گفته های کسانی که در دامن سیاست، آزموده و آبدیده می شوند برخاسته از تجارب عملی است که تدقیق نظر در کلمات و معنی یا معانی جمله آنان، ما را به تألم و تفکر دعوت می کند. این جملات بر اساس باورها و ارزش های ملی و فرهنگی هر جامعه ای، اعتبار و معنایی متفاوت می یابد. به عنوان مثال:
« هر کسی که تصمیم بگیرد زندگی خود را وقف سیاست کند؛ می داند که پول درآوردن اولویت اصلی او نیست » .
(آنگلا مرکل)
یک سیاستمدار آلمانی، معتقد است که در دنیای بی انتهای سیاست، نمی توان به پول درآوردن به عنوان اولویت اصلی نگریست. در واقع یک درس اخلاقی مضمون که در تارو پود نظام آموزشی و در دوران تحصیلی فردی چون مرکل، درونی شده است و ارزشی ملی تلقی می شود. اما برنامه پنهان آموزش در مدارس و حتی دانشگاه ها در بسیاری از کشورها و شاید در ایران، سیاست را سرآغاز قدرت و سرمایه می بیند. یعنی تصور غالب این است که اگر قدرت داشته باشی، توانایی اقتصادی هم خواهی داشت که برعکس آن نیز صادق است .
مثلث سیاست آمریکا به زر و زور و تزویر، مشهور است.
در این خصوص آبراهم لینکلن؛ جمله ارزشمندی دارد . او می گوید: « فلسفه کلاس درس در یک نسل، فلسفه حکومت در نسل بعدی خواهد بود » .
فلسفه کلاس درس ما با ابعاد محدود و از پیش تعیین شده خود، اجازه سیری فراق بال در اخلاقیات یا معنویات اخلاقی را به افراد نمی دهد. شما در فلسفه کلاس درس ما هرگز به صراحت چنین جمله ای را نشنیده اید یا آن را در متن هیچ کتابی نخوانده اید و از هیچ معلمی به عنوان پند، آویزه گوش خود نکرده اید. چون فرهنگ جامعه ما همیشه عکس جمله مرکل را آنقدر به هر یک از ما القا کرده است که در وجودمان درونی گشته است. یا در جامعه ما بَدان تا حدی زیاد هستند که خوبان دیده نمی شوند و یا رسم غلط جست و جوی بَدان کلاس ها توسط مبصران به جامعه ما نیز سرایت یافته است و با پای بندی به هنرمندی دیرین خود در معرّفی بدان، اصرار می ورزیم.
سیاستمدار کهنه کار آلمانی؛ اشاره نکرده است که این باور صرفا برای خدمت به مردم هست، اما مردان و زنان عرصه سیاست ما، رسما عنوان می کنند که برای انجام خدمت به خلق و مردم، پا به عرصه سیاست گذاشته اند و بیشتر آنها پس از انتخاب و یا گاه انتصاب و نشستن در پشت میز مسند خویش، اولین شعاری را که فراموش می کنند همان خدمت به مردم است. چون برنامه پنهان درسی، او را در موقعیت جدید به اهداف شخصی سوق می دهد. برای همین مشکلات همچنان در جای خود باقی می ماند و حتی با غفلت این مسنددار جدید، بیشتر و حجیم تر نیز می گردد.
و خلق بینوا با هزار امید و آرزو که نظاره گر آمد و شد این و آن، عمر خود را سپری می سازد با خود می گوید: پس مشکلات چرا حل نمی گردد یا پایان نمی پذیرد؟ غافل از این که در مسیر حل و فصل آن تلاش و همتی صورت نگرفته است، پس باور به لاینحل بودن مشکلات و حتی معضلات و سپس امیدواری به تولد و ظهور قهرمانی از دیار کهن ایران زمین و یا اعتقاد به تحقق معجزه ای، انتظار و حسرت این مردم می گردد و بعد روشن اندیشان روشنفکر به مذمت خوش خیالی چنین مردمانی در دیروز و امروز، تلخ خندی می زنند و به استهزای آنان اهتمام می ورزند.
از یک سو مردم تحقیر می شوند و از سوی دیگر در انباشتی از کوه مشکلات ریز و درشت غوطه ور می گردند و با طعم شیرین زندگی که شعرا و نویسندگان در نوشته های خود از آن دَم زده اند بیگانه می مانند و جالب آن که بسیاری از آنچه که در قالب مشکل برای ما دیکته و القا می شود، فقط با یک امضا و یا دستور اداری قابل حل شدن است اما تصور این مسنددار چنین رقم می خورد که در این صورت اتکا و نیاز مردم به او، از بین می رود و آنچه که مردم را در پیچیدگی این مشکلات سرپا نگه می دارد تا او مسنددار باقی بماند، از بین می رود.
و این فرد یاد نگرفته است که قرار نیست مادام العمر چاله ها وجود داشته باشند، زباله ها انباشته شوند، بوروکراسی در مابین طبقات بالا و پایین، مردمِ معطلِ یک کپی ، تأییدیه و یا امضا را همچنان سرگردان نگه دارد و بسیاری از موارد دیگر.
دو نهاد معروف برای این عرض حال فعلا در جامعه ما شهرداری ها و شورای شهر و روستاهاست.
اگر به یادداشت : « چرا « جامعه ایرانی » نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات ، « بی تفاوت » است ؟!" ( این جا ) در همین سایت مراجعه کنید و کامنت های زیر آن را همراه متن مطالعه نمائید، شاهد فساد مالی این مردان و زنان خواهید بود که سرآغاز سخن بیشتر آنان هنگام انتخاب و انتصاب، خدمت به مردم بود.
فقط کافی است جست و جو کنید اعضای شورای کدام شهرها در طول این چند دهه، دستگیر شده اند؟ یا شهرداری و معاونان آنان در کدام شهرها به جرم فساد مالی برکنار شده اند. :
بازداشت ۷۵ نفر از اعضای شورای شهر و روستا در کشور/ تغییر در قانون انتخابات شوراها، (منبع: مشرق؛ با همین عنوان، کد خبر 1176293، 15 بهمن 1399.)
و چون همیشه یکی از راحت ترین راهکارهای ارائه شده در این گزارش عبارتست از: « دولت باید بودجه را افزایش دهد و به مشکلات مردم رسیدگی کند/ تقسیم بودجه نامتوازن است » .
رئیس شورای عالی استان ها گفت:
« در سه سال گذشته 433 نفر در حوزه شوراهای شهر و روستا شهرداران و کارمندان شهرداری ها بازداشت شده اند » . ( خبرگزاری فارس، با همین عنوان، نوزدهم اردیبهشت 1400.)
بیشترین تخلفی که سبب شده تا از اعضای شورای شهر سلب عضویت شود عدم سکونت عضو شورا در محل بوده و پس از آن تخلفهایی در حوزه ساختوساز، تسهیلگری و سفارش در کمیسیون ماده ۱۰۰، رعایت نکردن شأن شورا و به کارگیری پیمانکاران منتسب به اقوام از جمله بیشترین تخلفهای اعضای شوراهای شهر است.( خبر آنلاین؛ بیشترین تخلفات اعضای شوراهای شهر و روستا اعلام شد، کد خبر 1442997 22 مهر 1399.) عادی دانستن کار خوبان در جامعه ای که از لحاظ جرم، بزه و فساد برای الگوی رفتار نامناسب فراوانی زیادی دارد، از برجستگی های فرهنگی این جامعه است.
رئیس شورای عالی استانها علیرضا احمدی؛ گفت: « تاکنون ۵۰ عضو شوراهای کشور به دلیل تخلف دستگیر شدهاند که در برابر جامعه بزرگ شوراها رقم کوچکی است » .( اقتصاد آنلاین؛ ۴صدم درصد اعضای شوراها دستگیر شدهاند، کد خبر 459639، 23 مرداد 1399.)
و اخبار بسیاری دیگر در این حوزه ...
کوچک دیدن جرم، خود سرمنشأ فساد بیشتر است. شادمانی یک مسئول از درصد کم وقوع جرم اشخاصی که مکلف و موظف به خدمت تکمیلی در راستای خدمات دولت شده اند، انجام آن را طبیعی قلمداد می کند و مردم نیز باور می کنند که خدا را شکر همه فاسد نیستند! القائات غلط چنین مسئولانی، به عادی سازی جرم منجر می شود. اگر آمار تخلفات درست است این 4 درصد چرا خلاف کرده اند؟
دو فرضیه به ذهن خطور می کند:
فرضیه اول) قانون در شوراها انعطاف پذیر است و این افراد به راحتی قادر به شناسایی ضعف ها و دور زدن آنها هستند.
