۲۹ شهریور ۱۴۰۲ آخرین روز خدمت رسمیام در آموزش و پرورش است.با اینکه میتوانستم سه سالی نیز ادامه دهم ولی کوتولهها عرصه را چنان تنگ و تاریک و بیعبور نمودند که خیلی از همکاران مستقل و آزاداندیش ترجیح دادند خود را بازنشسته کنند. در حالی که فقط در استان البرز بنابه اذعان مدیرکل بیش از ۵۰۰۰ کمبود نیرو دارند.
ناگفته نماند با اینکه مدیر سابق ناحیه (شکایت بابت نقد عملکرد یکسالهاش) را پس گرفته و رضایت داده است ولی پرونده شکایت همچنان در دادگاه و البته در هیات تخلفات مفتوح است.
طبق معمول حوالی ساعت ۷ صبح مدرسهام و البته روز بسیار سختی را پیشرو داریم. از یک طرف هجوم اولیا و دانش آموزان برای انجام امور جامانده تابستان و از دیگر سوی خداحافظی تدریجی، نامحسوس و سلول به سلولام با دانشآموزان، اولیا، همکاران عزیز و خلاصه با جسم و جان و روح و روان مدرسه.
ناخودآگاه شعری در ذهنم به پرواز درمیآید :
« بلکه بیرده گلمهدیم بو یئرلره
دومان سالامات قال،داغ سالامات قال
دالیمجا سو سّپیر یوخسا بولودلار
لئیسان سالامات قال،باخ سالامات قال »
طرح خالص سازی دولت...
شهریور امسال آبستن اخبار ناگوار و شگفتانگیزی برای آموزش و پرورش ماست.هفته پیش ۸ صبح ناغافل و ناگهانی شورای معاونین یکی از نواحی بر سر مدیری که قرار بود ۳۱ شهریور بازنشست شود آوار شده و نسبتا محترمانه وی را از مدیریت خلع و عندالمطالبه بازنشست کردهاند.
در ناحیهای دیگر به جای یک مدیر کارکشته هنرستان فنی، روحانی با دو سال سابقه را مدیر کردهاند. مسلسل جابجایی مدیران تا خشاب آخر در تقلا و تقلاست.خلاصه سایه سنگین طرح ضربتی خالصسازی دولت سیزدهم در شهریور ماه سیستماتیک شامل حال دستگاه تعلیم و تربیت شده است.
ابرچالشهای بازگشایی مدارس
پایان شهریور است . هنوز خبری از توزیع کتاب برای دوره متوسطه نیست.اکثر مدارس با کمبود شدید معلم و دبیر مواجهاند . تعداد زیادی از مدارس کادر اجراییشان تکمیل نیست . اداره که از پس ساماندهی نیروها برنیامده مسئولیت تکمیل کادر را به سوی مدیران شلیک کرده است. مدیران در به در دنبال معاون و معلم در تکاپویند.اداره تنها کاری که انجام داده بالا بردن سقف تدریس بازنشستگان از ۱۴ ساعت به ۲۴ ساعت است. قرار است کلاسها را با بازنشستگانی که اکثرن بیانگیزه و خسته بوده و تنها از سرِناچاریِ زندگی و تنگنای معیشت دل به تدریس مجدد دادهاند پر کنند.
خلاصه آغاز فصل دانایی مقارن با چالشهای چندلایه (کسری شدید معلم، عدم توزیع به موقع کتاب، فقدان سرانه مدارس، خدشهار شدن استقلال و امنیتی شدن آموزش و پرورش، پخمهپروری و نخبهکشی و...) مواجه بوده و احتمالا به خاطر تنگناها و نابهسامانیهای عدیده بازگشایی، وزیر از مجلس و مدیران کل از نمایندگان و استاندار کارت زرد و قرمز خواهند گرفت.
داغ سالامات قال...
