حکایت جغرافیای ایران حکایت تلخ و عجیبی است. در این سرزمین پهناور دیگر نه از رودهای پرآب و خروشان خبری است و نه از دریاچه ها و باتلاق ها. نه هیرمند و هامونی وجود دارد و نه زاینده رود و گاوخونی. نه دریاچه ارومیه ای مانده و نه قره چای و سفید رودی. نه بارانی می بارد و نه از چشمه های جوشان دل کوهها خبری است.هر چه هست ریزگرد و گرد و خاک است که بر سر این سرزمین آوار شده است.
(بر اساس آمار اعلامی توسط مسئولین جنگل های کشور طی چهل سال گذشته به نصف کاهش یافته است و با سرعت بالا در حال کاهش است) .
نگاهی به شهرهایمان داشته باشیم :
رودخانه قم تبدیل به اتوبان و منوریل شده است. در شیراز مسیل و سیل گیر تبدیل به فضای سبز شده است. در کن و دربند و درکه و توچال تهران رودخانه تبدیل به مراکز پول زایی و ویلا شده است. جاده چالوس رودخانه مکانی برای اخاذی است. هزاران کیلومتر سواحل شمال به اشغال سازمانها و ویلاهای شخصی مرفهین پایتخت نشین درآمده است.اوضاع گونه های جانوری هم بهتر از جغرافیای طبیعی نیست. بسیاری از این گونه های جانوری یا به طور کامل از بین رفته یا در آستانه انقراض است.
حالا دیگر هر چه هست زمین خواری و کوه خواری و رودخواری و جنگل خواری است. هر چه هست ویلاهای بدقواره در دل رودها و کوههای و جنگل هاست. هر چه هست زباله های ریخته در سواحل، جنگلها و کف رودهای خشکیده است. هرچه هست شکار غیرقانونی و سلاخی بز و قوچ کوهی و پرندگان و خزندگان است....
و در این سو ما ملت هم حقیقتا رفتار عجیب و خاصی داریم.. خشک شدن رودها و دریاچه ها و باتلاق عین خیالمان نیست. جنگل ها و گونه های جانوری در آستانه انقراض و نابودی اند، عین خیالمان نیست. کوهها و سواحل و بستر دریاها و دورافتاده ترین جنگل ها درحال خواریده و چاپیده شدن هستند، عین خیالمان نیست و.. اما رگ گردنمان برای کسی که به جای خلیج فارس ، خلیج عربی بگوید سریعا باد کرده و مدام کمپین حقیقی و مجازی راه انداخته و هزاران کامنت و فحش روانه او می کنیم.
به یک نام حساسیم اما نابودی زیست جهان و طبیعت مان عین خیالمان نیست.
کانال خرمگس
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.