویش، به فلسفه و مسیر و پایان آن راه سترگ و خونین و شهادت حتمی و قطعی خویش واقف بود و صد البته و عقلا و منطقا و متعارفا، علی رغم عشق و علم به شهادت وظیفه و تکلیف شرعی، انسانی و تاریخی و وجدانی داشتند تا مسیر طبیعی و عرف را نیز طی نموده از جد و جهد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و جهاد و عدالت خواهی و آزادی خواهی و روشنگری و تحقق آمال و برنامه ی گسترده و جدی فرهنگی غافل نباشند و به قولی سعی و تلاش وافر خود را به منصه ی ظهور و به روز برسانند و از دست بر روی دست گذاشتن و تسلیم کور قضا و قدرشدن و فراهم نمودن زمینه برای ستم و بیداد و فساد و تباهی دشمنان غدار و مکار جدا پرهیز نمایند!
به همین منظور و در همین چارچوب می بینیم آن حضرت چه از طریق نگارش نامه های شجاعانه و جسورانه و منطقی و نصایح کوبنده و آگاهی بخش به معاویه و سایرین اعم از دوستان و دشمنان و چه با ایراد خطابه و وعظ و هشدارهای به جا و عبرت آموز و هجرت و جهاد و گفت و گو و افشاگری ها و صحبت با حر، زهیر و حتی عمربن سعد و حرکت های منزل به منزل و سخنرانی در بین راه و شب عاشورا و حتی ظهر عاشورا و نصیحت های مشفقانه و تلاش در جهت آگاه و روشن نمودن غافلان و بازی خوردگان و .... نهضت و قیام و انقلاب الهی انسانی و تاریخی خود را ادامه داده و بدان غنا می بخشد و هرگز از تشکیل حکومت خداپسندانه و عادلانه و انسان مدارانه و سعی در امحاء ظلم و ستم و غارتگران و اجحاف گران و خون آشامان ناامید نمی گردد، تا تمامی انسان های تاریخ و آیندگان این گونه فکر و گمان نبرند که قیام و حرکت حسین، یک استثناء و آسمانی منهای زمین و بدون الگو و مدل پذیری و ایستا و بدون تداوم بوده و صرفا یک راز و رموز قراردادی فقط میان حسین و خدا بوده و بس!!؟ و هرگز این قیام و جهاد و شهادت تداوم نیافته و کسی نمی تواند و یا حق ندارد همچون او دست به قیام و جهاد بزند!!؟
والعیاذبالله، تمامی حکام حتی ظالمان و بدکاران و بداندیشان و ستمگران، اولی الامر و واجب الاطاعه و نمایندگان خدا و فرشتگان آسمانی هستند!؟ برخی از نویسندگان و محققان و دانشمندان برجسته مسلمان و غیرمسلمان را عقیده بر آن است که بر اساس « اصل و قاعده ی بداء » چه بسا اگر زمانه و مردم را ظرفیت و لیاقت و قابلیت لازمه می بود و در سقیفه ی آن اتفاق غلط و بدعت رخ نمی داد و حق به حقدار می رسید و پس از ارتحال پیامبر بزرگ اسلام (ص) مردم از علم و ایمان سرشار و معارف و اندیشه های ناب مولا علی (ع) و دولت و حکومت حق و عدالت گونه و قضاوت ها و حکمرانی آن یگانه ی دهر بهره مند می گشتند و یا اگر نامه نگاری کوفیان به حسین (ع) صرف احساسی و مقطعی و بلهوسانه نمی بود و مسلم بن عقیل (ع) در ماموریت خویش پیروز می گشت و یا اثری از یزید و یزیدیان فاسق و پلید در میان نبود و حسین (ع) به شهادت نمی رسید، قطعا و یقینا یک نظام و حکومت سراسر پاک و ناب و حکمت آمیز و عدالت گونه و انسانی و الهی استقرار می یافت و مردم حجاز و به ویژه مدینة النبی و سرتاسر جهان اسلام و حتی بشریت در آن زمان و تا مدت ها از فیض وجود امام و مسلک و مکتب و حکمت و عدالت و علوم فراوان ایشان کمال بهره را می بردند.
محققین و پژوهشگرانی را نیز عقیده و نظر چنین است که با تمامی این تفاصیل و اوصاف و سعی و تلاش و جدیت امام و یاران صدیق و پاک او از آن جا که در عصر نتوانستن ها و ناجوانمردی دشمن و دستگاه های عریض و طویل تبلیغاتی اهریمنان و خودخواهان،بزرگترین حربه ی موثر علیه ناجوانمردان و قدرت طلبان بنی امیه و امثال ایشان شهادت و خون و ایثار می باشد، لذا در فرجام و انتهای کار ، حسین شهادت مظلومانه اما غرورانه و مفتخرانه را برگزید.