فرضیه دوم) افرادی که برای شوراها داوطلب و انتخاب می شوند، نیّت اصلی خود را قبل از برگزیده شدن بر مبنای فرصت طلبی برای منفعت جویی شخصی بنا نهاده اند. آنان از موفقیت خود در این خصوص از قبل، آن قدر مطمئن بوده اند که احتمال هر نوع ریسک شناسایی، افشا و آبروریزی را به جان دل خریده اند و از وسوسه انجام آن واهمه ای نداشته اند.
حال چرا باید این اشخاص را به باد کتک گرفت؟ چرا باید آنان را مجازات کرد؟
تصور عده ای چنین است که لابد این افراد زرنگ تر از مابقی افراد هستند و توانایی قرار گرفتن در سیر معمول را داشته اند که خواسته اند و توانسته اند. یعنی من یا شما زرنگ و توانمند نیستیم که از رقابت برای تخلف ضمنی به دور مانده ایم.
بی انصافی است اگر از صداقت و پشتکار مردان و زنانی که صادقانه پای در رکاب خدمت این مردم می نهند سخنی گفته نشود. اما یا در جامعه ما بَدان تا حدی زیاد هستند که خوبان دیده نمی شوند و یا رسم غلط جست و جوی بَدان کلاس ها توسط مبصران به جامعه ما نیز سرایت یافته است و با پای بندی به هنرمندی دیرین خود در معرّفی بدان، اصرار می ورزیم.
یا دلیل آن غفلت ما از پدیده « الگوهاست».
خود ما با این اصل بیگانه ایم و از آموزش اصولی و درست آن به کودکان و دانش آموزان خود غافلیم.
ما الگوی رفتار درست را در جامعه معرّفی نمی کنیم چون معتقدیم آنان وظیفه خود را می دانند و انجام می دهند و کاری شاق و خارق العاده ای تحقق نمی یابد.
عادی دانستن کار خوبان در جامعه ای که از لحاظ جرم، بزه و فساد برای الگوی رفتار نامناسب فراوانی زیادی دارد، از برجستگی های فرهنگی این جامعه است. مثلا یک دانش آموز زرنگ، وظیفه خود را می داند و آن را به جا می آورد، یک رفتگر مرتب و منظم، سر ساعت نیک می داند که چگونه آب زند راه را تا در دل رهگذران آشوب نباشد، یک مأمور پست چی با وسواسی خاص، تلاش می کند تا امانت را حتما به دستان صاحب اصلی برساند.
وقتی الگوی رفتاری ما خصوصا برای کودکان و نوجوانان، از بین ایرانیان اندیشمند، متفکر، بنیان گذار، مبتکر، خلاق و مبتکر، تولید کننده، هنرمند و نویسنده و... نیست پس چون همیشه منتظر می مانیم تا یکی از آنان فوت کند و سپس آه حسرت بکشیم :
ای وای! حیف این نیز رفت.
این ها همان خوبان عادی انگاشته شده اند که نه الگو شمرده می شوند و نه دیده می شوند. اما دانش آموز ضعیف، رفتگر از زیر کار در رُو و پستچی بی وجدان که با سهل انگاری، طلاقی را محقق می سازد و یا بی گناهی را به دلیل اهمال کاری روانه زندان می سازد ؛ این افراد درصد، نرخ، میزان، فراوانی و نمودار دارند. در تمام برنامه های زنده و از قبل ضبط شده، جلسات علنی و غیرعلنی، نمایش داده می شود و مدام در زیرنویس شبکه خبری و یا در گوشه و کنار فضای مجازی، تکرار و تکرار می شود تا الگوی بَدان در بین همه افراد شاغل و غیرشاغل این جامعه، ملکه گردد و مستأصلی مسئولان با وجود این بدان، امری عادی انگاشته شده و حتی به آنان در ناتوانی حل مشکلات، حق نیز داده شود.
روال غلط، نتایج غلط خواهد داشت.
جمله مرکل در اذهان ما معنایی عکس دارد و همه این دردسرها حاصل همان برداشت نادرست است. ما خود را به سیاست پیوند می زنیم تا پول و درآمد بیشتری کسب کنیم، تا بتوانیم به رؤیاهای خود و حتی پدر و مادر خود پاسخی سریع و شتابان دهیم، برای همین یک شبه مسیر موفقیت گام به سوی نهایت قدرت را قادریم طی کنیم.
