مهمتر از این که چه کسی مدیرکل آموزش و پرورش میشود، فرآیند انتخاب اوست و این که نگرش ملیِ معلمان چیست اهمیت بیشتری دارد که البته نادیده گرفته میشود.
معلمان سالهاست که حس نادیده گرفته شدن دارند؛ ربطی هم به دولتها و مجلسها ندارد چون اگر نظر معلمان مهم بود، حتما یکی میپرسید که هزینه رعایت نمودن پروتکلهای بهداشتی برای بازگشایی مدارس را چگونه باید تامین کرد؟
انتخاب مدیرکل آموزش و پرورش استان فارس :
در میان گزینههای مطرح برای مدیرکلی در آموزش و پرورش استان فارس، قطعا کسانی هستند که میتوانند تا حدودی به خواستههای معلمان نزدیک باشند اما در این فرآیند سرشار از فساد و لابی، احتمال انتخاب آنان بسیار ناچیز و تقریبا غیرممکن است.
کمدی داستان آنجاست که حتی یکی پدرخواندهٔ طیف اصولگرا نیز دست به قلم شده و نارضایتی خود را از نتیجه انتخابات برای گزینه مدیرکلی بهطور عمومی اعلام کرد هرچند اگر نتیجه این انتخابات هم همانند نتیجه جلسهٔ حسینه برای انتخاب شهردار شیراز بود، لابد گلهای نداشته و مجددا بر طبل شادانه میکوبیدند. همکار گرامی و پیشکسوت، این تصمیم هم همانند تصمیم تعدادی از اعضای شورا در حسینیه، پر از اشکال است که قطعا روزی مردم تصمیمگیرانِ این دو اتفاق را بازخواست خواهند نمود.
حال که قرار شد برای چند گزینه رایگیری شود، حداقل در کنار آن ۱۷ نماینده (یکی از نمایندگان حاضر نشده در رایگیری شرکت کند)، به ده نفر معلم لااقل از طیف همراه دولت و مجلس هم حق رای میدادید، این رویه ناصواب در حال تبدیل به یک رسم عرفی در جامعه است که نمایندگان مجلس اجازه دارند برای تمام شئونات اداری و اجرایی، تصمیمگیری کنند در حالی که وظیفه آنان نظارت بر حسن اجرای قانون است نه تصمیمگیری در عزل و نصبهای قوه مجریه.(در ادوار گذشته، نمایندگان طیف اصلاحطلب هم، همینگونه رفتار کردند)
هر چند دخالت نمایندگان مجلس در انتخاب مدیرکل را امری نامیمون میدانم همانند آنچه در دورههای قبل رخ داد، اما میتواند با دوره قبل تفاوتهایی داشتهباسد، و آن تفاوت این است که مدیرکل را وامدار خود نکنند و اجازه دهند لااقل در استان فارس، مدیرکلی آزاد داشته باشیم.
سفر وزیر آموزش و پرورش به قم
وقتی وزیر آموزش و پرورش در سفر به قم، با طلاب قمی دیدار داشته اما با معلمانِ قمی خیر، چه انتظاری از خروجی چنین سیستم آموزشی باید داشت؟ سیستم آموزشی که بالاترین مقام وزارتیِ آن، هیچ اعتنایی به معلمانش نکرده و چنین توهین آمیز از دیدار با آنان پرهیز میکند.
وزیر در سفر به قم، با رئیس یک حوزه علمیه دیدار داشته اما با مدیرکل آموزش و پرورش استان قم، خیر! اگر میخواهیم نسلی پایبند به دین، قانون و اخلاق داشته باشیم، راهی جز توجه زیربنایی به حوزه آموزش نداریم .
عجیب نیست؟
به مدیرکل آموزش و پرورش استان قم پیشنهاد میشود که همین امروز از پست خود استعفا دهند تا آموزش و پرورش بیش از این، مورد بیاحترامی و هتک حرمت قرار نگیرد.
در این سفر، ظاهراً چند صد هزار دانشآموز و معلم قمی، هیچ جایگاهی نداشتهاند و وزیر حتی یک دقیقه فرصت برای حضور در کلاسهای درس را نداشته است.
جناب وزیر
برای حفظ ظاهر هم که شده، حداقل در یکی از مدارس حاضر میشدید تا رعایت پروتکلهای بهداشتی را مشاهده کنید و بپرسید که هزینه های رعایت پروتکلهای بهداشتی را از کجا تامین کردهاید!؟
تا لااقل مرهمی بر دردهای مدیران زحمت کش و مظلومِ مدارس باشید.
توهینی از این بالاتر به سیستم آموزشی کشور وجود دارد که وزیر در یک سفر رسمی که تحت پوشش رسانهها بوده، حتی یک دیدار با معلمان نداشته است!؟ این سیستم آموزشی، قطعا لایق چنین وزیری است!
وقتی با انتخاب چنین وزیری، از افول و قهقرا در سیستم آموزشی کشور سخن میگفتیم، چنین رفتارهایی را پیشبینی میکردیم! حوزهها در جایگاه خود محترم و ارزشمند هستند اما نه اینکه وزیر آموزش و پرورش در یک سفر رسمی به قم، هیچ توجهی به حوزه آموزش نداشته و تمام دیدارهایش با حوزه علمیه باشد و تمام برنامهها و قولهایش هم استخدام طلاب در آموزش و پرورش!
وقتی برای انتخاب گزینههای پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش، هیچ توجهی به نظرات و دیدگاه های مختلف معلمان نشد، نتیجه آن میشود وزیری که حتی نمیداند برای چه پستی انتخاب شده و شرح وظایف خود را هم نمیداند.
