یکی از پایههای اجتماعی دموکراسی در یک کشور، مدارای شهروندان نسبت به عقاید و سبک زندگی همدیگر است.
به نظرم این روزها تنها چیزی که در تعاملات اجتماعی ایرانیان دیده نمیشود، همانا رواداری و مداراست.
کافی است به پارک کنار منزلتان سری بزنید. آیا اتفاقی مانند آنچه در زیر میآید، امرِ نادری است؟
در مقابل دیدگانِ پیرمردی با ظاهرِ مذهبی، سگِ خانگی یک خانم، روی چمنهای پارک ادرار و مدفوع میکند. پیرمرد خطاب به زن میگوید؛ روی این چمنها بچهها بازی میکنند و سگتان آنجا را کثیف کرد. زن رویش را به طرف پیرمرد برمیگرداند و با بیاعتنایی و خونسردی و تفرعن به او میگوید: این سگ از تو تمیزتر است! کثیف خودت هستی!
پیرمرد مغموم و دل شکسته از این حرف، سکوت میکند. او میداند که اگر بحث را ادامه دهد، حتماً به طرفداری از حکومت و مخالفِ گردش حیوانات خانگی متهم میشود و هدف طعن و توهین حاضران در پارک قرار میگیرد. حال آن که او به دلیل حقوق اندک بازنشستگی و اوضاع نابه سامان اقتصادی و سخت گیریهای مذهبی حکومت، خودش مخالف آن است و با گردش حیوانات خانگی در پارک نیز مخالفتی ندارد. او فقط خواهان جلوگیری از ادرار سگ بر روی چمن و برداشتن مدفوع آن توسط صاحبش است. صاحب سگ اما این دو خواسته را خلاف حق و آزادی خود و سگش میداند و بنابراین خشمگین میشود و پیرمردی محترم را مورد اهانت قرار میدهد.
فرض کنید شما به عنوان یک فرد آگاه به حقوق سیاسی و مدنی شهروندان در آن صحنه حضور دارید. چه خواهید کرد که هم آن زن نتواند با متهم کردن شما به هواداری از حکومت و مخالفت با گردش حیوانات خانگی، فضا را علیهتان بشوراند و هم پیرمرد احساس نکند که هیچ عابری حاضر به حمایت از درخواست معقول او نیست؟
بدبختانه در فضای عصبی جامعۀ ما، راهی برای تأمین دو مورد فوق وجود ندارد! پس با عذاب وجدان سکوت میکنید و به همۀ کسانی که خواسته یا ناخواسته مسبب رشد این نوع فرهنگ غیرمدنی در کشور ما شدهاند، نفرین میفرستید. اگر هم درکی از پایههای اجتماعی دموکراسی داشته باشید، با خود خواهید گفت؛ این روزها بسیاری از افراد و گروهها از « گذار دموکراتیک » در ایران سخن میگویند اما با این فرهنگ « گذار به جهنم » رخ ندهد، خودش معجزهای است!
کانال جامعه شناسی
نظرات بینندگان