جناب مستطاب آموزش و پرورش صوت الرحمانت آشوبمان کرد.
باید برای روزنامه آگهی ترحیم فرستاد.
فاتحهات را خواندیم.
چه جوان ناکامی...
آن خزندهی لجوج و سمج، آن تمامخواهِ تکبعدی، آن قشری ننگر، همانها که استادانه از فرصتها، تهدید ساختند؛
همآنها باز هم جان گرفتند...
آن مدرسینِ بیاخلاقی و رکورددارانِ تکامل نیافتهیِ تنگ نظرِ قشرینگر!
به یاد آر ؛
آنها که از فرصت حضور بی شمار ملت در تشییع پیکر سردار دلهاشان، تهدید ساخت، باز هم جان گرفتند.
آقایان این یک تپه را گلکاری نمیکردید، نمیشد؟ آخر این چه کمر همتیست که در فروپاشیِ ساحت علم بستهاید؟ بوی نفت و زرِّطلا نیست اینجا! دلارها جای دیگری است!
هر چند بقای شما در جهلِ مرکبِ نهادینه است.
همه آنها که دل در گرو انقلاب دارند و حرمت خون شهدا و شعائر اصلی انقلاب را قرآنِ سرنیزهها نساختهاند، کسانی که ساحت آموزش و پرورش را از رخنهی تنگچشمی شرارِ حسادتِ خویش نمیبینند، نه حبِ جاهشان هست و نه بغضِ مقام، سوختند و فاتحه خواندند.
چه کردی با خودت ؛ ای نظام تعلیم و تربیت! هنوز خندهی تلخ و مسخرهی فقدان عقلانیت در آموزش و پرورش بر لبمان بود.
آخر آن روز که تخمِ این جریانِ خزندهیِ موذی را بر زمین پرورش و تربیت کشور کاشتند، با یونیفورمِ سبزِ نظامی نیامدند و زنارِ دقایشان پیدا نبود! ؟
این سونامی درهم شکننده و برهمزننده ویرانگر است!
شگفتا، آخر کسی این گونه فجیع به کشتن خویش برنخواست، که تو بر جهان علم، زیست میکنی!
تودیع حسین عبادتی و معارفهی وحید بیگدلی؟
بر سازمان دانش آموزی؛ خدنگگذاری، چرااا؟
آخر با کدام سنگ محک به ترازو نشستهای ؟
اگر هم قد نیستی هم قواره باش! اگر همگن نیستی لااقل همگون باش.
جناب آقای آموزش و پرورش !
تو چشم بینا، تن برنا، بازوی توانا و شنوا گوش خود را از دست دادهای... آخر این چه کمر همتیست که در فروپاشیِ ساحت علم بستهاید؟
مبادا راست باشد این خبر ، زنهار...
حال این تنِ درنوردیدهیِ محتضر را به که سپردهای!!؟
با کدام سوابق اجرایی؟
به کدام مدرک دانشگاهی؟
به چه دانش و سبک و محتوایی؟
آخر این بابا که مهمترین فعلِ تاریخ ادوار هستیاش، حملِ لپ تاپ فلان معاون است و خدنگی و وسطکاری ویژهگیِ عمدهاش، به مهمترین تشکلِ نظامِ تعلیم و تربیت!!"
مسلمان نشنود کافر نبیند!
انتحاری زدی ! آقاااا...
ما هنوز داغدار خداحافظی «رخشانیمهر» از سازمان نوسازی بودیم. هنوز در فهمِ معاونتِ ابتداییِ منتصب؛ درماندهایم، آخر ما همچنان سیاهپوش کانون پرورش فکری هستیم و نسبتِ رئیس سازمان «تعلیم و تربیت کودک» را از اصول ابتدایی علم "پداگوژی" به نسبت عرش و فرش میپنداشتیم که صاعقه آمد.
هنوز خندهی تلخ و مسخرهی فقدان عقلانیت در آموزش و پرورش بر لبمان بود.
مگر هفته گذشته نبود که «یوسف نوری» سامانهی پاسخگویی به شبهات اعتقادی و سیاسی دانشآموزان را به دستان با کفایت خویش رونمایی کردند و منت سر همگان نهاده و این سامانه را به نام نامی خویش مزین فرمودند، سامانهِ «نورینو» شما بخوانید: «نورینو» !
شگفتا، دیگر امیدی نیست. باید برای روزنامه آگهی ترحیم فرستاد:
- با نهایت تاسف و تاثر فوت نابه هنگام نظام تعلیم و تربیت، چراغ راه آیندهسازان کشور را تسلیت عرض کرده و از خداوند منان، تسلی خاطر داغداران را خواستاریم.
دیگر به واقع سازمان دانشآموزی به گروگانِ معاونت پرورشی درآمد.
سرب داغ بریزید بر حلقمان اگر جریان خزنده کشورمان را بر باد نداد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آپ ۴۳ ساله مرده
زمان گذشت و عمر تمامی به سوخت گشت
گاهی ششم گرو پنج و گاهی نهم به هشت
وقتی نظاره می کنم از در بر این افق
بس ها گذشت و نرویید سبزه ای به دشت
باشد که بگذرد ازهمت مردان در آتیه
دور قمر به عقرب و این یوم پر پلشت
(عذر نقصان)
اصلاح مصرع دوم:
گاهی ششم گرو هفت وهفتم گرو به هشت.(اشاره به فقر رو به جلو دارد)
اما در متن اصلی اشاره به فقر معکوس یا دنده معکوس و بازگشت به جای نخست دارد)هر دو صحیح است اما رایج در ضرب المثل مصرع اصلاح شده می باشد.
مصرع آخر هم اصلاح می شود به:
دور قمر در عقرب و ایام پر پلشت.
آموزش وپرورش شدندفاتحه این وزارتخانه خوانده شد
" شوک این معلم ایرانی به جهان / کوروش شاه پسند کیست" ؟!
کوروش شاه پسند مردی بود از معدل 13 تا بالاترین درجه علمی رسیده و با اکتشافات خود در خصوص بیماری آلزایمر جهان را تکان داد.