کسی که طی بیست سال گذشته، حتی یک ساعت به عنوان معلم در کلاس درس، تدریس نکرده است قطعا برای حفظ موقعیت خود، دست به هر کاری خواهد زد، حتی به مسلخ بردن سیستم آموزشی کشور.
حوزههای علمیه، ساختار خاص خود را داشته و هدفگذاری ویژهای برای آنها متصور است و حضور طلاب در حوزه آموزش هم میتواند برای برخی از دروس، مفید باشد اما نه این گونه و صرف خوشایند افرادی خاص، تصمیمگیری کنیم و نکته قابل تأمل ایناست که برای بررسی نتیجه حضور حوزه علمیه در حوزه آموزش، بهتر است سری به مسجد محله خود بزنیم تا نتیجه چند دهه تبلیغ و هزینه در حوزههای علمیه را در گرایش مردم به مسائل دینی مشاهده کنیم.
حضور هر نیرویی که خارج از سیستم تربیت معلم آموزش دیده است در حوزه تعلیم و تربیت، میتواند نتایج وحشتناکی به دنبال داشته باشد مانند تصمیمات غلط و نادرستی که در استخدام افراد غیرمتخصص طی سالهای گذشته به نام معلم، اتخاذ شده است. حوزههای علمیه را نیز برای اهداف تعریف شدهٔ مشخصی بنیان نهادهایم و متخصصان آن حوزه باید نظر دهند که آیا در نیل به آن موفق بودهایم یا خیر؟!
کوتهفکری است که هر فری حتی تحصیلکرده را، در آموزش و پرورش استخدام کرده، عنوان معلم به او داده و انتظار معلمی کردن از او داشت!، وزیر آموزش و پرورش در سفر خود به استان قم، بدون توجه به مشکلات لاینحل و انباشته شده از چندین دهه گذشته در آموزش و پرورش، در یک بیان کاملا ناشیانه، صحبتهایی داشت که از جهات مختلف قابل نقد است اما اولین تذکر این است که اگر میخواهیم نسلی پایبند به دین، قانون و اخلاق داشته باشیم، راهی جز توجه زیربنایی به حوزه آموزش نداریم، آموزشی رایگان که توسط متخصصین انجام میشود نه توصیه شدگان غیرمعلم.
با چندین دهه بیتوجهی به حوزه آموزش، اکنون نتایج انهدام این سیستم را در حال مشاهده هستیم. نتایجی از قبیل: کسی که طی بیست سال گذشته، حتی یک ساعت به عنوان معلم در کلاس درس، تدریس نکرده است قطعا برای حفظ موقعیت خود، دست به هر کاری خواهد زد، حتی به مسلخ بردن سیستم آموزشی کشور.
- بیبندوباری اجتماعی
- بیاعتباری نهادهای مسجد، خانواده و مدرسه
- قانونگریزیِ قانونگذاران
- جابهجایی معیارهای اخلاقی
- تربیت نسلی که پایبند به هیچ معیاری نیست به جز سرمایه
- از هم پاشیدن بنیان خانواده به عنوان بنیان جامعه
- دینگریزی جوانان
- نرخ پایین ازدواج و نرخ بالای طلاق
- طغیان آمار قتل و خودکشی
-شعارزدگی و شعاردرمانی مسؤلان
- مدرک گرایی و درکگریزی
- خانه نشینی متخصصان و مسولیت گرفتن غیرمتخصصها
- ناامیدی بدنه اجتماع از حل مشکلات توسط دولت
- عدم پاسخ گویی به عملکرد
اینها آغاز فروپاشی نهاد جامعهٔ ماست، جامعهای که میتوانست پاسخ همه چالشها و مشکلات ما را در بطن خود داشتهباشد، اما افسوس ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سوبژکتیویته دکارتی عبارت است از اصالت من انسان در قلمروهای معرفت شناسی، جهان شناسی، اخلاق، زیبا شناسی، هنر، دین و علم. شکاکیت عمومی دکارت اورا به سوبژکتیویته رهنمون شد، زیرا او بعد از شک در همه چیز، وجود خود را به صورت اولین و تنها موجود یقینی یافت و بر همین پایه، قضیۀ« می اندیشم پس هستم» را شالوده هر نوع شناختی و هرگونه موجودی در عالم دانست. در این فلسفه تمام جهان، به صورت مجموعه ای از ابژه ها، خودنمایی می کند و عالم جز تصویری که آدمی از آن ساخته است، حقیقت دیگری ندارد.
آموزگاران یا هر طبقه از اجتماع تا زمانی که به شکل توده ای بی شکل و عینی در دستان فرادستان از شکلی به شکل دیگر در آیند ، همین نگاه ابژه وار که اشاره کردید بر آنان می رود و خواهد رفت. استحاله از ابژه های منفعل و بی شکل به فاعلیت سوژه منشا تحول و در نهایت بهبودی است.
شما به مسئله اضافه کاری دقت کنید اگر فقط یک سال همه دست از این توهین و تحقیر بکشند و اضافه کاری نگیرند آیا جایگاهشان بهتر نمی شود؟؟
اما متاسفانه حاضر نیستیم بهای ناچیزی برای خودمان بدهیم.
هرچند مدیرکل الانم اش دهنسوزی نیست ولی این جدیده....که فقط خدا باید بهمون رحم کنه
بهترین گزینه جناب آقای دکتر بهروز پرنیان می باشد
مدیر کل آموزش و پرورش در هر استانی باید توسط معلمان و رئیس شورای صنفی معلمان انتخاب شود نه نمایندگان مجلس و افراد وابسته نه دولت