اگر دیکتاتورترین ایرانی را برای حکومت کردن به مهد دموکراسی و کشوری مانند فرانسه ببرند، مردم آن کشور ظرف شش ماه از این دیکتاتور یک "دموکرات" خواهند ساخت اما برعکس؛ اگر رئیس جمهور فرانسه را برای حکومت کردن به ایران بیاورند، بسیاری از مردم ایران به کمک چاپلوسان و دستمال دورقاپچینهای حرفه ای و دست بوسی و تعریف و تمجیدهای مهوع و نسبت دادن القاب و عناوین مختلف به او، در کوتاه ترین مدت از این فرد یک دیکتاتور منحصر به فرد و بی بدیل خواهند ساخت، به نحوی که پس از مدتی ممکن است سودای خدایی کردن هم به سرش بزند!
بنابراین می توان نتیجه گرفت؛ مشکل اصلی، خود ما هستیم و مادامی که "ما" تغییر نکرده ایم، روزگارمان بهتر از این نخواهد شد و مرثیه خواندن برای دموکراسی، در حکم آب به غربال پیمودن است، تا نظر شما چه باشد!؟
کانال اکبر اعلمی
نظرات بینندگان
ناصر خسرو قبادیانی بلخی:
« روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراست
ناگه ز کمینگاه، یکی سخت کمانی
تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
وانگاه پر خویش کشید از چپ و از راست
چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست. »