به هر ترتیبی ساعت مدرسه را به نماز ظهر سنجاق میکنیم . بعد از خالی شدن مدرسه یک ساعتی با خود خلوت میکنم . دلم میخواهد با تک تک آجرها و کلاسها خداحافظی کنم . خاطرات تلخ و شیرین سی سال و اندی خدمت در آموزش و پرورش چون فیلمی چندبعدی در جسم و روحم تورق و رژه میروند.
لحظات سختی است دل کندن و قبضِ روح از دستگاه تعلیم و تربیت.
« بلکه بو یئرلره بیرده گلمه دیم ؛
دومان ، سالامات قال ، داغ ، سالامات قال !
دالیمجا سو سپیر یوخسا بولودلار ؟!
لئیسان سالامات قال ، باخ ، سالامات قال !
قیی ووران قارتال لار یوخ اولدو چنده
نرگیز لر سولوخدو شئهلی چمنده
ای قارا گؤز پری ، دالیمجا سنده
بویلان ، سالامات قال ، باخ ، سالامات قال !
گلدیم ، قارشیلادی گول لر ، چیچک لر
گئدیره م ، ال ائدیر بوز بیچه نکلر
نیدامی چایلارا دئدی کولک لر:
بولان ، سالامات قال ، آخ ، سالامات قال !
داغلارین پلنگی ، شیری ده سن سن
شاعیری ده سن سن ، شعری ده سن سن
بینی – برکتی ، خیری ده سن سن
چوبان ، سالامات قال ، ساغ – سالامات قال »
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
امیدوارم همواره سالم و تندرست باشید مطالب شما که از سر دلسوزی و برای ارتقای نظام تعلیم و تربیت بود را میخواندم و دنبال میکردم.
افسوس که ویرانی تربیت و اخلاق و فرهنگ امروز حاصل همین کج اندیشی هاست.
بقول حافظ : مجو درستی عهد از جهان سست نهاد. که تا هست روزگار ما همین است
یک ایران سپاس
یک ایران سپاس
به سلامتی و خوشی
بازنشستگی کلا استرس خودش را دارد مثل هر قسمت از زندگی
اما برای انسان های مثل شما وقت آزاد بیشتر می تواند مفید تر باشد شما با همین خبرنگاری و اینچنین کارها بسی مفیدتر برای این اجتماع خواهید بود تا عمرتان را در مدارس شست و شوی مغزی و به دردنخور بگذرانید.
وجودتان پایدار و پرثمر
ممنون از حسن توجه و امعان نظر
هر کجا هستید و خواهید بود، در سلامتی بوده و سالم باشید و در حضور و غیاب، مشمول تفکّرات و اعمال خدا پسندانه و رضایت حضرت صاحب الزمان(عج) بوده و باشید.
اگر بارها از عجایب آموزش و پرورش نوشتید پس منهم از عجایبی می نویسم:
با وجود اینکه در چند رشته دانشگاهی درس خواندهام ولی عرف جاهلانه و غاصبانه و قوانین غلط و ناقص که گاه جهل و غصب را تثبیت میکند، هیچگاه امکان استخدام در آموزش و پرورش را به من نداد در حالیکه صدها مرتبه بیش از حقوقی که میخواست بدهد، بهره میبرد و باز این در حالیست که از نظر کیفی و کمی (تعدد دروس) کم نداشتم.
برخی افشا شدنها به خواست خدا، حق وجود و بقای فساد است.
گاه بر وجود و افشای فسادی درپوش میگذارند (مثل جناب پورسلیمان که به تشخیص و باور خودش هر نظر حقیقی و واقعی را انتشار نمیدهد) که بوی بدش فراگیر نشود یا ... و میگویم شاید عقلانیست؛ ولی بسیار جای تأسف و بیعقلیست است که گاه جامعه ناخودآگاه دست به یکی کرده، راه صلاح را میبندند.
ادامه
داستان کبک است که سر زیر برف
می برد تا دیده نشود!
ممنون از توجه و حوصلهای که بابت نگارش مطلب به خرج دادین.گزینش نیرو در آموزش و پرورش خط خطی و سلیقهایست از اینکه وارد آموزش و پرورش نشدید چیزی را از دست ندادید شادکام باشید.