مردمی که به من رأی می دهند ؛ نردبان ترقی من تا اوج جاه طلبی هستند تا هر چه سریع تر بتوانم به پول لعنتی که انسانیت را قربانی می سازد برسم. ماشین میلیاردی، ویلاها، حساب های میلیارد دلاری خارج از کشور و داستان کامیابی های تمامی بَدان.
چون در اولین قدم انتصاب یا انتخاب خود ، ظاهر زندگی خود و خویشاوندان سببی و نسبی خود را 180 درجه تغییر می دهیم و متوجه نیستیم که اولین قدم را شتابان و غلط برداشته ایم که با افزایش پاسخ به خواسته های نفسانی و مادی خود و نزدیکان، امکان مهار و کنترل سرعت حرکت غلط را از دست داده و در گرداب خطا پشت خطا و لرزش پشت لرزش، گرفتار می شویم. و این سیر تا زمانی که صدای رسوایی ارتشا و اختلاس و فساد مالی ما گوش فلک را کر کند، ادامه دارد. ( پرونده فساد مالی چای دبش).
به فرزندان و دانش آموزان خود آموزش دهیم تا برای زندگی خود الگویی متناسب با ایده ها، آرزوها، اهداف و استعداد خود انتخاب نمایند.
به آنان نشان دهیم که برای شناخت این الگوها باید در زندگی بزرگان ایران و جهان مطالعه نمایند تا هماهنگ با فراز و نشیب تلاش و کوشش جاودان مردان و زنان اندیشمند ایران و جهان، به تقویت روحیات خود پرداخته و در مسیری هدفمند حرکت نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هر چند که باز هم ناچاراً به خواندن فقط چند سطر از متن شما اکتفا کردم ولی از عنوان متن دیدم که در تحلیل مسائل اجتماعی عنوان خوبی را مطرح کرده اید و مسلم است که انتخاب عنوان خوب بیان کننده درایت نویسنده و قویاً متن خوب پس از آن است
سلامت باشید
سال نوی شما هم مبارک.
عنوان متن انتخاب مدیر سایت است.
ضرب المثل، عامیانه در موردی گفته می شود که آدمی ساده لوح چند بار از یک موضوع صدمه ببیند.
فرد می شود.
فرشاد مومنی اقتصاد دان گفت:
تداوم مشکلات اقتصادی حوادث خونین ۱۴۰۱ را دوباره رقم میزند.آنهایی که از سیاست نابخردانه رانتی پشتیبانی میکنند هیچ نگرانی از بابت تنبیه ندارند و همه تنبیهها متوجه و معطوف به مردم بیپناه و بیگناهی است که باید تاوان این خطاهای مشکوک را بپردازند.
رانت و رانتخواری، مفهومی آشنا والبته نفرتانگیز برای افکار عمومی ایران است. مشاهده افرادی که با پولهای بادآورده ناشی از رانتهای اقتصادی، امضاهای طلایی و فساد ناشی از آن، به فخرفروشی در برابر مردم گرفتار در افزایش دائمی قیمتها در مقابل رشد اندک درآمدها مشغولند، مانند خوره به جان ساختارهای اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی واخلاقی مردم و کشور افتاده است.
بی برنامگی فرهنگ رایج شما مسئولین است.
تسنیم نوشت: گفته میشود به دنبال فروش بیش از ظرفیت بلیت مجتمع موجهای آبی بسیاری از زائرین و مشتریان این مجتمع آبی با اعلام نارضایی از وضعیت موجود و معطلی بیش از اندازه خواستار ورود به مجتمع آبی و استفاده از امکانات میشوند.
بنا بر اظهارنظر مراجعان؛ به جای ۵۰۰ بلیت، ۷۰۰ بلیت فرخته شده و همین امر سبب شده تا ۲۰۰ نفر از مشتریان را بیرون نگاه دارند که سرمای هوا و انتظار بیش از حد سبب ناراحتی و عصبانیت مردم میشود که در نتیجه دربها را میشکنند تا بتوانند وارد مجتمع آبی شوند.
فرماندار مشهد و رئیس ستاد خدمات سفر مشهد در خصوص ماجرای مجموعه موجهای آبی مشهد اظهارداشت:اختلال در فرایندفروش اینترنتی بلیط در مجموعه موجهای آبی، باعث معطل شدن و ازدحام تعدادی از مسافران و شهروندان مشهدی پشت در این مجموعه وهجوم وفشار این افراد به سمت در و شکسته شدن آن شد.