جستارگشایی
در آغاز یادآور میشوم یادداشتی که در ادامه میخوانیم به هیچ وجه نافی زحمات همکاران عزیز در جای جای ناحیه شریف ۳ کرج (به ویژه کادر خدوم اداری) نیست بلکه اعتراض مدنی به عملکرد مدیری است که با شعار « مدیریت انقلابی و جهادی » در مدت یک سال چنان شخمی بر سیمای ناحیه ۳ زده که سالهای سال آثار مخرب مدیریتش به یادگار خواهد ماند. بدا به حال مدیر آتی ناحیه که زمینِ سوخته لم یزرعی از شما تحویل خواهد گرفت .
از دهه هشتاد مستقیم و غیرمستقیم با آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرج مرتبط هستم.
به باور کارشناسان منصف و مستقل، اکنون این ناحیه در ذلیلترین وضعیت و چالشیترین موقعیت خود معلق و رهاست.
ناحیه قدیمی و اصیلی که دارای زبدهترین نیروها و بهترین مدارس بوده و با ظرفیت نیروهای مجربش میتوان وزارتخانهای را اداره نمود ولی متاسفانه الان در اثر سوءتدبیرها در اداره روزمره خود مستاصل مانده است.
البته از حق نگذریم بیش از یک ماه است آرامشی نسبی بر این ناحیه حکمفرماست. مدیر ناحیه تشرف به حج را به خدمت به خلقالله (آن هم در زمان امتحانات، تصحیح اوراق نهایی، ثبتنامها، درخواست بازنشستگی حدود هزار نفر و...) ترجیح دادهاند.
راستش هرچه فکر کردم توصیفی بهتر از جمله حاج مهدی توسلی ( آن مرد سلحشور که برای فراری دادنش کد شبانه را به گروگان گرفتی و...) در وصف شما پیدا نکردم. « کسی که برای بقا در مدیریت ساوجبلاغ در دوره روحانی اصلاح طلبی را با اصرار و التماس به معاونت گرفت و در دوره رئیسی نیز برای تحکیم پایههای پستش اصلاحطلبی را ذبح سیاسی نمود » . از منظر روان شناسی آدمِ حزب باد و منفعتطلب با این اوصاف، قطعا نه وفادار به مانیفست اصلاحات است نه ملتزم به چارچوبهای جریان اصولگرا...
حاجی رحمت...
"حَجُکم مَقبول و سَعیُکم مَشکُور"
خود نیک میدانی نه توانمندی هراتی، نه اتوریته رستمی و نه روابط عمومی و سازندگی فلاحنژاد را داری. هراتی با جلب مشارکت، رستمی بدون آنکه شمشیر قدرتش را از نیام بیرون کشد ناحیه را مقتدرانه اداره میکردند. فلاحنژاد نیز با ارتباطگیری و رایزنیهایش، در همان سال اول مدیریتش چهره غبار گرفته اداره را نو نوار نمود.
جناب رئیس
ظاهرا در خانه خدا به چله نشسته و به پاکسازی درون مشغول بودید و قاعدتا باید کینه، خودخواهی و منیت را در خود کشته باشی.
بعید میدانم (البته برای حفظ شانیت و پرستیژ حاجی هم که شده) بعد از حاجی شدن همچنان دنبال پروندهسازی برای همکاران مستقل و آزاداندیش (به بهانه گزارشات مردمی) باشید.
لطفا نگاهی به کارنامه یک سال و اندی مدیریت خود در ناحیه ۳ بیندازید و در محکمه وجدان (عادلانه و منصفانه) به داوری نشسته و به خودت نمره بدهید. دقیقا در کدام حوزهها نمره قبولی میگیرید؟
اکنون کادر اداری شما در چه وضعیتی است؟
در زمان نگارش مطلب نه معاون آموزشی داری و نه پرورشی، خیلی از کاربلدهای اداره یا منتظر کم شدن سایه سنگین شما هستند یا مترصد پیوستن به صف کلاس و مدرسه.
مدیران شما (حتی منتسبین رانتی خودتان) چه میزان شما را قبول داشته و دلی به شما و سبک مدیریتیتان وفادارند؟
نگاهی موشکافانه به وضعیت ثبتنام در مدارس بیانداز و ببین در زیرپوست برخی از مدارس اسم درآورده دقیقا چه میگذرد؟ و با گردش مالی عجیب و غریب چه قفلهای زنگزدهای که آنی باز نمیگردند؟و چه حریمهای ثبتنام که دریده نمیشوند....
حاجی رحمت...
