مدنیت در ایران به طفلی می ماند که تازه شروع به سخن گفتن کرده است. یعنی هنوز اول راه است.
چرا موضوع به این مهمی با توجه به مبارزات زیاد مردم ما هنوز در اول راه است؟
چون اولا وزارتخانه آموزش و پرورش که محل آموزش همگانیست به این مسئله مهم عمیقا نپرداخته است. دلیل آن هم دخالت نیروهای خارج از حوزه در این وزارتخانه است که سعی میکنند از طیف خودشان (کم سواد و دگم) را بر تدوین کتب درسی تحمیل کنند. نتیجهاش این می شود که در کتاب پایه چندم مینویسند در ایران موضوع کرونا به صورت گل و بلبل انجام شده است. نمینویسند که مردم قتل عام کرونایی شدند.
دوم: در طول دوران مبارزات، پس از آنکه مبارزات میدانی فروکش کرد، مبارزان توسط اراذل و اوباش راه یافته در قدرت سرکوب شدند. به همین خاطر جرات مطالبهگری را از دست دادهاند و همه نگاه میکنند، ببینند کی جان خودش را نادیده میگیرد و میآید وسط تا حقوقشان را زنده کند. مثل معلمانی که معاش بقیه را فریاد زدند و حالا هم در زندانند و بقیه معلمها (اکثرا) هم فقط نگاه میکنند و از ترس حتی جرات فریاد زدن در اتاق خالی خودشان را هم ندارند.
من فکر میکنم اصلاح امور (البته اگر کار از کار نگذشته باشد و راهی برای اصلاح وجود داشته باشد) با راهکارهای مدنی میتواند، جاهطلبان و قدرتطلبان و رانت خواران کثیف را سرجای خودشان بنشاند، به شرطی که تداوم داشته باشد.
کانال دکتر خدیجه گلین مقدم
نظرات بینندگان
حکومت دیکتاتوری یعنی حکومت ترس، حکومت بی اعتمادی، حکومت تفرقه
و حکومت دیکتاتوری اسلامی یعنی حکومت حماقت و نادانی
حکومتی که بر نادانی سوار است حکومتی که مسلمانان طرفدار بی فکر تولید می کند.
وقتی به اطرافم نگاه می کنم جماعت مسلمانی را می بینم که میگویند ما پیامبریم ما باید شکر کنیم معلمی عشق است نه پول،
با چنین جماعتی که فهمی از معلمی ندارد معلم روشنفکر و معترض بیرون نمیاد
معلم مسلمان، معترض این حکومت نمی شود