نزدیک به یک دهه است که همکار عزیزمان « علی پورسلیمان مدیر پایگاه خبری - تحلیلی صدای معلم » را می شناسم و با او کار کرده ام.
به جرأت می گویم که او یکی از قوی ترین و صادق ترین افرادی است که عمرش را برای ترقی و تعالی آموزش و پرورش این مرز و بوم گذاشته است.
نام صدای معلم و علی پورسلیمان برای فرهنگیان خصوصا آنانی که رسانه ها را به شکل حرفه ای دنبال می کنند یادآور جدیت، دقت، دغدغه مندی، انصاف و شهامت است.
چرا کسی که به مدرسه عشق می ورزد و برای اعتلای آن در فضای واقعی و مجازی سنگ تمام می گذارد بازنشسته اجباری شده است؟
چه کسی مسئول این بی مهری ها و ناسپاسی هاست؟
چرا به جای آن که یک چهره فرهیخته و موثر را تکریم کنند او را کنار می زنند و تدریس را هم برایش روا نمی دارند؟!
ایشان در همایش ها و نشست های انتخاباتی دکتر پزشکیان با حفظ روحیه آزادمنشی و نقادی حضور داشتند و حمایت کردند به امید آن که بساط این تنگ نظری ها جمع شود اما متأسفانه به فاصله کمتر از چند روز از استقرار دولت چهاردهم او را بازنشسته کرده اند آن هم در حالی که مدیران آموزش و پرورش مکررا از کمبود شدید نیروی انسانی برای آغاز سال تحصیلی سخن می گویند!
اگر از مسببان این قبیل اقدامات بپرسیم که دلیل کارتان چیست احتمالاً توپ را فوری در زمین نهادهای نظارتی می اندازند در حالی که اصلا این گونه نیست و صفر تا صد این کج سلیقگی ها از درون آموزش و پرورش نشأت می گیرد نه جای دیگر!
کسی که یک رسانه حرفه ای رسمی، اثرگذار و پر مخاطب دارد و در چارچوب قانون و موازین نظام فعالیت می کند و در مدرسه نیز تمامیت خود را برای تربیت فرزندان ایران به کار می بندد شایسته تقدیر و تکریم است!
از وزیر محترم جناب آقای دکتر کاظمی استدعا می شود این موضوع را با مناعت طبع و حساسیت ویژه در دستور کار قرار دهند تا انشاءالله اول مهر شاهد حضور آقای پورسلیمان در مدرسه باشیم!
نظرات بینندگان
وجود همین کانال یا سایت به تنهایی خودش کار بزرگی است مگر ما چند تا سایت برای معلم ها داریم آن هم اینطور قوی نقد کند ؟!
مشخصه حسابی از نقدهای آقای پورسلیمان نسبت به قضیه ای دق و دل داری
این جناب فقط یه دلال و کاسبه و بس. همش به دنبال دیده شدنه. می خواست پزشکیان بهش پستی بده که نداد. از پول بقیه هم میخواد معروف بشه. شماره کارت هم گذاشته که از جیب مردم به جایی برسه. اسمش هم گذاشته کنشگری. کنشگری یعنی بری بقیه رو شیر کنی که برن اعتراض و اعتصاب کنند و خودت تو پر قو بری بگی من نماینده معلم هام و چیزی به من بدین!
ببینید اداره یه روزنامه یا وب سایت خبری از هزینه عموم یعنی اینکه مدیون هیچ سازمان و دولتی نیست. لطفاً فقط یه مقاله از گاردین بخوان. قبل از خواندن یه یاداشت داره میشه میگه از آنجاییکه ما مستقل هستیم و زورمندان و آنهایی که نمی خواهند اسمشان و کارشان را در روزنامه بیاریم بدنبال این هستند که این روزنامه بسته بشه. تو یادداشت می که حداقل نیم یک دلار می تونی کمک کنی. یعنی برای مستقل ماندن روزنامه این پول ها خرد جمع میشه و هزینه های روزنامه را پوشش میده.
پورسلیمان مگه چیکار کرده؟ یه نقش کوچک بازی کرده ببین دیدگاه تو را منعکس کرده این یه قدم و کار کوچک برایتان بس نیست؟ هر دیدگاهی را منعکس می کنه و حق داره با دانشی که داره برای منافع ایران و آموزش و پرورش از کسی حمایت کنه.
لطفاً هزینه های هاستینگ و اجاره دومین وب سایت ها چک کنید ببینید چقدر است. مطمئن باشید این مرد ممکنه از جیب خودش هم خرج کنه.
تا آنجایی که من می دانم اگه یه مطلب درست حسابی در نقد پورسلیمان بنویسی به صورت مستند و صدها فحش هم بارش کنی مطمئنم امروز ایمیل کنی فردا تو صدای معلم درج میشه. باور نداری امتحان کن. دادن شماره حساب ریوندی معمولی در دنیای مطبوعات و ژورنالیسم است.