در کارنامه ی درخشان قیام حسینی و مانفیست و منشور نهضت مکتبی و انسان ساز و ظلم برانداز اباعبدالله الحسین (ع) ، ترس و مماشات و تن به بردگی دادن و زمام روح و عقل را به طاغوت و اهریمن سپردن، کوچکترین جایگاهی ندارد. امام حسین (ع) در توضیح و تشریح فلسفه و علل قیام خویش می فرمایند: قیام و نهضت من برای در دست گرفتن قدرت صرف و شرارت و خوش گذرانی و بر گرده ی مردم سوار شدن و ایجاد مفسده و بی عدالتی ها نیست، بلکه نهضت و قیام من برای روشنگری و اصلاح در میان مردم و دین جدم رسول خدا و امر به معروف و نیکی ها و برحذر داشتن مردم از زشتی ها و امور غیر انسانی و ضد الهی و عمل به راه و روش پیامبر (ص) و علی (ع) و زنده کردن دین خدا و رسول الهی می باشد.
این چنین است که "کورت فریشلر" آلمانی، حادثه ی عاشورا و فداکاری و جانبازی حسین (ع) را یک امر بی بدیل و بی نظیر و بزرگترین و با عظمت ترین حادثه ی تاریخ بشری قلمداد می نماید.
وقتی آن حضرت در شب تاریخی و به یاد ماندنی و عجیب عاشورا، آن سخنرانی و خطابه محیرالعقول و با ارزش را ایراد می فرماید مبنی بر اینکه ای یاران و خاندان من، اینها یعنی ظالمان و خونریزان، تنها با من حسین کار دارند و شما می توانید و آزادید از شب به عنوان یک راهوار بهره جسته و جان خود را بردارید و بروید و من بیعت از دوش شما برداشتم!
عشاق طریقت عشق، سر از پا نشناخته و جملگی جانبازی و شهادت در رکاب مولایشان را پذیرا گشته و حتی طالب کشته شدن در هزار مرتبه را صدا می دهند و حضرت عباس قمربنی هاشم، آن پرچم دار بزرگ قافله کربلا و عملدار باوفا و مطیع امام (ع) زنده ماندن بدون امام حسین را بی معنی و به دور از انصاف و انسانیت و رادمردی می داند! و آن هنگام که کودکان تشنه، طاقت از کف می دهند و ناله آنان به عرش می رسد و آسمانیان به گریه افتاده و جهان در برابرشان تیره و تار می گردد، مشک برداشته و روانه ی شطّ فرات می گردد و آن قدر جسارت و شجاعت و جدّیت و فداکاری از خویشتن نشان می دهد که دشمنان همچون روبهان از ترس شیر ژیان، منهزم و فراری می گردند و با آن که به آب روان و زلال دست می یابد، به احترام امام خویش و به علامت هم نوائی و هم دردی با تشنه لبان کربلا و خیمه ها، آب در کف را بر آب می نهد و مشک را پرنموده و به سمت خیمه کودکان به راه می افتد و با آن که نامردان و ناجوانمردان پست و فرمایه، دست های آن جوانمرد و فدارکار و شجاع بی نظیر تاریخ را قطع می نمایند امّا به امید و عشق رساندن آب به بچه ها، نهایت تلاش خود را می نماید و دشمنان که عرضه و قدرت رویاروئی با آن عزیز را نداشتند، ناجوانمردانه و غافل گیرانه به ایشان حمله ور می شوند و علاوه بر قطع دستان عباس دلاور و ماه بنی هاشم، عمود سنگین و آهنین بر فرق سرش فرود می آورند و ندا در می دهد که ای بردار ... برادرت را دریاب!
امام که به سان یک باز شکاری و با سرعت تمام ،خویش را بر بالین حضرت ابوالفضل العباس (ع) می رساند افسوس می خورد که دیگر کاری از دستش برنیامده و می فرمایند: ای عباس با شهادت تو کمرم شکست و رشته امید و چاره ام پاره گشت!
یا با چهره درخشان و باعظمت و وقار حضرت علی اکبر(ع) روبه رو می شویم که بنا بر فرمایش، حسین بن علی(ع) دیدن روی او وقامتش، آن حضرت را به یاد پیامبر اسلام (ص) می انداخت!، حضرت علی اکبر(ع) نیز در چندین نوبت آن هم با زبان تشنه و کلاه خود و لباس رزم سنگین و طاقت فرسا، ظالمان معروف و دهشتناکی از جبهه یزید و شمر و ابن زیاد را دلاورانه و شجاعانه به قتل رساند و به جهنم ابدی واصل گردانید.
امام حسین(ع) می فرمود: علی اکبر از حیث اندام و خلقت و خلق و خوی و منطق و عقل و بیان، شبیه ترین فرد به رسول خدا (ص) می باشد.
آری !
قیام حسین و کربلای معلّی و عاشورای سرخ حسین (ع) و یاران و خاندان پاک و شجاع و مومن و راسخ نمونه اش، همچون خورشید تابنده و فروزان بر تارک تاریخ و هر زمان و هر مکان می درخشد و همچون الگو و مدلی راستین و همیشگی و تاریخی فرا روی انسان ها قراردارد.
شناخت چنین امام و قیامی و حرکت در مسیر نورانی و مقدس امام حسین و یاران صدیق و بزرگوار ایشان با هدف و انگیزه حقیقی مبارزه با پلیدی ها و بی عدالتی ها و ظلم استکبار و ایادی منطقه ای و جهانی اش که مصداق بارز و عینی یزیدیان و مروانیان و آل زیاد ملعون می باشند و نیز اشک توأم با عشق و معرفت و تاثیرگذار و عرفانی، بسی افتخار و هنر و سرمایه ای سترگ و پایدار در دنیا و آخرت می باشد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.