من یک معلمم.
دل خوشی یک معلم به اول مهر است.
اول مهر خاطره سال ها شاگردی و معلمی است.
خاطره روزگاری که با لباس و کیف و کفش و البته کتاب و دفتر و قلم جدید با دنیایی از آرزو پا در کلاس می گذاشتیم و بیشترمان با آرزوی معلم شدن.
اول مهر خاطره سال ها درس خواندن و رسیدن به « نقطه معلم بودن » است.
اول مهر خاطره سالی است که اولین ابلاغ را گرفتیم و البته نه در شهر خودمان که اکثرمان در نقطه ای دور از خانه و کاشانه .در منطقه جدید، غریبانه در اولین پست، به کار تدریس نشستیم.
چه دلهره ی قشنگی بود.
روز اول به یاد معلمان دیرین و با تقلید از آنان نام خود را به دانش آموزان گفتیم و نام شان را خواستیم و با ژست خاص، شیوه ها و روش های تدریس مان را برایشان گفتیم...
و این طور شد که آن دلهره رفت و آرامشی مقدس جایش را گرفت…
و ما هر سال ابلاغ به دست در پستی بی صبرانه کلاس را به آموزش می خواندیم و با چه لذتی تدریس می کردیم.
عالم دیگری است دنیای تدریس که بیاموزانی و جمعی فرا بگیرند آنچه تو می گویی و آن گاه است که تو نوری تازه در چهره تک تک دانش آموزانت ببینی.
آن لحظه به تولد شبیه است. خلق است، آفرینش است و زیباست…
و این لذت قشنگ را هر سال مهر به من ارزانی می داشت و امسال چه نامهربانه این حس را از من دریغ کردند.
گاهی برخی واژه ها به خواست یا ناخواست جای خود را در بین گروه های مختلف باز می کنند و امسال واژه ی “مازاد” که از چند سال پیش زمزمه هایش شنیده می شد، آمد،نشست و برچسبی شد بر پیشانی گروه کثیری از دبیران متوسطه دوم و آن چنان ریشه دواند که روح مان را نیز آزرد!
در هر رشته، ناحیه ، شهر و استان این معضل را می بینی و می گویند علتش نظام ۶،۳،۳ و حذف کلاس اول دبیرستان از مقاطع تحصیلی است.
آیا بار یک طرح بزرگ و بلند مدت باید به گروهی محدود تحمیل شود؟ عده ای در برج عاج خود آسوده بنشینند و گروهی آسیب ببینند؟
آنچه در روزهای شهریور در اداره های آموزش و پرورش شنیده می شد: این جمله آزار دهنده بود:
همکار محترم شما مازاد هستید !
جالب اینکه راهکار هم ارائه می دادند!
« پست آموزگار ابتدایی، پست متصدی سایت ابتدایی یا احراز !! کد ۹۷و کاهش بخشی از حقوق و محرومیت از رتبه بندی…»
و “رتبه بندی” نیز واژه ی نو ساخته ی دیگری است که به جای آرامش دادن به معلم ،ماه هاست ذهن او را درگیر کرده و بحث در مورد آن در این دلنوشته نمی گنجد.
با این به اصطلاح راه کارها ،قدر معلم و تدریس را شکستند…
گفتند بروید جایی که جایتان نیست ،جای گیرید و دم نزنید.. وگرنه رتبه بندی!!
و من می اندیشم چه کسی پاسخگوی این حرمت شکنی و ده ها تحقیر است.
آینده نظام آموزشی ما به کجا می رسد؟ تدریس دبیر متوسطه دوم در مقطع ابتدایی!!
حرمت دبیر متوسطه را شکستند که پست او را تنزل دادند و تا جایی که می دانم تنزل دادن شخصی از پست اداری اش در قانون جایگاهی ندارد و صد البته ارزش کار مقدس و بسیار مشکل آموزگار ابتدایی را نیز در دیده ها کوچک کردند.
تدریس مقطع ابتدایی کاری بسیار حساس و تعیین کننده است و از عهده آموزگار باتجربه و دوره دیده بر می آید.دانش آموزان ابتدایی غنچه هایی نورسته هستند که شکوفا شدن شان بستری مناسب و باغبانی ماهر می طلبد.
