در روزنامه ها ، جراید ، سایت ها ، کانال ها و محفل ها از ویژگی های انتخاب وزیر آموزش و پرورش صحبت می شود. هر دسته و گروهی از معیارها و سنجه ها صحبت می کند. وزیر چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ هر کس از نگاه خودش به موضوع نگاه می کند. یکی می گوید وزیر باید دانشمند باشد.گویی همه وزیران بلاد خارجه دانشمند می باشند. حال بماند که چه نسبتی بین دانشمند بودن و وزیر بودن وجود دارد ؟
سوال این است مگر کار دانشمند وزارت است؟
عده ای دیگر می گویند بهترین وزیر استاد دانشگاه می باشد. اما باز هم سوال این است درس استاد دانشگاه با وزارت چه سنخیتی دارد؟ یا اینکه اصلا کارکرد استاد دانشگاه وزارت است یا تدریس و پژوهش. هر چند در کشور ما نگاه خاصی به اساتید هست اما دنیا را سیاستمدارانی ساخته اند که در کلاس درس استاد، خوب به هم و کتاب پیچیده اند. هرچند قانون کلی وجود ندارد ولی عرصه سیاست عرصه اختلاف و نزاع، توازن قوا ،کسب و داشتن تجربه و مهارت و شجاعت سیاسی ... و نحوه استفاده از مشاوران استاد گونه می باشد.
به نظر می رسد اساتید مشاوران خوبی هستند اما مجریان نه چندان خوب مگر اینکه در عرصه سیاست خوب نمد مالی شوند.
از سوی دیگر، برخی می گویند اگر سلسله مراتب را طی کرده باشند می توانند وزیر عالی باشند. این جمله درست است اما آیا اگر هرکسی سلسله مراتب را طی کرده باشد وزیر می شود ؟
اصولا برای وزارت لازم است سلسه مراتب را طی کرد؟ برخی در جواب می گویند خیلی از افراد با رابطه سلسه مراتب را هم طی می کنند. هر چند نباید بین طی کردن سلسه مراتب و داشتن تجربه کاری مغلطه شود.
در برخی از کشورها نخست وزیر یا وزیر، دارای لیسانس یا حتی دیپلم هستند . به نظر می رسد ریاست و سیاست الزاماتی دارد که فراتر از استاد بودن و نخبه دانشگاهی بودن است. مثلا آیا اینشتین رییس جمهور یا وزیر ایده آلی می توانست باشد یا خیر؟
سیاست ، مردان بزرگی را می طلبد که دارای روح بزرگ و شجاعت مثل زدنی جهت قدم برداشتن در راستای پیاده کردن برنامه های ساختاری و بنیادین می باشد. اگر امیر کبیر را در هر پست و مقامی بگذاریم قطعا امیر کبیر می باشد زیرا که اراده بزرگی دارد و هوش و ذکاوت سیاسی بی بدیل. آن که در عرصه سیاست طی طریق بی همرهی خضر نکرده باشد و زمانه بر او نپیچیده باشد قطعا با مشکل رو به رو خواهد بود.
وزیر قطعا کسی باید باشد که نزدیک به سی یا چهل نفر کارشناس زبده را بشناسد و از آن مهمتر بتواند از آنها در جای مخصوص خود استفاده کند. گاهی اوقات استفاده افراد برای پست خاصی، از همه چیز مهمتر می باشد. انتخاب بد می تواند فاجعه بیافریند. داشتن روحیه آزادی اندیشه و فکر و دادن آزادی به زیر مجموعه یکی از مهمترین ویژگی های یک وزیر خوب می باشد.
شاید عده ای بگویند وزیر تنها در وزارت نیست ؛ بله درست است . تیم داشتن لازمه کار وزارت می باشد اما تیمی که وزیر چیده باشد و آگاه بر احوال تصمیم ها باشد.
در واقع حیات و ممات یک دستگاه به وزیر مربوط می باشد.
ممکن است برخی خرده بگیرند و بگویند بهترین روش جهت انتخاب، احزاب می باشد که در دنیا هم جواب داده است.
نگارنده این سطور هم شکی ندارد اما نه هر فردی .مهم این است احزاب بتوانند افراد توانمند و کاردان را جهت ماموریت های بزرگ نه تنها انتخاب بلکه استفاده هم بکند.
به نظر راقم این سطور علاوه برآنچه گفته شد ؛
وزیر کسی می تواند باشد که زمانه بر او چیره نشود بلکه او بر زمانه سیطره یابد. شناخت روح زمانه و تصمیم گیری و تصمیم سازی نقش مهمی در ایفای ماموریت فرد دارد. گاهی اوقات فرد شناخت و دانش خوبی دارد اما شجاعت لازم را جهت تصمیم گیری های مهم را ندارد.
وزیر صرفا وزارت یک وزارت خانه نمی باشد بلکه باید توان ایجاد ارتباط و استفاده از ظرفیت دستگاهها ی دیگر را نیز داشته باشد.
اما صرف داشتن نکات فوق الذکر جهت انتخاب وزیر کافی نیست بلکه باید شفاف و صادق باشد.