"حَجُکم مَقبول و سَعیُکم مَشکُور"
راستی با معاون پرورشیات چه کردی که شبانگاهان سر به کوه و بیابان گذاشته و بیخبر به ناحیه ۲ پناهنده شد؟
چرا برای فلاحنژاد، صالحی، خانمحمدی و رمضانزاده و...مانند دیگر معاون عزیز کرده مراسم مفصل و با شکوه تودیع نگرفتی؟
جالبتر آنکه وقتی معلم خبرنگارانی جلسه تودیعتان را از رونق انداختند برای جبران مافات شب عیدی یک هفته معاون بازنشست شده را (پسا بازنشستگی) در مسندش تثبیت کردی تا بتواند هدایا و ...را با فراغ بال در اداره جمع و جور کرده و بار بندیلش را با حوصله ببندد. البته مستندات موجود است و....
سر در برف فرو کرده و متوجه چشمهای تیزبین معلمان حاذق نیستی و همه را با هوش و فراست خود میسنجی ؛ برادر...
کاری کردید که قداست واژههایی چون « مدیریت جهادی » و« نیروی انقلابی » عملا مسخ و قلب شده و در اذهان عموم به ضد ارزش بدل شوند.
حاجی رحمت...
"حَجُکم مَقبول و سَعیُکم مَشکُور"
حاجی جان !
خدا را شکر ظاهر متشرعی داری، زبانم لال حقوق ماههای خرداد و تیر و مهمتر از آن میلیونها تومان درصدی که بابت برگزاری حق امتحانات (داخلی و نهایی و سهم از دسترنج مصححین اوراق نهایی و...)حق بازدیدها و جلسات شرکت نکردهای که به نام « مدیر انقلابی و جهادی » به جیب مبارک خواهی زد احیانا مشکل شرعی نداشته باشد؟ و بر ترکیب « حاجی رحمت اله نژادفلاح » خدشه وارد نشود؟
راستی اگر من جای شما بودم برای اثبات محبوبیت، مشروعیت و مطلبوبیت و التزام عملی به « اصل شفافیت » هم که شده با انتشار فیشهای دریافتی (نه حقوقی) ماههای خرداد و تیرماه بر دهن یاوهگویان و قلم به دستان مزدور میزدم.
پیشنهاد میکنم برای جلوگیری از هرز روی بیت المال و پرهیز از آشفتگی بصری در محوطه اداره، دستور فرمایید تا برخی از مدیران... از نصب بنرهای تصنعی تبریکِ تشرف به حجتان و کادوهای ماورایی صرفنظر کنند و برای خودشیرینی در این وانفسا باری بر حساب مدارس و دوش خانوادهها اضافه نکنند.
( شایستگی = ضریب هوشی + تلاش )
حاجی جان
دقیقا قصورات مدیرانی چون خانم محمدی دبیرستان صدر (با سی سال و اندی مدیریت مطلوب) ؛ خانم عقاب نشین هنرستان آیتاله خامنهای (سرشار از خلاقیت و پویایی) ؛ مهندس شادروحی هنرستان شهید صدوقی (با کولهباری از تخصص و تجربه) ؛ مهندس قاسمی(معمار هنرستان موفقیان) و دهها نفر دیگر دقیقا چه بود که به خشم و کینه شتری شما گرفتار آمده و تبعید، تنزیل و قربانی شدند؟
جالبتر آن که در جلسات عموما متکلم وحده بوده و به جای صحبت، انشا میخوانید و مخاطبان را به آموزههایی توصیه میکنید که خود اعتقاد و التزامی به آنها ندارید. آیا متوجه هستید با یک حرکت نسنجیده از خانم عقابنشینِ فرزند انقلاب در رسانههای خارج از کشور قهرمان ضدنظام ساختید؟
داستان مسمومیتها را توهم اولیا و شیطنت دانشآموزان میدانید. اگر مسمومیتها توهم است چرا با آبروی خانم محمدی دبیرستان صدر بازی کردید؟
اگر مسمومیتها واقعیت دارند؛ دقیقا قصور ایشان در دبیرستان صدر چه بود؟ با فعالین صنفی و معلمان معترض(به سبک مدیریتیتان) دقیقا چه برخوردی کردید؟
کاش لااقل قبل از تشرف به حج ابراهیمی (ترجیح عبادت فردی بر مسئولیت شغلی و اجتماعی و گشت و گذار مدینه دوم) از کسانی که سهوا و عمدا در حقشان جفا و با آبرویشان قمار کردید ؛ حلالیت میطلبیدید.
حاجی رحمت...
"حَجُکم مَقبول و سَعیُکم مَشکُور"
احتمالا مهمترین دستاورد مدیریت یک ساله شما حاجی کردن خود در این وانفسای روزگار است. البته به کوری چشم نمکنشناسان کم دستاوردی نیست...
