صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« دل نوشته ای از یک معلم دل شکسته خطاب به مسئولان نامسئول ! »

این جا ، " خانه امید " معلمان نیست !

رسول سلیمانی/ کارشناس ارشد فیزیک

وزارت آموزش و پرورش خانه امید معلمان نیست   روزانه نام وزارت آموزش و پرورش لغلغه زبان ماست . به عنوان یک مدرس ۲۷ سال سابقه که جوانی ام را به پای این اداره گذاشته ام می خواهم خاطره چند ساعت حضورم را در وزارت آموزش و پرورش (بخوانید وزارت....و.....) را بیان کنم.

اواخر مرداد ماه امسال برای پیگیری عدم انتقالم (با 27 سال سابقه و بالاترین امتیاز استان زنجان) شب ساعت 1 با یکی از دوستانم به سمت پایتخت راه می افتیم. سرانجام با کمک تکنولوژی اجنبی ها با راهنمایی گوگل مپ به خیابان سپهبد قرنی می رسیم. ساعت 5 صبح شده داخل ماشین چرتکی می زنیم و ساعت 7 صبح می رویم داخل وزارتخانه.

ساختمان قدیمی شاهکار معماری آن روزهاست که مهندسان جوان واقعا کم نگذاشته اند ؛ ساختمان 4 طبقه است ، طبقه همکف احتمالا بعدها تجاری و به بانک و فروشگاهها واگذار شده است.

وارد ساختمان اصلی می شویم.

وضعیت خوب است . گیت مترو دارد انگار باید با بلیط وارد شویم، دو نفر منشی نشسته اند ورودی که اجازه ورود به هیچ غریبه ای را نمی‌دهند . اندرون این ساختمان حیاطی است سرسبز پر از گل و گیاه با آبیاری پرتابی که چشم انداز خوبی دارد و توجه ارباب رجوع را جلب می‌کند . کمی به انتظار می نشینیم ، به اطرافم دقیق می شوم . بوی کهنگی و عدم بازسازی این بنای زیبا به صورت خیلی واضح مشخص است. حیف از این ساختمان شکیلی که دست آموزش و پرورش افتاده و هیچ رسیدگی به آن انجام نمی شود و غبار بی توجهی و فرسودگی از در و دیوارش به سمت افراد کنجکاوی چون من پرتاب می شود.

خلاصه منشی ها می گویند :

« امروز مسئولین مربوطه و کارشناسان نمی آیند و بهتره برین ساختمان کوچه بغلی » .

برای رفتن به ساختمان معاونت پشتیبانی یکی از مهمترین معاونت ها در کوچه ای باریک (چند ده قدم دورتر از ساختمان اصلی) وارد می شویم . انگار وارد یه ساختمان مخروبه و زوار در رفته شده ایم . تمام کابل کشی ساختمان انگار روکار بوده و بد جور تو ذوق می زند . پله های نامرتب و زشت، جالب تر آن که سر در هر اطاقی با یک پرینت از کاغذ A4 عنوانی نوشته شده است که با میخ یا پونس به دیوار متصل است.

خدایا !

اینجا وزارت خانه ماست؟ چقدر مظلوم. پس این همه وزیر و مسئول آمده اند حتی قدمی برای بازسازی وزارتخانه خود برنداشته اند؟

وزارت آموزش و پرورش خانه امید معلمان نیست

انگار ساختمان صاحب ندارد البته به جای صاحب ، یک منشی بسیار بد اخلاق که به همه پیشنهاد نشستن و انتظار کشیدن می دهد ظاهرن همه کاره اینجاست.

تا حضرات مسئول بیایند هوس دیدن طبقه اول به سر داریم البته با لحن بسیار خشن منشی میخکوب می شویم. منتظریم تا به اطاق کارشناس نقل و انتقال شرف یاب شویم ؛ منشی می گوید: باید صبر کنید تا خودشان بیایند و اجازه بدهند چند همکار از شهر های جنوبی ( بندر عباس و ... ) آمده و خسته و کوفته اند ، کسی هم پاسخ گو نیست. به عنوان یک « معلم ناامید »  بعد از این به بچه های این مملکت چه چیزی یاد بدهم؟

بالاخره بعد از ساعتی انتظار به سمت میز خدمت راهنمایی می شویم. کارشناس محترم انگار دارد برای بچه ابتدایی ها سخن می‌گوید ! آن قدر ناشیانه و ابتدایی می پیچاند که کفر همه را درآورده و اصلا جواب قانع کننده ای در چنته ندارد.

پس از کش و قوس فراوان نهایتا همه دست از پا درازتر ناامیدانه عقب نشینی می کنیم.

ما معلم ها  که در تصورات خودبه خانه امید خود یعنی وزارتخانه آمده بودیم انگار وارد مدرسه ابتدایی شده ایم و کارشناسان با رفتار نامناسب همه را دست به سر کرده و ما دست از پا درازتر و ناامید به شهر و دیار خود برمی گردیم‌ و از اینکه رنج این همه راه را باخطرات و هزینه ای زیاد به جان خریده ایم تا علت انتقال افراد با سابقه کم و یک ساله و البته عدم انتقال سابقه های بالا و پر امتیاز را جویا شده اعتراض کنیم.

دریغ از یک جواب درست حسابی مسئولان نامسئول !

ته جوابشان این است:

کار سیستمی است و دست افراد و اشخاص نیست و هیچ کس دخیل نیست‌. من که قدری از سیستم سر در می آوردم را حواله می کنند به بخشنامه و کم کاری اداره کل استان مبدا .

وزارت آموزش و پرورش خانه امید معلمان نیست

خیلی ناراحتم.  نه احترامی نه پذیرایی از معلمانی با سابقه بالا که با هزار امید و آرزو به خانه امیدشان آمده اند. راستش کارشناسان وزارتخانه اغلب جای بچه ها و شاگردانشان بودند.

بالاخره دست از پا درازتر بدون حل مشکل و بدتر از آن بدون دریافت جوابی منطقی و اقناعی در خصوص چرایی تبعیض در نقل و انتقالات به شهر خود بر می گردیم تا شاید سه سال باقیمانده را در همان جا به سرکنیم.

به عنوان یک « معلم ناامید »  بعد از این به بچه های این مملکت چه چیزی یاد بدهم؟

با این حقی که از من دریغ شده است با چه کسی بازگو کنم؟

دلم شکسته است . به 27 سال خدمت خود نگاه می کنم و برای اولین بار از معلم بودن خود پشیمانم.

حقوق و دریافتی مان که واقعا افتضاح بوده است و دلمان را کباب می‌کنند.

احترام که خرجی نداشت ...


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

وزارت آموزش و پرورش خانه امید معلمان نیست

جمعه, 04 شهریور 1401 13:04 خوانده شده: 319 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 0 --
... 1402/01/02 - 23:13
هرچی بیاد سرتون حقتونه از این بدتراشو ببینین انشالا

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور