گاهی به ادا گاهی به اصول، گاهی به خدا گاهی به رسول خسته شدیم و زخمزبانها بیشتر آزارمان میدهد. گربه رقصان این و آن شدهایم. انگار آموزش و پرورش هم مشاور انگلیسی استخدام کرده. بارها و بارها در این سال آکنده از شوربختی در جهان و مشخصا ایران شاهد آن بودم که خواستند میان نومعلمان و سابقهدارها تفرقه بیندازند؛ خودمانیم در مواردی هم موفق شدند! البته دلیل کارشان را نمیفهمم. آن ماجرای تفرفه افکندن، برای حکومت کردن بود؛ این وزارت که قرار نیست گوش به دهان معلمانش باشد، دیگر باتجربه و بیسابقه چه فرقی برایش داشت؟ ما که گردنمان از موی باریکتر بود! ده سال گفتند رتبه بندی خام شدیم! گفتند معلم تماموقت خام شدیم، گفتند اضافهکاریتان را همان ماه میریزیم گفتیم بهبه تصدقتان برویم که وظیفهتان را میخواهید انجام دهید؛ بهبه که ما را هم مثل دیگر سازمانها میبینید؛ ولی حتی همین کار را هم نکردند. هرچه سعی کردیم در ذهنشان بکاریم که بهولله آموزش تنها چیزیست که نمیشود خریدش! که به همان خدایی که میپرستید این وزارت باید مولد تفکر باشد؛ به پروردگار، ثمرهی آموزشِ خوب دو دهه بعد معلوم میشود! بهگوششان نرفت که نرفت! شاید اگر آموزش و پرورش هم نفتی داشت یا برقی، که بفروشد این گونه برای زایش تفکر گدایی نمیکرد! اما خودشان حواسشان نیست که دود، در نهایت به چشم خودشان خواهد رفت!
کجاست در این چند سال مهندس بازرگانی که رشد کرده باشد؟ کو چمران؟ کجا اند امثال دکتر فاطمیها؟ در حوزه از کجا یک طالقانی دیگر بیاوریم؟ کو به بزرگی بهشتی و مطهری و...؟
بزرگان!
ما که باختیم ولی سوزش باخت ما بیش از همه شما را خواهد سوزاند.
شما که دیدید معلمان حتی با همهی بدقولیها ساختند؛ عدهایشان گفتند باشد، ما که فهمیدیم سیستم میخواهد درس ندهیم و نمرهای بدهیم و افرادی بدون تفکر انتقادی را وارد جامعه کنیم! اما ما چرا باید تابع این جهالت شویم؟ به ما که ظلم شد و گذشت! ما چرا در حق این کودکان، نوجوانان و جوانان اجحاف کنیم؟ از خودشان زدند و برای فرزندان این سرزمین گیوه را ور کشیدند. اما تحمل این نمایشهای رسانهای و خزعبلات این و آن، طاقتشان را طاق کرده! آخر ای آقای کمشعور تو که هنوز شش، هفتماه بدهیهای معلمانت را روی دستت داری! چرا باد در گلو میاندازی و از تسویهی کامل حرف میزنی؟
تازه برای عید، قول سهماهش را دادهاند! یا خبر دارد و خودش را به نادانی میزند که واویلا یا بیخبر است که وا اَسفا!
آرنت در کتاب آیشمن در اورشلیم یکبار واژهی ابتذال شر را بهکار میبرد و من حس میکنم این واژه بیش از آیشمن به مسئولان آموزش و پرورش کشور برمیگردد! در یک سیستم خراب هر آدم معمولیای هم میتواند به رذلیِ آیشمن شود. قبلا هم گفتم انگار این و آن وزیر ندارد. به خدا شما شر را هم بیآبرو کردهاید. نمیدانم شاید ما زبان شما بزرگان را نمیفهمیم. آخر میدانید هیتلر برای صلح، جنگ جهانی را آغاز کرد و خیلی از جنگهای دیگر نیز برای آرامشاند! حتی بعید نیست شما اکنون اگر با آقای پوتین مصاحبه کنید در پایان سخنانش برای جهانیان آرزوی صلح کند! درست حدس زدید ما نمیفهمیم صلح چیست! و الا شاید معنای واقعی صلح، عملیات ویژهی نظامی به اوکراین است. میدانید اینها دقیقا بیدیاند که با هر بادی میلرزند لحظهای ثبات در تصمیم آنها نمیبینی گاهی به ادا اند گاهی به اصول و گاهی هم بهخدا! هر آنچه را فکر کنند به ایستادنشان کمک میکند سوارش میشوند. بد نیست تذکر بدهیم صبر معلمان هم حدی دارد برای خودتان هم که شده کمی تغییر رویه دهید.
در پایان بیایید دعا کنیم از این قدرتمندان جهان، کسی آرزوی صلح نکند و از این پُر زوران آموزش و پرورش هم کسی برایمان خیر نطلبد؛ چرا که هنوز مانده تا ما معنای صلح و خیر را دریابیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.