دبیر ریاضی در مقطع ابتدایی چه بلایی سر ادبیات می آورد؟
و دبیر ادبیاتی که سال هاست فقط تعداد ابیات غزل و قصیده را شمرده، چگونه وادارش می کنند که با سرنوشت کودک دبستانی بازی کند و آموزش درس ریاضی را به این دبیر ادبیات یا تاریخ و ….بسپارند و بگویند:حالا شما پست بگیرید یه طوری می شه... !
این درد دل ها را به کجا ببریم؟
در هر رشته کمی بیشتر از نصف نیروهای متوسطه پست تدریس گرفتند، چنان چه ساعات آنان را کمی تقلیل می دادند ، ساعت بسیاری از نیروهای مازاد پر می شد.
همچنین اغلب مدارس کلاس های خود را با تعداد دانش آموز بین ۳۶ تا ۴۰ نفر تشکیل دادند در حالی که هم فضای آموزشی و هم دبیر جهت تدریس وجود داشت که با کلاس های استاندارد ۲۰ تا ۲۵ نفر هیچ نیرویی مازاد نمی شد و به یقین کیفیت آموزش ارتقا می یافت.
جای بسی تعجب است که راه حل های ساده را نپذیرفتند و ما را در دایره سرگردانی رها کردند.
به راستی به کدامین گناه مهر ،مهرش را از ما دریغ کرد ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فقط کلاس بدون معلم نمونه عزیزم.
اینجا ایران است...
هر روز بهتر از دیروز!
ایران مهد شیران
می گفتند «ل له» .....واقعا شغل شریف معلمی چه بر سرش
آمده !!
یا بلد نیستند درست نیروها رو ساماندهی کنند. یا عمدا دبیران را به ابتدایی میفرستند تا با تغییر پستشان در سالهای بعد هم تو ابتدایی نگهشان دارند.
با این کار به چند هدف میرسند, اول این که جای نیروهای بازنشسته ابتدایی پر میشه, سالهای بعد هم راحت با بازنشستگی پیش از موعد آموزگاران موافقت میکند چون خیالشان راحته نیرو برای جایگزین کردنشان دارند. علاوه با این به تبدیل وضعیت آموزگارانی هم که سالهاست مایل به خروج از ابتدایی هستند موافقت میکنند.
متاسفم برای برنامه ریزان آموزش و پرورش که با معلمان مثل مهره رفتار میکند. مهره هایی که هر کجا بخواهند میگذارند. درد بزرگیه.
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند خواهم داد که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بسترو رخت خواب جهان بخوابی !
سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این
کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می
دهد .
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی
بهترین خوابگاه جهان است .
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای بگیری و آنوقت بهترین خانه های
جهان مال توست...
کافیست کمی فکر کنیم
برادر یا خواهر من بله درست میگویی تدریس در ابتدایی وزندگی با دنیای قشنگ آنان برای هر کسی لذت بخش است ولی به قیمت اینکه امسال 47000 دانش آموز ابتدایی موفق به یادگیری سواد نشوند ولی من لذتم را ببرم.
پس بهتر است شما کمی فکر کنی ودرست برنامه ریزی کنی که ما مجبور نشویم به هر قیمتی فقط از زندگی کردن خود لذت ببریم
لقمان حکیم اگر میدانست چنین برداشتی از سخنان او میکنند هرگز سخن نمیگفت
لقمان حکیم عمل کر
لقمان حکیم عمل کرده و بهترین ها را برای معلمان فراهم می کنند ...!!
سالیاننی ب جای اینکه درطرحش به فکر دانش اموزان ابتدای ومعلمین واموزش و پرورش ایران باشد درپی یک سری تمجید وتشوق یک عده مثل خودش بسیارنادان ونفهم وسودجو تراز اوبوده تا ازاین طریق به فول خود ش نامی در ازبین رفتن ابروی یک نظام حتی فراتر درنظام جمهوری اسلامی پیدا کند که واقعا جای افسوس دارد