وزیری که پاسخ گو باشد و در صورتی که اگر اشتباه کرد دارای روحیه عذر خواهی و حتی استعفا باشد می تواند دستگاه اش را پاسخ گو نماید. . پس تجربه مدیریت ،شجاعت توام با هوش و ذکاوت جهت تصمیم گیری، شفافیت و صداقت در گفتار و عمل می تواند در انتخاب وزیر مهم باشد. اما به نظر می رسد فردی برای وزارت خوب است که علاوه بر نکات گفته شده دارای توان اجماع سازی نیز باشد اما اجماع سازی موقعی درست انجام می شود که وزیر بتواند با دادن آزادی لازم به زیر مجموعه جهت شنیدن افکار متفاوت و حتی متضاد آماده ی پذیرش صدای غیر باشد .
شنیدن صدای دیگران در اجماع نقش مهمی دارد.
داشتن روحیه آزادی اندیشه و فکر و دادن آزادی به زیر مجموعه یکی از مهمترین ویژگی های یک وزیر خوب می باشد. یکی از آفت های نظام اداری ما فقط چاپلوسی نیست بلکه ایجاد خفقان نرم در دستگاه اداری می باشد که افراد را یا به سکوت وادار می کند یا به چاپلوسی داشتن. هرچند وزیر تنها تصمیم گیرنده است اما روحیه شنیدن صدای مخالف در ترسیم اهداف و اجماع سازی می تواند نقش داشته باشد.
وزیر برخلاف آنچه رایج است صرفا دادن دستور و پست نیست بلکه وزیر باید دارای چنان روح آزاد منشی داشته باشد تا هم پاسخ گو باشد و هم نظرات مخالفان را نیز بشنود و در تصمیم گیری ها انتخاب احسن داشته باشد ؛ پس داشتن روحیه شنیدن صدای مخالف رمز موفقیت وزیر می باشد.
اما باز هم این موارد جهت وزارت کافی نمی باشد زیرا که وزیر در دستگاه خود تنها نیست بلکه او با کارشناسان زیادی باید کار کند . در نتیجه وزیری باید انتخاب شود که شایسته آن وزارت باشد زیرا که اگر وزیر شایسته نباشد دیگر نمی تواند شایسته سالاری را در کار خود داشته باشد . کسی که نگاه شایسته سالاری نداشته باشد با وزارت مومیایی رو به رو می باشد که فقط ظاهر زنده دارد و در باطن مرده است. چنین فردی می تواند دستگاه را به سمت شایسته سالاری سوق بدهد و اگر کارشناسی، فعالیت و توانمندی خود را نشان داد ، رشد داده شود ؛ آن موقع وزارت خانه و دستگاه زنده است.
وزیر باید به افراد توانمند بها بدهد و از زیر مجموعه خود این موضوع را طلب نماید .دستگاهی موفق می باشد که رشد و توانمندی افراد دیده شود پس وزیر می تواند فرهنگ شایسته سالاری را در دستگاه خود ترویج دهد. در نتیجه، در شایسته سالاری شاهد این امر می باشیم که نگاه قوم و قبیله و فامیل بازی رخت بر می بندد.
از سوی دیگر، به نظر می رسد حلقه مفقوده وزارت ایجاد اعتماد و اعتماد سازی می باشد.
وزیری می توان انتخاب کرد که اعتماد ساز باشد چه برای کارکنان چه برای مردم. خلق اعتماد جزء کارویژه های حکومت است.
اگر وزیری بتواند فساد، تبعیض ،صداقت، احترام به مردم و کارکنان را سرلوحه کار خود قرار دهد به خلق اعتماد در جامعه دست زده است.
وزیری می توان انتخاب کرد که بری از فساد ،تبعیض و نگاه تحقیر آمیز باشد و در چینش معاونین و مدیران خود این امور را لحاظ کند.
وقتی از وزیر تا مدیران، این امور در انتخاب مدیران معیار قرار گرفته باشد برون داد آن اعتماد خواهد بود .
اما باز هم به نظر می رسد انتخاب وزیر خوب صرف داشتن برنامه و انتخاب مدیران شایسته نمی باشد ؛ وزیر باید در این بده بستان های سیاسی کیاست لازم را داشته باشد . عرصه سیاست عرصه لابی گری و چانه زنی می باشد و وزیری که آشنا به این امور نباشد در عرصه سیاست ساده لوح نامیده می شود یا باید مطیع باشد و بی اختیار یا غد و یک دنده.
وزیری که آشنا به امور مجلس و پارلمان و جریان های سیاسی باشد یعنی دنیا دیده عرصه سیاست است در نتیجه، در انتخاب و برنامه هایش موفق می شود.
در واقع اگر مجلس و جریان ها تصمیم گیر باشند ساده لوح این عرصه است اما اگر به آنها به مثابه ظرفیت و امکان نگاه کند و آشنا به بازی قدرت باشد مرد موفق این میدان می باشد.
عرصه سیاست پیچیدگی های خاص خود را دارد. وزیری می تواند مرد این میدان باشد که آشنا به محذورات و مقدورات حوزه وزارتی خود باشد و باید بتواند به چگونگی استفاده از محذورات در راستای افزایش مقدورات خود عمل نماید.
در پایان می توان گفت علی رغم اینکه انتخاب پیچیدگی و سختی خاصی دارد اما می توان گفت تمام ویژگی های گفته شده مانع الجمع نمی باشد و می تواند در یک فرد این صفات جمع باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
یک مورد قبول اکثریت اعضای سیستم باشد
دو نفوذ لازم برای چانه زنی را داشته باشد