با عدم رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش دولت سیزدهم ، در حال حاضر این وزارتخانه بدون وزیر بوده و با سرپرست ، سال تحصیلی جدید را شروع نموده است .
از آنجایی که هنوز فرد دیگری رسماً به عنوان وزیر پیشنهادی دستگاه آینده ساز کشور معرفی نگردیده بر خود تکلیف دانسته تا چند نکته را در باب این مهم یادآور شوم .
سیستم آموزش و پرورش با برنامه های الگو گرفته از برخی کشورهای بیگانه مثل آلمان ، پیش از انقلاب اسلامی در کشور مشغول به امر تربیت کودک و نوجوان بوده است و در این چند سال دائماً تغییراتی در گوشه و کنار خود احساس کرده اما متحول نشده است ، چرا که بر مبنای تعلیم و تربیت اسلامی و بر طبق سبک زندگی ایرانی_اسلامی طراحی نگردیده بود .
با دستور مقام معظم رهبری کار تحقیقاتی ، پژوهشی ، علمی و تجربی برای تهیه برنامه ای جامع برای اداره وزارت آموزش و پرورش با محوریت شورای عالی انقلاب فرهنگی با تکیه به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی_ایرانی آغاز گردید که پس از ۱۵ جلسه این شورا و با بهره گیری از اساتید خبره دانشگاه در امر تعلیم و تربیت ، اساتید حوزه علمیه و معلمین کارکشته ، در نهایت منجر به نگارش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در آذرماه سال 1390 گردید .
این سند که در 8 فصل تنظیم شد ، نقشه راهی برای مهمترین دستگاه کشور است و با دارا بودن مجموعه توصیه ها و دستورالعملهایی برای شرایط معلم ، مدرسه ، دانش آموز ، برنامه های درسی ، فعالیت های پرورشی و دینی و ... در نهایت کودکی که در سن ۶ سالگی برای پیش دبستانی و ۷ سالگی برای اول ابتدایی وارد محیط آموزشی زیر مجموعه آموزش و پرورش می شود پس از طی ۱۲ سال آموزش رسمی در غالب ۴ دوره :
1 - دوره اول ابتدایی _ ۳ سال
2 - دوره دوم ابتدایی _ ۳ سال
3 - دوره متوسطه اول _ ۳ سال
4- دوره متوسطه دوم _ ۳ سال
که مطابق با اصل ۳۰ قانون اساسی کشور ؛ ( دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد ) باید برای همه شهروندان ایرانی رایگان باشد ( البته با تدبیر و دستور رهبر انقلاب برای اتباع بیگانه ساکن در ایران نیز رایگان گردید ) و در نهایت خروجی آموزش و پرورش باید دانش آموزی طراز انقلاب اسلامی گردد .
اما پس از گذشت حدود یک دهه از ابلاغ این سند هنوز نه به طور کامل اجرا شده و نه اصلاً همتی برای اجرای آن در بدنه بزرگ وزارتخانه آموزش و پرورش وجود دارد ! و به اجرای بخش های کوچک گزینش شده آن بسنده شده است !
آیا در حال حاضر عموم دانش آموزان فارغالتحصیل از آموزش و پرورش هنگامی که دیپلم خود را دریافت می کنند ، طراز انقلاب اسلامی هستند یا خیر ؟
علت در چیست ؟
علت آنست که آموزش و پرورش بیشتر از سند تحول ، مرد تحول می خواهد ! کسی که بتواند این سیستم را حداقل به اهداف سند چشمانداز بیست ساله کشور برساند .
وزارتخانه آموزش و پرورش ، دستگاه عریض و طویلی است که گاهاً وزیر از شروع تا پایان عمر وزارت خود ، حتی یک بار هم در بخش های مختلف آن نمی تواند حضور یابد !
معاونت های مختلف با داشتن اداره کل هایی در زیر مجموعه ستادی خود ، سازمان پژوهش ، سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس ، سازمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، کانون زبان ایران ، دانشگاه فرهنگیان ، دانشگاه تربیت دبیر ، پژوهشگاه مطالعات ، مرکز سنجش ، مرکز مدارس خارج از کشور و ....
