بعد مدت ها این بار از خانه همسایه به جای صدای قیل و قال، صدای بلند تلویزیون که در حال پخش مناظره بود به گوشم رسید. صدای تلویزیون مثل وقتی بود که مسابقات فوتبال را همسایه ها نگاه می کردند.
به نظرم مناظرات هیجان بیشتری توام با کنجکاوی داشت و مردم می خواستند بدانند که این برگزیدگان چه ویژگی های منحصر به فردی داشتند که منتخب شورای نگهبان شدند. هفت نفر از میان هشتاد میلیون نفر.
بعد اتمام مناظره مثل دوران کرونا دچار بهت شدم. به نظرم رسید که منحصر به فرد بودن کافی نیست چنانکه کرونا نیز چنین بود.
حدود یک سالی طول کشید تا ما معلم ها و دانش آموزان از بهت و حیرت بیرون بیاییم. نداشتن امکانات سخت افزاری و نرم افزاری برای بعضی این دوره را طولانی تر نیز کرد.
امکانات سخت افزاری مثل نداشتن گوشی و نت و مشکلات اقتصادی مانند مشکلات یادگیری نرم افزارها مانع نبود. عدم توان در به کارگیری نرم افزارها ، غرورِ همه چیز دانیِ خیلی ها را شکست. خیلی ها با گوشی های گران قیمت شان هم نمی توانستند آموزش دهند.
شاد که شادان و دِلی دِلی کنان آمده بود نتوانست با رقبای جدی خود مقابله کند و باعث ناشادی دانش آموزان و معلمان شد. از یک سو برای رفع تکلیف باید گروه ها در شاد تشکیل می شدند و از سوی دیگر برای انجام کار آموزش باید از رسانه های دیگر استفاده می کردیم.
ماجرا به اینجا ختم نشد. بعضی دانش آموزان به دلیل نداشتن گوشی و نت نمی توانستند در کلاس شرکت کنند و بعضی دیگر به دلیل اینکه خوابشان می آمد!
برای هر دو گروه یکسان رفتار شد. یعنی از آنان خواسته شد که ولو در حد اعلام حضور سری به کلاس ها بزنند. بعضی که گوشی نداشتند از اقوامشان می خواستند که در کلاس حاضر شده اسم دانش آموز را بنویسد و خواب آلودگان نیز اواسط کلاس حاضری می زدند و بعد غیبشان می زد.
نظام آموزشی هم اصرار دارد که آمار محصلان و قبول شدگان همواره بالا باشد و همین اصرار بر آمار، تمهیدات و زمینه های لازم برای چشم پوشی های مکرر را فراهم می کند.
بعد هم نهایتا موقع نمره دادن، مدیران که میزان کارآمدی شان با آمار سنجیده می شود از معلمانشان نیز می خواهند که کارآمدی خود را در تدریس با نمرات بالا به دانش آموزان اثبات کنند.
با دیدن مناظره متوجه شدم که گرفتن مدرک سخت نیست و علاوه بر این، داشتن مدرک در گفتار و کردار تاثیری ندارد.
با ایجاد میان بُرها برای کسب مدرک می شود بعد از سواد خواندن و نوشتن و گرفتن سیکل به سمت گرفتن دکترا پیش رفت و می توان در عین حال مشاغل مهم حکومتی را نیز تصدی گری کرد.
چرا باید از اینکه دانش آموزان، غلط می نویسند و اشتباه می خوانند و دروس را حفظ می کنند ناراحت شویم و یا اگر فهم مطالب و تفکر انتقادی برایشان مهم نیست به آنها خرده بگیریم.
وقتی دروازه های تصدی گری تا بالاترین مناصب حکومتی این چنین گشاده هست پیشنهاد مشخص من به مسئولین نظام کنونی آموزش و پرورش این است که مثل خرید خدمت سربازی علنا در ازای اعطای مدرک تحصیلی مبلغی را دریافت کنند. با این ترتیب کسانی که وقت ندارند و مشغول کارهای دولتی و خدمت به جامعه! هستند وقتشان را برای گرفتن مدرک حرام نمی کنند و شاید بخشی از بودجه مورد نیاز آموزش و پرورش نیز به این ترتیب تامین شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
طرف می گفت باید هر دو را شرکت کنم، گفتم پس هیچکدام چون دو انتخابات مجزا در یک زمان است. سپس پذیرفت که فقط خبرگان شرکت کنم.
ولی متاسفانه به دلیل فساد در شوراها به شهر دیگری سفر کردم که رای ندهم ولی به زور و با بی احترامی کامل به شناسنامه ام دو مهر زدند و بنده طلبکار شدم که با عدم شرکت در انتخابات 1400 قسمتی از طلب خود را وصول خواهم کرد.