وگرنه آقای پوسلیمان را تقریبا اکثر معلم های ایران می شناسند خیلی نمی خواهد به خودت فشار بیاری
دقت کن ان قدر آقای پورسلیمان اعتبار دارد که نیازی ندارد پاسخ کسی را در دفاع بدهد و بقیه دارند جواب شما را می دهند
طلا که پاکه چه منتش به خاکه
این از آن پروژه های سپاه نیست که نتونید برای کسی پرونده درست کنید شروع به تخریب کنید
معنی حرفش اینه که من تو همایش پزشکیان بودم حالا سهمم رو می خوام.
من به شخصه از بازنشستگی اجباری استقبال می کنم به دلیل اینکه آموزش وپرورش به لحاظ حقوقی که پرداخت می کند ومحترمانه برخورد نکردن با فرهنگیان مناسب ماندن وکارکردن نیست
اگر قبلتر این فرد اینطور رفتاری داشت می گفتی واقعا چیزی دیده یا شده
اما الان فرهنگی باانصاف، جاوید، داوود مشخص است که یه ربطی به این قضیه آقای پورسلیمان دارند
و نشان دهنده این است که این رسانه ای شدن این خبر بازنشستگی احتمالا برای این ها گران تمام شده
با مقاومت در برابر این خودسری ها شاید اوضاع بهتر شود هر چند مشکل از بنیان است
دوستان همتی کنند طوماری جهت ارایه به وزیر تهیه کنند تا امضا کنیم
درود
1- قرار نیست گلی بر سر کسی بزنیم .
صدای معلم را بر اساس علاقه و باور خود تاسیس کرده ام تا گامی در راه ترویج تفکر انتقادی و فرهنگ گفت و شنود بردارم .
این که معلمانی مثل شما راحت و بدون ترس حرف بزنند و البته قبل از آن طریقه ی حرف زدن را هم یاد بگیرند .
2- کسی که رسانه را مدیریت می کند اگر حرف های تازه و مدلل بزند قطعا دیده می شود و روی او حساب باز می کنند .
اگر رسانه درست و منطقی حرکت کند قطعا برای او « سرمایه اجتماعی » تولید می شود .
پس این موضوع چیز عجیب و خارق العاده ای نیست .
3- اگر شما واقعا مرا می شناسید و من این همه عیب و نقص دارم چرا در این مدت مستقیم به خود من نگفتید تا خودم را اصلاح کنم ؟
مگر امر به معروف و نهی از منکر و یا اصلاح گری اجتماعی وظیفه همگانی نیست ؟
چرا سکوت کردید ؟
4-هر معلمی برای خودش اصولی دارد .
صدای معلم هم همین طور .
همه نهادها این وضعیت را دارند .
ابتدای سال حقوق و تکالیف معلم و دانش آموز را برای همه بیان می کنم .
انتظار هم عمل به آن است .
هر کسی هم آن ها را زیر پا بگذارد ابتدا با خودش صحبت می کنم .
در صورت تکرار عذرش را می خواهم .
با کسی هم شوخی و رو در بایستی ندارم.
معلم ضمن انعطاف پذیری باید قاطع و محکم باشد .
نه فقط در مورد دانش آموزان که با همکاران و کادر آموزشی و اداره هم این گونه هستم .
5- انتخاب حرفه معلمی از ابتدا برای من از سر ناچاری نبوده است .
تا جایی که بتوانم در حوزه آموزش سعی می کنم گامی در جهت هموار کردن دشت بی فرهنگی این بوم بردارم .
اگر واقعا این جا تنور است و نان دارد شما هر سریع دست به کار شو و برای خودت بساطی دست و پا کن . هر چند عقل و تجربه به من می گوید که افرادی امثال شما نه عرضه « بودن » دارند و نه شهامت « شدن » .
پایدار باشید .
عقل ها را عقل ها یاری دهد.
مهم این است که در گفتمان شما عنصر مفقوده همین عقل و خردورزی است .
مهم این است که استدلال کنید و نه اتهام پراکنی و عقده گشایی .
2-پس از فارغ االحصیل شدن از دانشگاه تهران در سال 1378 به جای آن که در صف التماس و خواهش و تمنا برای گرفتن چند ساعت حق التدریس بایستم و خود را کوچک کنم و بی مقدار ؛ تصمیم گرفتم تا در کنار حرفه معلمی که البته به آن علاقه دارم اما حقوقش کفاف زندگی معمولی را نمی دهد ، شغل آزاد و مکمل داشته باشم .
فکر می کنید هزینه های این سایت از کجا تامین می شود ؟
از خیرخواهی امثال شما ؟
3-استنادات من قانونی بوده است .
اگر نمی دانید آخرین یادداشت مرا در صدای معلم مطالعه کنید .
اگر قانون نمی دانید ، باز هم بخوانید .
این شما را ارتقاء می دهد .
3-مگر آموزش و پرورش جای آدم های بیکار است ؟
مگر آموزش و پرورش بنگاه کاریابی است ؟
همین دیدگاه است که موجب شده هر چه آدم ترسو ، منفعت طلب و بی سواد است وارد دستگاه تعلیم و تربیت شوند و این مجموعه از آدم های خلاق و جسور و پیشرو به مرور تهی شود .
4- کوزه هویداست و برون و درون آن هم یکی است .
محصول تجربه و دانش من هم در صدای معلم پدیدار می شود .
شما چه دارید ؟
محصول شما چیست ؟
پایدار باشید .