رئیس جمهور محترم باید توجه کند ؛ وزیری انتخاب نماید که از درون سیستم بوده ، با نقاط قوت و کمبودهای سیستم آشنا باشد ، فقط اداری نبوده بلکه چند سالی هم معلم بوده باشد تا چالش های تدریس ، تعلیم و تربیت ، مدرسه و کلاس ، جایگاه اجتماعی معلم و مربی ، مشکلات مالی و اثر منفی آن بر امر آموزش و پرورش را بشناسد ، چند سالی مدیر مدرسه باشد تا با نوک پیکان امر تعلیم و تربیت که مدرسه و کلاس ، کارگاه و آزمایشگاه باشد و نحوه اداره آن آشنا باشد و صد البته بهتر است که جوان باشد و جهادی ، خود در میدان باشد و نیروهای صف تا ستاد را همچون فرماندهان دفاع مقدس به دنبال خود برای رسیدن به هدف والای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به دنبال خود کِشد .
نکته حائز اهمیتی که باید به آن توجه داشت اینست که ، وزیر جدید پس از یک وقفه یک و نیم ساله آموزش های مجازی و آسیب جدی دیدن آموزش و پرورش و سطح علمی دانش آموزان و عادت به عدم حضور در مدارس و با ترک تحصیلی متفاوت از سالهای قبل از کرونا وظیفه سکانداری این وزارتخانه را به عهده می گیرد ، کاری سخت تر از وزرای پیش از خود !
اگر وزیری پُرانرژی ، با انگیزه ، آشنا به قسمت های مختلف وزارتخانه ، مسلط به عموم قوانین ( از گزینش و حراست تا آموزش و امتحانات ) ، دارای دغدغه تحول ، به دنبال ارتقاء شأن و دریافتی معلم ، مسلط به فناوری های روز و سواد رسانه و ... انتخاب ننمایید ، تحولی صورت نگرفته و همچون برخی از مسؤلین آموزش و پرورش که به دنبال روزمره گی ، حفظ میز و سمت خود با امورات سیاسی ، عدم آشنایی و اجرای سند تحول بنیادین ، عدم دلسوزی لازم برای دانش آموزان و متربیان ، متولی امر شده و باز خدایی ناکرده نتیجه همان و خروجی آموزش و پرورش همان است که نباید باشد .
و در نهایت نسل بعدی که مسئولین ، پدران و مادران و آینده سازان این خاک و بوم هستند ، آن نسلی نمی شوند که برای رسیدن به هدف والای انسانی و دینی و رسیدن به جامعه اسلامی دغدغه ای داشته و تلاشی کنند و این نکته بسیار مهم و حیاتی است ؛ اگر رئیس جمهور محترم و جهادی ، خواستار تشکیل گام سوم تمدن سازی اسلامی که همان تشکیل دولت اسلامی است ، باید به آن توجه نمایند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
خیلی خوب بود ، حرف دل معلمان است
انشاالله یک وزیر دلسوز ، جوان ، جهادی برای آموزش و پرورش پیشنهاد بشود .
مثل مورگان شوشتر که در زمان قاجار خزانه دار کل شد ولی با فشارهای داخلی و خارجی در نهایت ، خیلی زود اخراج شد!
به قول پیمان یوسفی ؛ گزارشگر فوتبال ، به ضرس قاطع می گویم که اگر به فرض محال که محال نیست ! زنده یادان : «محمد بهمن بیگی»، «توران میرهادی»، «لیلی آهی » ، «جبار باغچه بان» و ... زنده شده ! و سمت وزارت آموزش و پرورش به آنان پیشنهاد شده و یکی از آنان قبول مسولیت کنند ! بعید نزدیک به محال است که با این وضع بودجه و کم توجهی به این بخش ، این کشتی به گل نشسته را برای میلیمتری تکان دهند!