در خبرها آمده بود که، دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی ژاپنی ، باید 25 واحد درسی «عذر خواهی» بگذراند:
فلسفه ی عذر خواهی ، اصول و مبانی عذر خواهی ، روش ها و شیوه های عذر خواهی ، بازخوردهای عذرخواهی ، نتایج و دستاورد های عذر خواهی وقس علیهذا.
پس از جست و جو پی بردم که خبر درست است ؛ ولی گذراندن این همه واحد درسی درباره پوزش خواهی ، که برای من خاورمیانه ای گیج کننده و کسالت آور است ، در ژاپن پدیده ای ناگهانی و شگفت انگیز نیست.
برای کشورهایی مانند ژاپن ، فنلاند و نروژ ، هدف ، طرح ، برنامه ، روش ها و شیوه ها و تدارکات لازم برای پرورش ملت «صلح خواه» و نیز«کارآمد» ، از پیش ترها آماده شده است. چنان که در همین ژاپن ، تا جایی که دانسته ام ، بیشتر نزدیک به همه ی آموزگاران و مربیان دست کم در دوره ابتدایی ، «زن» یا همان مونث هستند ؛ چنین گزینشی از جمله می تواند بدان جهت باشد که دانش آموزان «مادرانه» و برای«زمین ؛ مادر ما» پرورش یابند. هرچند شرایط فرهنگی و اقتصادی نیز در شکل گیری چنین ساختاری بی تاثیر نیست.
دوم آن که هدف آموزش و پرورش ، القای مفاهیم انسانی و ساختن شخصیت بر همین پایه است ؛ به همین دلیل تا سال پایانی مقدماتی ، کودک و دانش آموز غیرمستقیم و از طریق درایت برنامه ریزی شده آموزگاری ، می بایست اصول و مفاهیم همزیستی را آموخته و چگونگی تبدیل رقابت به رفاقت و همکاری را وجدان کنند.
در همه ی این دوره ها ، فراگیری اصول اخلاقی مبتنی بر همزیستی آشتی جویانه ، احترام متقابل ، شیوه های همکاری ، اهمیت صلح ، صلح خواهی و عشق ورزی به خانواده ، مرز وبوم وسیاره زمین ، در دستور کار است.
در عین حال علاقه مند کردن به ماجراجویی ، پروراندن کنجکاوی و آموزش مهارت ها ، به عنوان بخش موازی این پایه ها و بنیادها به کار گرفته می شوند.
آشکار است که چنین سیستمی آموزگاران و مربیانی بی دغدغه می طلبد. دریافت حقوق ماهیانه بیش از ۷ هزار دلار ، برای آموزگاری که عاشق واقعی تک تک دانش آموزانش است ، عادی و جا افتاده شده است. در چنین سیستمی است که دانش آموران به هنگام ترک مدرسه و رفتن به خانه ، گریه و زاری می کنند ؛ و نیز در چنین سیستمی است که به هیچ دانش آموزی نمره داده نمی شود و ارزیابی ها گروهی انجام شده و گروه می باید بکوشد تا همه اعضای خود را بالا بکشد.
بنابر این عقده ها تلنبار نخواهند شد. در چنین سیستمی است که کودک بابا و مامان مدرسه را نمی بیند، چون اصولا چنین کسانی وجود ندارند. زیرا دانش آموز و مربی اش هر روز موظف به تمیز سازی«خانه» ی خود ، یعنی مدرسه اند. در چنین سیستمی است که«رفتگر» بیرون از مدرسه ، با حقوق ماهیانه 5 تا 7 هزار دلار، «مهندس بهداشت» نامیده می شود.
در جهان چهار جغرافیای آموزش و پرورش داریم:
1. جغرافیای ملی گرا و فرقه گرا پرور ؛
2. جغرافیای تکنیک گرا و بوروکرات پرور ؛
3. جغرافیای بی سامان واخته پرور ؛
4. جغرافیای انسان گرا و صلح جو پرور.
با دانستن زیربنای چنین فرهنگی، درک این که چرا در خاورمیانه پوزش خواهی از مردم یا شهروندان و نیز دیگران توسط حکام ، معمول نیست ، سخت نیست. زیرا فرهنگ و آموزش و پرورش خاورمیانه ای ، تقریبا به کلی از پوزش خواهی تهی است. از نوزادی تا بزرگسالی ، در خانه، مهدها ، دبیرستان ، محل های کار ، بازار و سیاست ، پوزش خواهی ، کسر شان به شمار می آید. به همین دلیل کمتر پیش می آید مسئولی برای ندانم کاریش در حوزه های مختلف پوزش بخواهد. از همین جاست که استبداد جان گرفته و تا جایی که به کشورهای خاورمیانه ای بر می گردد، رسوب کرده و عرفی حکومت ها می گردد.
جمعیت کار آفرینان سازندگی
( برگرفته از گروه آموزش و یادگیری پساکرونا )
نظرات بینندگان