خاطره، نه یک شیء جامد، بلکه جریانی سیال است که در رگهای زمان جاریست. انسان، جز مجموعهای از این جریانهای سیال چه دارد؟ خاطرات، ریشههایی هستند که ما را به خاک گذشته پیوند میدهند و شاخههایی که به سوی آسمان آینده قد میکشند. انسانشناسی، با نگاهی کاوشگر به این ریشهها و شاخهها مینگرد، به زیستشناسی تن، تاریخچه زندگی، زبان جاری در ذهن و فرهنگ تنیده در رفتار. در هر کدام از این ابعاد، خاطره حضوری بیچون و چرا دارد. خاطره، مادهی خام انسان بودن است، همان چیزی که ما را میسازد، میشکند و دوباره سرپا میکند.
حافظه، انبار غبارگرفتهی گذشته نیست، بلکه کارگاهی پویاست که همواره در حال بازسازی و تفسیر است. هر لحظه، خاطرات جدید بر خاطرات کهنه افزوده میشوند، رنگ و بوی زمان را به خود میگیرند و در تار و پود هویت ما تنیده میشوند. این کارگاه، همان جاییست که ما خود را مییابیم، همان جاییست که معنای زندگی را جست و جو میکنیم.
بدون خاطره، انسان گویی در یک لحظهی ابدی و بیمعنا زندانی میشود، بیآنکه بداند از کجا آمده و به کجا میرود.
خاطره، همان ریسمانیست که ما را به خودمان و به دیگران متصل میکند، همان چیزی که ما را انسان میسازد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان