براي آشنايي بيشتر با نظام هاي سه گانه آموزش و پرورش (متمرکز، نيمه متمرکز و غير متمرکز ) ابتدا شرح مختصري در مورد اين سه نظام داده مي شود. در شيوه متمرکز، کليه کارهاي تعليم و تربيت توسط عده اي معدود که اغلب در یک نهاد تصمیم ساز (مثلا وزارت آموزش و پرورش ) متمرکز هستند ؛ تصمیمات در رديف هاي عالي تشکيلاتي بدون دخالت افراد دیگر معين مي گردند و براي اجرا به موسسات تابع ابلاغ مي گردد.
در شيوه نيمه متمرکز، علاوه بر اينکه خط مشي ها و هدفها از طرف مرکز تعيين شده و به آموزش و پرورش مناطق ارسال مي شود، به دیگر اجزای نظام تعلیم و تربیت (مدیران، معلمان و..) نيز اختياراتي داده مي شود تا در برنامه هاي از پيش تعيين شده مطابق شرايط موجود تغييرات جزيي ايجاد کنند. حال آن که در شيوه غير متمرکز آموزش و پرورش، کليه امور تعليم و تربيت توسط متخصصان فرهنگي با تاييد نهايي مردم در هر حوزه آموزش و پرورش صورت مي گيرد.
از آنجا که در مقایسه نظام های آموزشی به کیفیت کار آنها، يعني چگونگی تفویض اختیارات در سطوح مختلف توجه میشود و دو عامل تمرکز یا عدم تمرکز و در حقیقت به نوع حکومت و سیاست حاکم بر کشورها بستگی دارد، در این مطلب کوشش می کنم توضیح دهم که نظام آموزش و پرورش غیر متمرکز امروزه راه برون رفت از مشکلات عظیم نظام تعلیم و تربیت ما خواهد بود.
یکم : عصر کنونی که به عصر پسامدرنیته ، عصر فروریزش فراروایت ها و .. شناخته می شود ، متضمن تکثر و تنوع و سر برآوردن اقلیت ها و غیریت هاست.در شرایطی که امکانات و ابزارهای جهانی شدن برای بهره گیری های محلی روز افزون شده است، به نظر می رسد که قدرت انتخاب های بشر به شدت متکثر شده است و نظامات تمرکز گرا توانایی پاسخ دهی به این شرایط جدید را ندارد. دستگاه های تولید تصمیمات یکسان ، مدیریت واحد، یکسان سازی و شبیه سازی دیگر توان رقابت با نظام های غیر متمرکز در عصر تفاوت ها را از دست داده اند.
دوم : نظام آموزش درکشور ما با توجه به گستردگی جغرافیایی و داشتن تنوع در قومیت ها، زبان و گویش ها، خرده فرهنگ های متنوع و گرایش ها و سلایق مختلف سیاسی اجتماعی ، توانایی مدیریت مطلوب و متمرکز با ایدئولوژی یکسان را نداشته و نخواهد داشت. تجربه بیش از 40 سال آموزش و پرورش با چالش های انباشته شده و ناتوانی در پاسخ گویی به مطالبات فرهنگیان ، دانش آموزان و خانواده آنها شاهدی بر ناکاآمدی نظامات مدیریتی تمرکزگر است.
سوم: سند تحول بنیادین به مثابه قانون اساسی آموزش و پرورش، وجود تفاوت ها و تنوع ها را به رسمیت شناخته است و بارها بر این نکته تاکید دارد ؛ لذا نیل به عدالت آموزشی و تربیتی را منوط به در نظر گرفتن تفاوت ها و تنوع ها در کشور ما دانسته است. نظامات تمرکز گرا بیش از آنکه تنوع ها را بخواهند به رسمیت بشناسند به دنبال یکسان سازی و شبیه سازی هستند.
چهارم: کوچک سازی و چابک سازی دولت ها به عنوان راهبرد اثر بخش در تمشیت امور حکومت ها ، امروزه در جهان پذیرفته شده است. آموزش و پرورش در کشور ما به عنوان یک دستگاه عریض و طویل که به صورت سرطانی رشد نموده است ، احتیاج به جراحی و کوچک شدن دارد. واقعیت این است که دیگر حکومت امکان مدیریت متمرکز این نهاد غول آسا را دیگر ندارد و رهیافت چابک سازی و غیر متمرکز کردن بهترین راهبرد در این شرایط می تواند باشد.
پنجم: ظهور و بروز ساختارهای غیر دولتی رقیب با آموزش و پرورش رسمی و گسترش قدرت انتخاب دانش آموزان ، یکه تازی نظام تربیت رسمی و عمومی را با چالش مواجه کرده است ؛ در این شرایط رفتن به سمت تمرکز زدایی اجتناب ناپذیر است.
ششم: موفقیت ناشی از خصوصی سازی در بخش های مختلف از جمله آموزش و پرورش اثبات می کند که حضور انتفاعی و غیر انتفاعی مردم می تواند بخش عمده ای از اشکالات سیستم های متمرکز را برطرف کند. رهیافت چابک سازی و غیر متمرکز کردن بهترین راهبرد در این شرایط می تواند باشد.
با توجه به دلایل فوق ، به نظر می رسد حرکت از سمت آموزش و پرورش متمرکز به سمت ، نیمه متمرکز و نهایتا غیر متمرکز سرنوشت حتمی و قطعی ماست. مقاومت در این شرایط صرفا باعث از بین رفتن فرصت ها و هدر رفتن منابع خواهد بود.
در واقع جایی که باید نظام آموزش و پرورش عامل توسعه و پیشرفت جامعه باشد، تمرکز بیش از حد این نهاد ، خود باعث واپس ماندگی و بروز چالش های بزرگ در تعلیم و تربیت شده است.
تجربه کشورهای پیشرو در امر مدیریت نظام آموزشی حاکی از این است که بهترین انتخاب برای عصر تکثر و تنوع ، انتخاب مدیریت غیر متمرکز در آموزش و پرورش خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چگونه می توان دو گزاره عدم تمرکز و حاکمیت را ابه هم منضم کرد! در حالیکه این دو گزاره نه تنها انضمامی نیستند ، بلکه متناقض هم می باشند!
چگونه می توان یک حاکمیت بدون تمرکز یافت؟
حاکمیت ها چه انواع لیبرال ، سوسیالیستی ، دینی و ... آن صرفا ایدئولوژی های خود را باز تولید می کنند!