نکند خاطرتان بابت صدور حکم تخریب برای مدارس «میثم تمار و پرورش » محمدشهر آزرده گردد. سرنوشت آن ۲۴۰۰ نفر دانشآموز مظلوم به اندازه گشت و گذار در بازارهای عربستان و خرید سوغات برای عزیزان اهمیت ندارد.اولیای درخوری ندارند که آگاه به حق و حقوق قانونی خود بوده و یقه مدیریتی شما را بچسبند. بالاخره اقشار آسیبپذیرند و بی سر و زبان، ترک تحصیل میکنند و یا در مدارس مثبت چهل نفره اطراف و اکناف جابه جا میشوند.
از حق نگذریم استاد تمام فراری دادن خیرین واقعی هستید. خیری که قرار بود میلیاردها تومان در خرید مایحتاج مدارس فوق محروم ناحیه سرمایهگذاری کند با یک حرکت پروپاگاندایی پرکشید و ...
حاجی جان
امسال چند نفر از معلمین و کادر اجرایی مدارس، کتک خور اولیا بودند؟ واکنش شما در شکستن حرمت معلم و قداست مدرسه به جز انکار و سانسور اخبار دقیقا چه بود؟
درآمدهای سرشار اداره از قِبل اجارهها و...را دقیقا کجا خرج کردید؟ در حالی که امسال حتی چاپ تقدیرنامههای روز معلم را هم به گردن مدیران مدارس انداختید!
هزینه تجلیل از معلمان نمونه را بار کدام مدرسه نورچشمی کردید؟
جالبتر آن که در جلسات عموما متکلم وحده بوده و به جای صحبت، انشا میخوانید و مخاطبان را به آموزههایی توصیه میکنید که خود اعتقاد و التزامی به آنها ندارید.
کاش شهامت پاسخ گویی و یا حضور در یک مناظره آزادِ عملکردی را داشتید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
بی انصاف نیستم بگویم بخش بزرگی از سونامی بازنشستگی نیروهای کیفی ناحیه به پاس خدمات شماست. ولی کم نیستند نیروهای دلسوخته همانند راقم سطور که درخواست بازنشستگیشان دقیقا در اعتراض به سبک « مدیریتِ امنیتی » و رویکرد « پخمهپروری و نخبهکشی » شماست.
حاجی رحمت...
"حَجُکم مَقبول و سَعیُکم مَشکُور" لطفا نگاهی به کارنامه یک سال و اندی مدیریت خود در ناحیه ۳ بیانداز و در محکمه وجدان (عادلانه و منصفانه) به داوری نشسته و به خودت نمره بده. دقیقا در کدام حوزهها نمره قبولی میگیری؟
راستی حاجی جان
استان آهنآلات هنرستان ص و عدم تمکین مدیر بر خواسته شما چیست؟
در حالی که حکم (ب.ب) تدریس است چگونه در دبیرستان برخوردار ع یکسال معاونت کرده و یک ساعت هم سرکلاس حاضر نشدهاند؟
داستان بیمه کردن ماشینتان در عصر ۲۸ اسفند گذشته در دفتر مدیریت چیست؟
داستان بار کردن فاکتورهای اداره بر مدارس خاص، مراودات... با سلسله مدارسی مشابه رشد...، توهین به مدیر مدرسه دخترانه ... بابت اظهار نظر در خصوص جابه جایی سرایدار و دهها سوال بیجواب دیگر چیست؟
به زودی معلوم خواهد شد که نسبت شما با تفکر انتقادی چیست؟ و آستانه تحمل و واکنشتان در برابر منتقدین به چه صورتی است؟
حاجی جان
اگر فرصت کردید از پنجره آبدارخانه مبارک نگاهی به پایین بیندازید، یک وانت آشغال و ضایعات از این پنجره به پایین شوتینگ شده است البته بخشهای جذابتر و عاشقانه داستان را برای شمارههای آتی حواله میکنیم...
امیدوارم با این همه فضولی و نمکنشناسی من هم در صف اول مدعوین ولیمهتان باشم.
هرچند برحسب شنیدهها در صفا و مروه دنبال زیارت وزیر و گرفتن اماننامه برای تدوام مدیریت بودید ولی با تدوام این سبک مدیریتی زیاد به ماندن در پشت میز ریاست خوشبین نباشید چرا که روزگار بازیهای بسیار برای « کوتولههای مدیریتی » در آستین دارد و به قول شاعر شوریده سیف فرغانی:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
آنکس که اسب داشت غبارش فرو نشست
بادِ سُم خران شما نیز بگذرد
در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان بشما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
اپیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
این افراد تیشه بر ریشه همه چیز زده اند و با فرصت طلبی و رنگ عوض کردن کشور را به این روز انداخته اند
امید که تغییراتی کلی حاصل شود.
مانند این فرد در این نظام و کل آموزش و پرورش بسیارند و مایه بدبختی شده اند
و یکی از کارهای آنان آزار معلم های روشنگر و منتقد است